فرزاد صالحی * صنعت خودرو بهعنوان صنعت مادر با برخورداری از ظرفیت 5درصدی نسبت به کل تولید ناخالص داخلی کشور و 15درصدی اشتغال صنعتی بهمثابه کلاف سر در گمی است که حتی نمیتواند پراید 40میلیونی را هم تولید کند.
واردات خودرو به بهانه کنترل ارز ممنوع شده است و هزاران نفر شاغل مستقیم و غیرمستقیم آن بیکار شدهاند. وضعیت شرکتهای حوزه مالی نیز مشخص است. بانکها و شرکتهای بیمه به همراه بورسیها تا مرز سکته پیش رفتهاند.
البته با تصمیمات غیرکارشناسی دولت برخی بنگاهها به نوبه خود سودهای هنگفتی کسب کردهاند. کسانیکه در پس خودتحریمی دولت در لغو واردات برخی محصولات به سودهای کلانی دست یافتند. بنابراین پیش روی حوزه بازاریابی و تبلیغات غیر از دو گروه عمده که یا ورشکستهاند و کسبوکارشان کساد شده یا مغرور از قیمتهای سربهفلککشیده بازار حتی نظری هم به تبلیغات نمی کنند، چه
مانده است؟
حال چه باید کرد؟ شرکت را کوچکسازی یا نیروها را تسویه کرد؟ آیا راه دیگری وجود دارد؟ در این شرایط بهترین راه، تمرکز بر گروه دوم است. پیدا کردن راهی برای تفهیم آنها به خطر پیشرو در صورت گشایش مسائل اقتصادی و پیشدستی رقبا.
حتما در بین آنها افراد دلسوز یا جاهطلبی که به آینده فکر میکنند و حاضرند زودتر از رقبا پایههای کسبوکار خود را قدرتمند کنند، به چشم میخورند که در اینجا موضوع برندینگ کلید میخورد.
لذا توجه به برندینگ و ابزارهایی نوین که در اختیار آنهاست و ارائه طرحهای جذاب در این خصوص میتواند برگ برنده فعالان حوزه بازاریابی و تبلیغات در این زمینه باشد.
ازجمله روشهای BTL، کمپینهای روابطعمومی یا PR Solution چه بهصورت سنتی و چه بهصورت دیجیتال در راستای برندسازی فضای موثری را برای صاحبان کسبوکار فراهم میکند. فعالیتهایی نظیر CSR در جنبههای آموزشی، فرهنگی یا خیریه ازجمله این اقدامات هستند.
* کارشناس مارکتینگ و فروش