روز گذشته معاون وزیر صنعت در اظهار نظری کمسابقه به آشفته بازار صنعت خودرو در ایران اشاره کرد. بهگفته وی «در این صنعت هیچکس نمیداند جایش کجاست، نه مشتریان که مجبورند خودروهای کمکیفیت و گران را بخرند، نه خودروسازان که درگیر مشکلات مختلف هستند و نه قطعهسازها که ریششان بین قیچی شرکتهای خودروساز گیر است.»
این اظهارنظر از سوی یک مقام دولتی و متولی خودروسازی برای کشوری که بیشاز ۵۰ سال داعیه خودروسازی دارد و خود را در این صنعت طراز اول منطقه میداند، تا حد زیادی غریب و جسورانه است.
اما اینکه چقدر این نظر منعکسکننده واقعیت خودروسازی کشور بوده، موضوع دیگری است. خودروی داخلی واقعیتی ملموس در میان تمام اقشاری است که از آن در حال استفاده هستند.
چه از آن استفاده بهینه ببرند و در شهر و خارج شهر از کیفیت کارکرد آن راضی باشند و چه مانند بسیاری از شهروندان تهرانی در اتوبانهای داغ و پرترافیک تابستان تهران درگیر جوش آوردن خودرو و خراب شدن قطعات مختلف آن باشند.
اما مساله اصلی که موجب شده است تمام خودروداران فکر و ذکرشان را به نحوه کار و اداره خودروسازی در ایران معطوف کنند، یادآور مثالی است که زمانی استیو جابز در مورد سیستم عامل ویندوز زده بود.
جابز میگفت با استفاده از ویندوز همگان مهندس کامپیوتر خواهند شد! این مثال کموبیش در مورد خودروهای داخلی هم صادق است چراکه کیفیت ساخت این خودروها، رانندگان را تا حد زیادی در تمام زیروبمهای خودرو و اجزای مکانیکی آن متبحر کرده است.
مشکل خودروسازی ما آنگونه که به زبان معاون وزیر صنعت آمده، بیشتر در همین نقصان بزرگ ریشه دارد و آن کیفیت است و نقصان در کیفیت ریشه در مشکل بزرگ دیگری دارد که همانا نبود سندی راهبردی در صنعت خودروسازی است.
درست است که ایران صاحب سندی در خودروسازی برای افق ۱۴۰۴ است اما محتویات این سند آنچنان درگیر کلیگوییهای متداول در اسناد دولتی است که نمیتواند پوشش درستی از وقایع و راهی را که قرار است در خودروسازی طی شود، ارائه دهد.
از جمله نقاط اوج این سند اشاره تیتروار به همراهی با روند جهانی خودروسازی است. عباراتی نظیر «توسعه زیرساختهای فروش و خدمات پس از فروش رقابتپذیر در کلاس جهانی» یا «توسعه سیستمهای فروش و خدمات پس از فروش رقابت پذیر در کلاس جهانی» یا «ارتقا مستمر سطح رضایتمندی مشتریان رقابتپذیر در کلاس جهانی» در این سند تنها به کار برگزاری سمینار و کنفرانسهای مطولی میآید که بدون نتیجه و صوری برگزار میشوند.
عادت نداشتن ما به برنامهریزیهای درازمدت در صنعت خودرو کار را به جایی میرساند که یک مقام دولتی امروز اعلام میکند:«دنیا مسیری عکس آنچه خودروسازی ما میرو،د طی میکند.»
جالب اینکه ما این موضوع را بعد از چنددهه آزمون و خطا در صنعت خودرو متوجه میشویم. به همین علت نیز امروز که مثلا میبینیم شرکت فولکس یا بامو محصولات جدیدی به بازار عرضه میکنند، به این تصور هستیم که طراحی این محصولات همین یکسال پیش انجام و به خط تولید وارد شدهاند، حال آنکه محصول امروزی این خودروسازها محصول برنامهای است که حداقل بیست سال پیش پیریزی شده بودند.
متاسفانه خودروسازی ما برای چنین رویکردهایی تربیت نشده و به همین دلیل نیز معاون وزیر صنعت معتقد است «در این شرایط، تولیدکنندگان به جای آنکه دنبال توسعه باشند، در حال جمع کردن کسبوکارشان هستند.»
و جای خالی سندی راهبردی، مفصل، دقیق، کاربردی و واقعگرایانه را که متغیرهای آینده بازار در آن دیده شده باشد، اینگونه بیان میکند: «اگر بهدنبال چشمانداز ۲۰۳۰ در حملونقل و خودرو هستیم، باید اول ذهنیت جامعه را تغییر بدهیم و سپس بهدنبال چگونگی اجرای آن باشیم.»