بهروز حیدریان، عضو گروه خلبان عیسی خان اشتوداخ: داشتن اهداف استراتژیک بخش مهمی از چشمانداز آینده یک شرکت را مشخص میکند. میتوان برنامهریزی کرد و مسیر رسیدن به این اهداف را مشخص کرد اما پیمودن این مسیر نیاز جدی به اراده قوی تیم رهبری و مدیریتی و همچنین تمام اعضای شرکت دارد.
ایجاد انگیزه و تشنهبودن به موفقیت و رسیدن به اهداف کوتاه و بلندمدت شرکت حلقهای مهم و پنهان در هر مجموعهای است. بهترین هواپیماها و کاملترین برنامههای استراتژیک توسط مجربترین کارشناسان، بخشهایی مادی هستند که با پول میتوان آنها را بهدست آورد. اما مدیریت یک بخش غیرمادی دارد که در ایجاد فرهنگ شرکت corporate culture و ارزشهای شرکت اهمیت زیادی دارد.
برای مثال شرکتی مانند «ویرجین آتلانتیک» به داشتن فرهنگ خاص جوانگرایی و شادابی معروف است که این را میتوانید در رنگهای یونیفورم، کابین، لیوری، آگهیها و همچنین رفتار کارمندان آن شرکت ببینید.
آنها خیلی با مسافران شوخطبع هستند و بهطور کلی فضای خیلی راحتی بین کارکنان وجود دارد که به مسافران هم منتقل میشود. کار در چنین فضایی باعث کمترشدن فشار و استرس کارمندان میشود که طبیعتا سطح رضایت شغلی و همینطور کارایی را افزایش میدهد.
اما در ایرلاینهای ایرفرانس و بریتیش ایرویز وضعیت متفاوت است. شما شرکت بزرگی را میبینید که کارمندان آن اکثر مواقع افرادی نهچندان شاد هستند و متوجه میشوید که آنها فقط کار میکنند، احتمالا از شرایط کاری خود ناراضی هستند و مرتبا دست به اعتصاب میزنند. تعداد قابلتوجهی از کارمندان از قدیم در این شرکت بودهاند و خیلیها ظاهرا جایی دیگر برای پیشرفت ندارند.
سن تعداد قابلتوجهی از مهمانداران بالاست و همه این مسائل در کنار هم فرهنگ ناشناختهای برای این شرکتها ایجاد کرده است. اگر مصاحبههای کارمندان شرکت را مطالعه کنید، متوجه میشوید که یک فرهنگ «ما» و «آنها»، یعنی ما کارمندان در مقابل آن مدیران نهفته است.
ایرلاینهای استرالیا و نیوزلند به مراتب نسبتبه بریتیش و ایرفرانس وضعیت بهتری دارند و این حس را بهراحتی به مسافران منتقل میکنند. کارمندان با همدیگر راحت هستند، برخورد بسیار خوبی با مسافران دارند و همواره تبلیغ کشورشان را میکنند و از آنجایی که اکثرا اهل کشور خودشان هستند با هم اتحاد خوبی دارند. بهطور کل کانتاس با ارزشهای استرالیایی هماهنگ است و ایر نیوزلند هم شرایطی مانند ویرجن دارد و فضای بسیار دوستانهای بر آن حاکم است.
ایرلاینهای JAL و Korean مشکلات سلسله مراتبیبودن Hierarchy دارند، بهطوریکه در آنها کسی به خودش اجازه نمیدهد با شخصی از درجه بالاتر بحث کند و یا حتی اشتباه او را گوشزد کند.
متاسفانه این مسائل که از فرهنگ جامعه آنها ناشی میشود، به کابین خلبان هم رسیده و حتی باعث اتفاقات ناگوار هم شده است. بهدلیل اینکه خلبان جرأت این را نداشته که اشتباهات کاپیتان پرواز را به او گوشزد کند.
این احترام بیشاز حد باعث وجود فضایی سرد در شرکت شده که به مسافران هم منتقل میشود. این وضعیت کاملا در تضاد با ایرلاینهای ویرجن و یا ایر نیوزلند است چون بسیار به مقررات پایبند هستند و فضایی رسمی در آنها حاکم است.
ایرلاینهای خاورمیانه هم کم و بیش به هم شباهت دارند. همه تقریبا به تصمیمات تیم مدیریتی ایمان کامل دارند، زیرا دیدهاند که همواره موفق بودهاند. این ایرلاینها از دهها کشور کارمند دارند و نکته جالب کلاستر شدن آنهاست. هموطنها زودتر با هم ارتباط پیدا میکنند.
بخش عمدهای از کارمندان همواره از اینکه در این ایرلاینها مشغول به کار هستند احساس خوششانسی میکنند اما از طرفی قوانین سفت و سخت این شرکتها کمی آنها را گلهمند کرده است.
در امارات مخصوصا مساله Employee Appraisal و همینطور گزارشهای پنهانی که کارمندان مخصوصا کرو و خلبانان باید از یکدیگر ارائه کنند، مطرح است. کارمندان کادری بسیار راضی هستند و میل به عملیکردن اهداف بزرگ دارند و رسیدن به آنها را جشن میگیرند. کارمندان خط پرواز بهدلیل نوع ایرلاین، کمی از سفرهای طولانی همیشگیشان گلهمند هستند و عوض شدن زمان بدن بهصورت دائمی برایشان خستهکننده است.
در مجموع شرایط دوستانه اما همراه با قوانین سختگیرانه است. همه چیز در یک فضای حرفهای طبق قرارداد پیش میرود که برای عدهای رضایتآور است و برای عدهای کمی موجب نارضایتی. کمی فرهنگ take it or leave it (شرایط را بههمین صورت که هست قبول کن یا شرکت را ترک کن) در این شرکتها وجود دارد که البته در آنها سعی میشود با توجه به پکیجهای خوب مالی رضایت کارمندان جلب میشود اما عمر حضور آنها در خط پرواز این شرکت ها کم است. برای بهبود فضای کار سازمانی، یکی از راهکارهای اصلی ارتباط مستقیم با کارمندان و آگاهی از نیازها و شرایط آنهاست.
در بعضی شرکتها HR یک غول بیشاخ و دم است و در بعضی دیگر مکانی دوستانه است که در آن سعی میشود مشکلات کارمندان حل شود. در مجموع تلاش مدیریت باید بالابردن میزان کارایی و بهرهوری کارمندان باشد.
در جایی با وضع قوانین و سخت و جرایم و در جایی دیگر با ایجاد انگیزه و حل مشکلات آنها این کار انجام میشود. همینها باعث انطباق تصویری که ایرلاین از خود نشان میدهد با شرایط واقعی آن میشود. همه ایرلاینها مینویسند که ما ارزشهای فلان را داریم و پایبندیم، اما تعداد کمی واقعا به آنها عمل میکنند.