کد خبر: 211441
تاریخ انتشار: ۲۸ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۷:۵۰

من همیشه فراری را جزو خانواده فیات به‌شمار می‌آورم، برای این‌که آن‌ها می‌توانند از مزایای فیات استفاده کنند. در این حوزه ما تنها خودروساز کاملا مستقل محسوب می‌شویم.

به گزارش « اخبار خودرو » ، آستون‌مارتین با رونمایی از خودروی فوق‌العاده DB11 موفق شد فروش خود را در سال ۲۰۱۷ به میزان ۵۶درصد افزایش دهد و با فروش ۵هزارو۱۰۰دستگاه از محصولات خود به بیشترین میزان فروش از سال ۲۰۰۸ دست پیدا کند.

اندی پالمر مدیرعامل این شرکت که از سال ۲۰۱۴ سکان آستون مارتین را در دست گرفته، به چشم‌انداز صدسال بعد این خودروساز ۱۰۵ساله بسیار خوش‌بین است. بخش‌هایی از مصاحبه مجله اتومبیل با پالمر به شما تقدیم می‌شود.

[caption id="attachment_211442" align="aligncenter" width="612"]اندی پالمر ، مدیر عامل ستون مارتین اندی پالمر ، مدیر عامل ستون مارتین[/caption]

می‌دانیم درآمد شرکت شما در سالی که گذشت از یک میلیارد دلار فراتر رفته است. آیا این اولین بار است؟

بله. اولین بار است.

فکر می‌کنید دلیل اصلی‌اش چه باشد؟

مدیرعامل فوق‌العاده. نه شوخی می‌کنم.

قطعا این هم یکی از عوامل موفقیت آستون مارتین بوده است.

نه اساسا ما مسیر جدیدی را در شرکت دنبال می‌کنیم. بخشی از پاسخ شما این است که ما از سال ۲۰۱۵ برنامه «قرن دوم» خود را شروع کردیم که در پی متحول‌کردن آستون مارتین است.

در دو سال اول این برنامه عمدتا به دنبال سازگار کردن خودمان بودیم. حالا با زحمت فراوان توانسته‌ایم تا حدی خودمان را با آن سازگار کنیم و در نهایت چیزی که به دست می‌آوریم کارآمدی بیشتر شرکت است. بهترین راهی که می‌توانیم این را برای‌تان توضیح دهیم استفاده از ترازنامه مالی است.

در سال ۲۰۰۷ بیشترین تعداد خودرو را در تاریخ شرکت‌مان تولید کردیم یعنی ۷هزارو۲۰۰دستگاه. اما بعد بحران اقتصادی پیش آمد. فروش این تعداد خودرو برای ما ۹۲میلیون‌پوند درآمد پیش از کسر بهره و مالیات را به دنبال داشت که البته رقم قابل‌توجهی است.

در سال ۲۰۱۶، ۳هزارو۳۰۰دستگاه خودرو را به فروش رساندیم و توانستیم درآمدمان را به ۱۰۱میلیون پوند برسانیم. به این ترتیب ما توانستیم به بالاترین سطح درآمد پیش از کسر بهره و مالیات برسیم و در نتیجه درآمد حاصل از فروش هر ماشین را دو برابر کنیم.

پس می‌توانیم بگوییم که توانسته‌ایم کارآمدی شرکت را افزایش دهیم. برخی از این‌ها به کارآمدی‌های عملیاتی مربوط می‌شود چراکه تغییرات زیادی را در خط تولیدمان صورت داده‌ایم و از قطعات بهتری در خط تولید و مونتاژ استفاده می‌کنیم.

آیا از روبات‌ها هم استفاده می‌کنید؟

نه ما روبات نداریم و بیشتر مساله به زمان تکت (نزدیکی نرخ تولید به میزان تقاضا) و استفاده بهینه از نیروی کار برمی‌گردد.

آیا نیروی کارتان کوچک‌تر شده است؟

زمانی که من به آستون مارتین پیوستم، ۲هزارو۲۰۰ کارمند داشتیم. من این تعداد را به هزارو۸۰۰نفر کاهش دادم. پس بخشی از تغییر به نیروی کار مربوط می‌شود.

اما بیشتر آن‌ها مشاغلی مدیریتی بودند که ناکارآمد عمل می‌کردند. درحال‌حاضر ۳هزار کارمند داریم و در نتیجه رشد هم داشته‌ایم و به نقطه‌ای بالاتر از جایی که من کارم را شروع کردم، رسیده‌ایم.

از این ۱۲۰۰نفری که استخدام کرده‌اید چه تعداد در پست‌های مدیریتی و چه تعداد به عنوان کارگر مشغول کار شده‌اند؟

بستگی به این دارد که چه تعریفی از مدیریت داشته باشید. از این حیث که ما سطح مدیریتی را شامل مدیران، معاونان ارشد، مشاوران و مدیران عامل می‌دانیم، می‌توانم بگویم ۶۰درصد این استخدام‌ها در سطح مدیریتی صورت گرفته و مابقی استخدام‌ها هم عمدتا شامل مهندسانی بوده که وارد خط تولید شده‌اند.

دوره بازسازی آستون مارتین را پشت سر گذاشته‌ایم که ما را به یکی از اصلی‌ترین مهره‌های بازار بدل کرده است. در کنار فراری ما تنها شرکتی هستیم که در این جایگاه قرار داریم.

اما در تلاشیم به بالاترین جایگاه دست پیدا کنیم و رویه‌ها و خط‌ مشی‌های مختلفی را دنبال می‌کنیم. ما در تولید کارآمد شده‌ایم و علاوه بر آن به تولید مدل‌های جدید مشغول شده‌ایم.

آیا این‌که شما خود را همتراز با فراری می‌دانید به این خاطر است که آن‌ها مالکیتی مستقل دارند و مانند لامبورگینی، رولز رویس یا بنتلی به گروه خودروسازی خاصی وابسته نیستند؟

من همیشه فراری را جزو خانواده فیات به‌شمار می‌آورم، برای این‌که آن‌ها می‌توانند از مزایای فیات استفاده کنند. در این حوزه ما تنها خودروساز کاملا مستقل محسوب می‌شویم.

اما در کل وقتی من از رقبایمان صحبت می‌کنم، منظورم رولز رویس، بنتلی، لامبورگینی، فراری، مک‌لارن و تاحدی مازراتی و پورشه است. وقتی به این رقبا نگاه می‌کنیم می‌بینیم به لحاظ سهم بازار ما در جایگاه دوم قرار داریم. در سال جاری می‌خواهیم ۵هزارخودرو بفروشیم و فراری برنامه‌اش را فروش ۸هزار دستگاه اعلام کرده است.

تا این‌که مدل‌های شاسی‌بلندشان را عرضه کنند؟

بله و این مساله در مورد ما هم صدق می‌کند. مدل شاسی‌بلند ما خیلی زودتر به بازار خواهد آمد. بیشتر مدل‌خودمان را یک کراس‌اوور می‌دانیم تا شاسی‌بلند فول سایز.

هدف اصلی ما عرضه شاسی‌بلندی به بازار است که زیبا و جذاب باشد و به همین خاطر در تلاشیم تا نسبت‌های درست را به دست آوریم.

ای‌کاش برخی از رقبای شما هم به این توصیه عمل می‌کردند.

آن‌ها دلایل دیگری برای خود دارند.

چطور می‌‌شود خودرویی مانند بنتیگا که از نظر اکثر افراد خودرویی زشت به‌نظر می‌‌رسد، این قدر با استقبال روبه‌رو می‌شود؟

خب بنتلی اول از همه وارد این بازار شد. آن‌ها امروز بازار را تعریف می‌کنند. اما فکر کنید در آینده‌ای نه‌چندان دور رقبای دیگری هم مانند رولز رویس، لامبورگینی و خود ما وارد این بخش از بازار خواهیم شد و چشم‌انداز تغییر خواهد کرد.

به نظرم چیزی که ما را از دیگران متمایز می‌کند سایز خودرویمان است. برخی از افراد می‌پرسند: «آیا شما خواهید توانست به‌عنوان یک مهره مستقل کوچک جان سالم به در ببرید؟» و نظر من این است که بله؛ تا وقتی که برادر بزرگی برای تکیه‌کردن به آن داشته باشید.

درمورد تکنولوژی، برادر بزرگ ما دایملر است. و البته تا زمانی که مزیت خود را حفظ کنید که مزیت اصلی ما سرعت است. باقی چیزها به مصالحه مربوط می‌شود.

مساله اصلی رعایت نسبت طلایی داوینچی در خودروهاست، یعنی وقتی به یک ماشین نگاه می‌کنید و می‌بینید که نسبت و تناسب در همه قسمت آن رعایت شده است. این چیزی است که ما را متمایز می‌کند.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 0 =