خودروسازان

پس از ایجاد فاصله قابل‌توجه میان قیمت کارخانه و بازار خودروهای داخلی درنتیجه آغاز دور جدید تحریم‌های اقتصادی، افزایش نرخ ارز و چالش‌های تامین مواد اولیه و تولید، فعالان صنعت خودرو به‎شدت پیگیر تغییر قیمت محصولات خود و درواقع متناسب‌سازی قیمت‌ها بودند.

  به گزارش «اخبار خودرو»، این تغییر قرار بود با کاهش فاصله قیمت بازار و کارخانه، دست دلال را کوتاه کرده و به ایجاد تعادل بینجامد. فارغ از این‎که شرایط امروز بازار بعد از افزایش قیمت انواع خودرو، به نتیجه نامطلوب دیگری رسیده است، باید گفت فرمولی که درحال‎حاضر برای قیمت‌گذاری به‌کار می‌رود، جای بررسی دارد. گفته می‌شود مجموع هزینه تامین سرمایه و قیمت تمام‎شده تولید بعد از اضافه‎شدن درصدی سود خودروساز، قیمت نهایی خودرو را مشخص می‌کند. ابهامات موجود در چنین فرمولی این است که سود خودروسازان بر چه اساسی تعیین می‌شود و آیا خودروساز از افزایش هزینه تامین سرمایه نیز سود می‌برد یا خیر؟ این موضوعی است که حسن کریمی‌سنجری، کارشناس صنعت خودرو درباره آن توضیح داد.

 سوالی که این روزها ذهن بسیاری از مشتریان را مشغول کرده، این است که درحال‎حاضر نحوه تعیین قیمت خودرو با چه فرمولی انجام می‌شود؟ آیا تعیین قیمت انواع خودروهای داخلی از یک فرمول ثابت پیروی می‎کند؟
بر اساس آخرین دستورالعمل ابلاغ‎شده سازمان حمایت به شرکت‌های تولیدی، روش محاسبه قیمت 
(Cost-Plus) به‎عنوان مناسب‌ترین روش برای تعیین قیمت کالاهای تولیدی همه شرکت‌ها ازجمله شرکت‌های خودروسازی در نظر گرفته شده است و همین روش به‌عنوان معیار محاسبات مربوط به قیمت خودرو مورد استفاده قرار می‌گیرد. قیمت خودرو با این روش از مجموع هزینه‌های مواد و دستمزد به‌علاوه هزینه‌های سربار و درنهایت سایر هزینه‌ها به‌علاوه سودی که در حدود 17 تا 20درصد قیمت تمام‌شده است، استخراج می‌شود. در پارامتر سایر هزینه‌ها ممکن است عددی تحت‌عنوان هزینه‌های مالی در نظر گرفته شود که این هزینه مربوط به بخشی از نرخ تامین سرمایه است. اما در عمل از آن‎جا که هزینه تامین سرمایه و پول در کشور ما به سبب تورم بسیار بالاست، این هزینه افزوده‌شده به قیمت تمام‌شده نمی‌تواند نرخ واقعی تامین سرمایه را برای شرکت‌های خودروساز جبران کند. نکته بعدی نرخ بهره‌وری محاسبه‌شده در قیمت تمام‌شده است که با نرخ واقعی شرکت‌های خودروساز فاصله دارد. به‌عنوان مثال در سال 96 چیزی در حدود یک‌میلیون و 400هزار خودرو در شرکت‌های خودروساز و توسط چیزی در حدود 100هزار کارگر تولید شده و در سال 97 نیز با همین تعداد کارگر کمتر از یک‌میلیون خودرو تولید شده است. در حالی‌که هزینه مرتبط با پرسنل ازجمله حقوق و دستمزد حداقل 12درصد افزایش یافته است (که تازه باید به این عدد هزینه غیرمستقیم پرسنلی نظیر مصرف انرژی، غذا و لجستیک را هم اضافه کنیم) اما حدود 400هزار خودرو کمتر تولید می‌شود. مفهوم این عبارت این است که حدود 400هزار نفر در صنعت خودرو بدون ارزش افزوده حقوق و مزایا دریافت کرده‌اند. البته عدد واقعی بیش از این‎هاست چراکه این تعداد صرفا از مقایسه آمار تولید استخراج شده، این در حالی‌ است که به‌عنوان‌مثال در همان سال 96 نیز میزان کار تعریف‌شده متناسب با تعداد پرسنل شاغل در خودروسازی‌ها نبوده است. هزینه‌های دیده‎نشده مرتبط با بهره‌وری را هزینه جذب‎نشده می‌گویند. درحال‎حاضر هزینه جذب‎نشده در صنعت خودرو، عدد قابل‌توجهی است و مستقیم به زیان انباشته این شرکت‌ها اضافه می‌کند.

 هزینه سرمایه یا به عبارت دیگر هزینه تامین مالی به چه معناست؟
به هزینه منابعی که برای تامین مالی یک کسب‎وکار مورد استفاده قرار می‌گیرد، هزینه سرمایه گفته می‌شود. به بیان دیگر، به هزینه‌های منابع مالی برای سرمایه‌گذاری، تامین مواد اولیه و سرمایه در گردش شرکت‌های خودروساز و قطعه‌ساز هزینه سرمایه اطلاق می‌شود. بهره وام استقراضی از بانک، نرخ بهره فروش اوراق قرضه، سود ازدست‌رفته فروش سهام سرمایه‌گذاری‎شده و سرمایه تعبیه‎شده توسط سهام‌داران بخشی از اشکال متفاوت هزینه تامین سرمایه در دنیاست. در شرکت‌های خودروساز داخل کشور عموما پیش‎پرداخت موردنیاز برای تامین مواد اولیه و قطعات از طریق دریافت وام و در شرایط عادی (غیرتحریمی) از طریق خریدهای اعتباری تامین می‌شود. 
همان‎طور که می‎دانیم طی سال‌های اخیر نرخ بهره بانکی بین 15 تا بیش‌از 30درصد هم بوده است، بنابراین شرکت‌های خودروساز داخلی سهل‌الوصول‌ترین منابع مالی خود را از بانک با نرخ‌های بسیار بالا تامین می‌کنند. این در حالی است که عملا امکان افزایش قیمت خودرو متناسب با هزینه‌های مالی پرداخت‎شده  را ندارند.

 آیا هرچه هزینه تامین سرمایه افزایش یابد، سود خودروساز نیز بالا می‌رود؟
اصولا در روش محاسبه قیمت براساس Cost-Plus مورد تایید سازمان حمایت، تنها یک هزینه ثابت تحت‌عنوان هزینه تامین مالی به‌عنوان درصدی از بهای تمام‎شده به قیمت خودرو اضافه می‌شود که با نرخ بهره‌بانکی به‎عنوان مهم‎ترین منبع تامین سرمایه این شرکت‌ها بسیار فاصله دارد. فکر می‌کنم شرکت‌های خودروساز اجازه دارند حدود 6درصد به‌عنوان هزینه تامین مالی به بهای تمام‎شده خودروهای تولیدی اضافه کنند. درحالی‌که این هزینه بسیار پایین بوده در عین حال ثابت است. پس نمی‌تواند محل تامین سود برای شرکت‌های خودروساز باشد.

 گفته می‌شود در فرمول محاسبه قیمت براساس قیمت تمام‎شده به‌علاوه هزینه تامین سرمایه اضافه بر درصدی سود، خودروساز انگیزه‌ای برای کاهش قیمت‌ها ندارد. چراکه از محل افزایش هزینه سرمایه، سود کسب می‌کند. آیا این موضوع می‌تواند باعث شود خودروساز با هدف کسب سود بیشتر، حامی افزایش قیمت باشد؟
این استدلال اساسا درست نیست. همان‎طور که اشاره شد، درصدی که شرکت‌های خودروساز اجازه دارند تحت‌عنوان هزینه تامین مالی به بهای تمام‎شده خودرو اضافه کنند، بسیار کمتر از هزینه واقعی تامین پول در کشور و از طریق سیستم بانکی است. به‌علاوه شرکت‌های خودروساز بعضا به خریداران خود معادل سود شبکه بانکی سود مشارکت می‌پردازند که این بیشتر به‌دلیل جبران کمبود نقدینگی در این شرکت است. البته من منکر این موضوع نیستم که هزینه سنگین تامین پول برای شرکت‌های خودروساز باعث افزایش قیمت تمام‎شده می‌شود. 
اما این هزینه بیش‌از آن‎که به قیمت تمام‎شده خودرو اضافه کند، به زیان انباشته شرکت‌ها افزوده شده، ساده‌ترین دلیل نیز حجم زیان انباشته این شرکت‌هاست که بخشی از آن ناشی‌از همین تامین سرمایه با هزینه بالا بوده که شبکه بانکی یا سود مشارکت ناشی‌از پیش‌فروش را به این شرکت‌ها تحمیل کرده است.

 طبق قراردادهای جدید خودروساز محصول را به قیمت زمان تحویل می‌فروشد  و به‌عبارتی بازار ثانویه بر تعیین قیمت تاثیر می‌گذارد. آیا می‌توان گفت انگیزه کافی برای خودروساز وجود دارد تا برای بالا نگاه‌داشتن قیمت در بازار، نقش منفی بازی کند؟
با دستور وزیر صمت فعلا این موضوع منتفی است. درواقع شرکت‌های خودروساز موظف شده‌اند خودروهای ثبت‌نامی تا پیش‌از 30 دی‌ماه 97 را به قیمت زمان پیش‌فروش تحویل دهند. اما با این فرض که قرار بود به قیمت زمان تحویل، خودرو را تحویل مشتری دهند، این موضوع می‌توانست صحت داشته باشد. به همین دلیل تاکید من این است که یکی از شروط اجرای موفق تعیین قیمت براساس حاشیه بازار ضمانت استمرار عرضه خودرو توسط خودروساز است. 
به‌عبارت بهتر، نهادهای نظارتی به‎جای آن‌که بر تعیین قیمت متمرکز شوند، باید بر نحوه عرضه و تضمین عرضه به موقع همه سگمنت‌های خودرویی توسط خودروسازان متمرکز شوند. این باعث می‌شود خودروساز نتواند به مدیریت بازار بر سگمنت‌های خاصی از محصولات خود دست بزند. 
البته معتقدم در شرایط فعلی که شرکت‌های خودروساز ازیک‌سو به دلیل کمبود نقدینگی بسیار آسیب‌پذیر شده‌اند و ازسوی‌دیگر در تامین قطعات دچار محدودیت‌های فراوانی هستند، عملا امکان مدیریت بازار برایشان مقدور نخواهد بود. اما به‎هرحال این استدلال صحیح بوده و راهکار جلوگیری از مدیریت بازار هم نظارت است. شاید سازمان حمایت یا حتی همان شورای رقابت که همواره معتقد بودیم نباید در امر قیمت‌گذاری دخالت کند، بهترین نهاد برای نظارت بر نحوه عرضه خودرو توسط شرکت‌های خودروساز باشند.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 8 =