به گزارش «اخبار خودرو»، هرچند ایرباس در مقایسه با بوئینگ در این رقابت جوانتر است، زیرا کار بوئینگ از سال 1916 شروع شد اما کار مشارکتی گروه ایرباس تا سال 1970 شکل جامع و منظمی به خود نگرفته بود. امروز شرکت ایرباس با تولید حدود 7500فروند هواپیما گوی سبقت را از بوئینگ که میزان تولید آن به حدود 5900فروند از انواع وسایل نقلیه هوابرد میرسد، ربوده است.
رقابت بین ایرباس و بوئینگ یکی از بزرگترین رقابتهای دنیای تجارت امروز است. مشابه این رقابت را میتوان در هماوردی بین شرکتهای کوکاکولا در برابر پپسی یا شرکت فورد در مقابل جنرالموتورز جست. اما وضع رقابت در صنعت هوانوردی همیشه اینطور نبود. در دورانی نهچندان دور، در دنیای هوانوردی تجاری نامهایی چون مکدانل داگلاس، بیایای، لاکهید، فوکر، و حتی کانویر بر سر زبان ها بود. اما امروز اگر شما تجربه پرواز داشته باشید یا نام ایرباس را میشنوید و یا نام بوئینگ را.
بوئینگ که ریش سفیدتر از ایرباس است، هماکنون علاوهبر سکانداری صنعت هوانوردی آمریکا، در بخش دفاعی و هوافضای آمریکا نیز سهم عمدهای دارد و بزرگترین صادرکننده تکنولوژی این صنعت در آمریکا است. اما سابقه شرکتی که امروز به نام ایرباس شناخته میشود، به توافقنامهای که در سال 1967 بین فرانسه، آلمان و انگلیس به منظور تقویت روابط فیمابین امضا شد، بازمیگردد.
در زیر خلاصهای از چگونگی بازشدن پای ایرباس به آمریکا وتبدیل شدن به رقیب بوئینگ را مشاهده میکنید:
تا سال 1960 هواپیماسازان اروپایی ثابت کردند که میتوانند جتهای بسیار خوبی بسازند. بریتانیاییها هواپیماهایی نظیر «هاوکر سیدلی تریدنت» و نظایر آن را به بازار هوانوردی عرضه کردند.
در همین سالها فرانسویها هواپیمای مسافربری «کاراول» را ساختند.
سپس دو کشور انگلیس و فرانسه با مشارکت هم، کنکورد را به صنعت هوانوردی معرفی کردند.کنکورد تا امروز هم اولین و تنها هواپیمای موفق فراصوت محسوب میشود.
سپس بوئینگ 707 تبدیل به اسب بالدار و محبوب تمام ایرلاینهای دنیا شد.
از دیگر سو نسل جدیدی از هواپیماهای آمریکایی پهنپیکر در راه بود که گل سر سبد آنها جمبوجت 747 چهار موتوره ساخت شرکت بوئینگ بود.
دیگری «مکدانل داگلاس دی سی 10 » بود.
پس از آن لاکهید «ال 1011» پا به میدان گذاشت.
اروپاییها هم نیاز به هواپیماهای پهنپیکر را حس میکردند. به همین دلیل در 29 می 1969 دو کشور آلمان و فرانسه کنسرسیومی را برای ساخت A300B تشکیل دادند.
اما به تدریج مساله توسعه ایرباس و تولید A300 بهعنوان هواپیما به چالشهای جدی برخورد کرد. اولین چالش مساله موتور هواپیما بود. ایرباس در تلاش برای پیدا کردن موتوری مناسب هواپیمای خودش بود و بهنظر میرسید که موتور RB211 ساخت شرکت رولزرویس برای این کار مناسب باشد. بدین ترتیب ایرباس شروع به استفاده از نسخه RB207 رولزرویس کرد اما این معامله فسخ شد و هواپیمای A300 بدون موتور ماند.
در مقابل ایرباس به دلیل کمشدن گنجایش صندلیهای ایرباس از 300نفر به 250نفر که در اثر تخمین کم شدن تقاضا برای سفرهای هوایی در اروپا رخ داده بود، تلاش کرد تا از شرکت «جی ای» و «پرت اند ویتنی» موتورهای خارج از رده خریداری کرده و روی هواپیمای خود نصب کند. در اواخر سال 1968 دولت انگلیس به دلیل هزینه زیاد پروژه کنکورد حمایت خود را از مشارکت در پروژه ساخت هواپیما قطع کرد اما شرکت تولیدکننده هاوکر سیدلی همچنان بر تعهد خود درمورد تولید بالهای A300 باقی ماند.
در 18 دسامبر 1970شرکت صنعتی ایرباس رسما پدید آمد.
در آغاز راه، ایرباس برای متفاوتکردن محصول خود از نوآوریهای تکنولوژی در ساخت هواپیما استفاده کرد که از آن جمله میتوان به استفاده از مواد کامپوزیتی سبک در بدنه داخلی هواپیما اشاره کرد.
در سپتامبر 1970 ایرباس اولین فروش خود را با واگذاری شش فروند A300B محقق ساخت و ظرفیت صندلیها را از 250 به 270صندلی افزایش داد که این مدل اخیر A300B2 نام گرفت.
بهرغم موفقیت ایرباس در سطح جهان و فروش هواپیماهای خود به کشورهایی چون کره، تایلند، آفریقای جنوبی، و آلمان، بازار این شرکت در آمریکا همچنان کساد بود. اما در سال 1978 همه چیز ناگهان عوض شد و ایرباس در این سال چهار فروند از A300 های خود را به خطوط هوایی آمریکایی Eastern عرضه کرد. آنهم با شرایط خاص یعنی شش ماه استفاده «رایگان» از هواپیماها! و با این قید که اگر فرنک بورمن، مدیرعامل شرکت آمریکایی ایسترن از این هواپیماها ناراضی بود آنها را بدون هیچ پرداختی به فرانسه بازگرداند.
در پایان شش ماه بورمن 23فروند هواپیمای A300 دیگر به ایرباس سفارش داد و اینگونه پای ایرباس به آمریکا باز شد!