کد خبر: 948
تاریخ انتشار: ۶ اردیبهشت ۱۳۹۰ - ۱۱:۲۳

حدود 2 ماه بچه‌ام را شكنجه مي‌كرد تا اين‌كه يكي از همسايه‌ها به انجمن حمايت از كودكان تلفن كرد و آنها هم به بهزيستي خبر دادند. در اين مدت فقط دوبار تلفني با هانيه صحبت كردم. يكشنبه دستانش را عمل جراحي كردند و حالش بهتر است. حالا هم دلم براي بچه‌ام تنگ شده است!

ایران: به دنبال تحقيقات قضايي از ناپدري معتاد و اعتراف‌هاي وي، مادر 32 ساله و معتاد هانيه نيز صبح ديروز از مركز ترك اعتياد و بازپروري به شعبه پنجم بازپرسي دادسراي اطفال منتقل شد و از سوي بازپرس آذرتاش تحت بازجويي قرار گرفت. مادر «هانيه» كه آثار كبودي و ضرب و جرح روي صورت و دست‌هايش به چشم مي‌خورد گفت: قسم مي‌خورم هرگز دخترم را كتك نزدم بلكه شوهرم حميد از حدود 2 ماه قبل آزار و شكنجه هانيه را شروع كرده بود. او مي‌گفت: «هانيه» بي‌تربيت است و دزدي مي‌كند پس بايد تنبيه شود. بعد هم بچه را به باد كتك مي‌گرفت. من هم نمي‌توانستم در برابرش مقاومت كنم. حتي مادر پيرش هم بارها با ديدن هانيه كه زير دست و پاي حميد التماس مي‌كرد دلش مي‌سوخت و دخالت مي‌كرد. اما حميد او را هم مي‌زد و تهديدش مي‌كرد. زن معتاد درباره زندگي خود و نحوه آشنايي‌اش با حميد گفت: «16 سال قبل با پدر هانيه ازدواج كردم. او در كشتارگاه كار مي‌كرد و معتاد بود و مرا هم معتاد كرد. بعد از آن خانواده‌ام نيز ما را نپذيرفتند. كم‌كم وضع مالي ما بدتر شد تا حدي كه مجبور بوديم در پارك‌ها و خرابه‌ها زندگي كنيم. وقتي هانيه به دنيا آمد وضعمان بدتر شد. روزها گدايي مي‌كردم و شب‌ها هرجا كه مي‌شد مي‌خوابيديم. اعتيادمان شديدتر شده بود كه چند ماه قبل شوهرم به خاطر اعتياد دچار ايست قلبي شد و مرد. از آن به بعد من و هانيه كارتن‌خواب شديم. به دليل اين‌كه هوا سرد بود و بچه‌ام داشت از سرما تلف مي‌شد رفتم بهزيستي تا بلكه به ما پناه دهند اما آنها فقط 15 روز ما را نگه داشتند. خيلي التماس كردم به خاطر بچه‌ام ما را نگه دارند اما بهزيستي ما را بيرون كرد. شب‌ها از شدت گرسنگي و سرما هانيه تا پاي مرگ مي‌رفت. تا اين‌كه بالاخره حميد كه در همان نزديكي‌ها مغازه داشت دلش به حال ما سوخت و ما را به خانه‌ مادرش برد. چند روز بعد هم پيشنهاد ازدواج داد. مدتي اخلاقش خوب بود اما كم‌كم رفتارش تغيير كرد. خيلي عصبي و بداخلاق بود و همه از او مي‌ترسيدند. حتي مادر و برادرش هم نمي‌توانستند در مقابلش مقاومت كنند. بچه من دزد نبود، بي‌ادب نبود اما حميد با همين تهمت‌ها كتكش مي‌زد. دستان هانيه را هم حميد شكست، خودم شاهد بودم. حدود 2 ماه بچه‌ام را شكنجه مي‌كرد تا اين‌كه يكي از همسايه‌ها به انجمن حمايت از كودكان تلفن كرد و آنها هم به بهزيستي خبر دادند. در اين مدت فقط دوبار تلفني با هانيه صحبت كردم. يكشنبه دستانش را عمل جراحي كردند و حالش بهتر است. حالا هم دلم براي بچه‌ام تنگ شده است! بازپرس آذرتاش پس از پايان جلسه بازجويي، مادر هانيه را به اتهام معاونت در كودك‌آزاري بازداشت كرد و گفت: در اين پرونده قصور مأموران بهزيستي محرز شده است. چرا كه گزارش اين كودك ‌آزاري از 14 اسفند 89 به مأموران بهزيستي اعلام شده بود. حتي مأموران به خانه متهم مراجعه كرده و مادر وي نيز موضوع كودك‌آزاري را تأييد كرده بود. با اين حال هيچ اقدامي براي نجات كودك انجام نشد تا اين‌كه بار ديگر نماينده انجمن حمايت از كودكان پيگير ماجرا شده و در تماس دوباره با بهزيستي – 23 فروردين – خواهان بررسي وضعيت هانيه شدند. كه همين پيگيري‌ها نيز باعث شد مسئولان بهزيستي صبح 24 فروردين به دادسراي بعثت مراجعه كنند. پس از دريافت حكم ورود به خانه سرانجام غروب 29 فروردين «هانيه» نيمه‌جان نجات يافت و مرد معتاد نيز دستگير شد. بنابراين بزودي مأموران متخلف بهزيستي كه در اين پرونده مرتكب قصور شده‌اند نيز شناسايي و تحت پيگرد قضايي قرار خواهند گرفت. همچنين براي روشن‌شدن زواياي پنهان و نكات مبهم و تحقيقات تخصصي از زن و مرد معتاد، پرونده در اختيار پليس امنيت قرار گرفته است تا در اين‌باره به دقت تحقيق و نتايج به‌دست آمده را اعلام كنند.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 15 =