پس از بررسی بحران در خودروسازی نیسان و چگونگی خروج این شرکت از ورشکستگی و شکوفا شدن این خودروسازی در سالهای گذشته، اینبار به طرح نجات صنعت خودرو آمریکا میپردازیم. خودروسازی آمریکا همزمان با بحران اقتصادی جهان در سالهای ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ دچار مشکل شد بهطوری که دولت این کشور برای نجات یکی از قدیمیترین خودروسازیهای دنیا یعنی جیام (جنرالموتورز) مجبور به اعلام ورشکستگی و سپس احیای آن شد.
در ادامه گفتوگو با دکتر مهرداد مظفری، مشاور مدیریت و توسعه کسبوکار به بررسی وضعیت احیای صنعت خودرو آمریکا در دوره ریاستجمهوری باراک اوباما پرداختیم. طی این دوره و با برنامهریزی صحیح، وامهای کوتاهمدت و بلندمدت به خودروسازان آمریکایی پرداخت شد و در ازای آن تغییر رویکرد در بحث تولید خودرو خواسته شد.
از مظفری هفت جلد کتاب چاپ شده است که آخرین آنها با نام «باختن با مهره سفید؛ چرا کسبوکارها شکست میخورند؟» توسط انتشارات چاپ و نشر بازرگانی منتشر شد. معاونت برنامهریزی راهبردی و سرمایههای انسانی بانک صادرات، معاون برنامهریزی و توسعه سیستمهای شرکت سرمایهگذاری ایرانخودرو و مدیرعامل صندوق صنایع دریایی از سوابق اجرایی اوست.
«Big۳» و طرح نجات صنعت خودرو آمریکا
اگر بخواهیم طرح نجات صنعت خودرو آمریکا را بررسی کنیم به طرح Big۳ یا «سهبزرگ» خواهیم رسید. طرح نجات سه خودروساز بزرگ آمریکا یعنی کرایسلر، جیام و فورد پس دو طرح بزرگ برای نجات خودروسازان ایجاد شده است.
طرح NRP۳ برای نیسان وجود داشت و طرح AIB را برای آمریکا داشتیم. صنعت خودرو آمریکا یک صنعت خودرو ویژه و البته ممتاز است. فورد وقتی قطعات خودرو را تولید کرد، برای سرهمکردن آنها ۱۲ تا ۱۳ روز زمان نیاز داشت. اما بعد از طراحی خطتولید، زمان تولید یک خودرو را به ۱۰ساعت کاهش داد. این امر نشان از ویژهبودن این صنعت در آمریکاست.
کاهش میزان تولید خودرو بعد از جنگجهانیدوم
صنعت خودرو آمریکا در سال ۲۰۰۷ موفق به فروش ۱۶.۲میلیون دستگاه خودرو شد و در سال ۲۰۰۸، ۱۳.۵میلیون دستگاه خودرو و در سال ۲۰۰۹ تنها ۱۰.۱میلیون دستگاه خودرو فروخته است که نشان میدهد روند کاهشی این صنعت حتی بیشاز جنگجهانیدوم بوده است.
بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸ روند کاهش فروش خودرو را تشدید میکند. اما این تنها دلیل کاهش تولید و فروش صنعت خودرو در آمریکا نبود. بلکه اتفاقات دیگری در حوزه بانکی رخ داد و حدود ۷ بانک بزرگ این کشور ورشکسته شدند.
مشکلات مالی به حدی به صنعت خودرو فشار وارد کرد که باعث شد میزان فروش خودرو از جنگ دوم جهانی هم در این کشور کاهش بیشتری را تجربه کند. در کنار این موضوع، مشکلات دیگری هم به این بخش تحمیل شد؛ تعهدات سنگین بیمه سلامت بازنشستگان، افزایش سرسامآور قیمت سوخت (با افزایش قیمت سوخت، تولید خودروهای اسیووی که در آمریکا طرفدار بسیاری دارد، کاهش یافت) و همچنین روند نزولی رتبه اعتباری بانکها در این کشور که روند نزولی رتبه اعتباری اوراققرضه، وخامت اوضاع کرایسلر، فورد و جیام را تشدید کرد.
طرح احیای داراییهای مشکلدار
این اتفاق از اواخر دوران ریاستجمهوری بوش و اوایل ریاست اوباما رخ داد. بوش میخواست طرحی برای نجات سه خودروساز ارائه بدهد که به اسم خودش تمام شود، اما تعهدات بر گردن دولت بعدی باشد. این طرح در سنا رد و وام بلندمدت تبدیل به وام کوتاهمدت برای خودروسازان این کشور شد. اما یک طرح دیگر که بسیار مناسب بود، مصوب شد.
براساس این طرح باید فکری به حال داراییهای مشکلدار خودروسازان کشور کرد. فرض کنید شما مقداری روزنامه به یک شرکت فروختهاید، اما آن شرکت به شما پول نداده و به جای آن دارایی به شما میدهد که به درد تولید شما نمیخورد. مثلا هزار عدد صندلی به شما داده است که قاعدتا به درد کار شما نمیخورد. این دارایی باید احیا شود. کسی باید این صندلی را بخرد و بفروشد.
پاککردن داراییهای سمی از ترازنامه خودروسازان
اما اولین ویژگی این طرح چیست؟ برنامه احیای داراییهای مشکلدار، ترازنامه را از داراییهای سمی پاک میکند. خون اگر در بدن بچرخد، سالم است اما اگر لخته شود، برای بدن مشکل ایجاد میکند.
برای بنگاه هم همین است. دارایی بنگاه هم باید جریان داشته باشد تا بتواند به تولید برسد. اینکه یک خودروساز ۵ ملک داشته باشد، دردی از تولید او دوا نمیکند. در این طرح، دولت آمریکا داراییهای سمی را از شرکتهای خودروساز خریداری کرد. بدینمنظور، دولت ایالاتمتحده طرح خرید داراییهای سمی از خودروسازان و شرکتهای اقتصادی آمریکایی را ارائه کرد.
داراییهای مشکلدار شامل ملک، سهام و مواردی از این قبیل میشود. وزارت خزانهداری برای خرید این داراییها ابتدا ۷۰۰میلیارددلار در نظر گرفته بود که در ادامه به ۴۲۶میلیارد دلار کاهش پیدا کرد. این طرح از سال ۲۰۰۸ آغاز و حدود سال ۲۰۱۳ تمام شد.
از این ۴۲۶میلیارددلار حدود ۲۴۵میلیارددلار را به بانکها و ۸۰میلیارد دلار را به خودروسازان میپردازند و مابقی را به صنایع دیگر. اقدامی که خودروسازان انجام دادند، این بود که داراییهای سمی را از ترازنامه خود حذف کردند و با این کار تولیداتشان جان گرفت.
تشکیل کارگروه نجات صنعت خودرو آمریکا
خودروسازان آمریکایی درگیر مشکلات مربوط به داراییهای غیرقابل ورود به تولید بودند که دولت اوباما کاخ سفید را در دست گرفت و دولت او برای صنعت خودرو کارگروهی تشکیل داد. این کارگروه که به «کارگروه نجات صنعت خودرو» معروف شد، متشکل از افراد، خبرگان مالی و خودرو و تصمیمگیرندگان بود و یک بسته سیاستی را فراهم آورد و در اختیار اوباما قرار داد، بستهای که خیلی سریع اجرا شد.
وامهای کوتاهمدت برای پرداخت به قطعهسازان
نخستین ویژگی کارگروه نجات صنعت خودرو در دولت اوباما، ادامه پرداخت وامهای کوتاهمدت تا سال ۲۰۱۳ بود. ارائه بسته حمایت از قطعهسازان و خودروسازان برای اطمینان از بازپرداخت وامها بود. به این صورت که پول پرداختشده به خودروسازان با نظارت بر پرداخت از سوی آنها به قطعهسازان همراه بود.
یعنی پولی برای خودروسازان پرداخت شد، بدون اینکه اجازه برداشت از آن را داشته باشند و تنها میتوانستند دستور پرداخت از روی آن پول به قطعهسازان را صادر کنند. در این راستا، ۱.۵میلیارد دلار به کرایسلر پرداخت شد و ۳.۵میلیارد دلار به جیام وضع شرکت فورد به مراتب بهتر از این دو خودروساز دیگر بود. این اقدام دوم اوباما برای خودروسازیها بود.
پرداخت وام در ازای اعمال سیاستهای کارگروه
اقدام سوم شروطی بود که برای اعطای این وامها به خودروسازان گذاشته شد؛ بازسازی، ارتقا، مدیریت هزینه، عاملفروش کمتر، تعطیلی محصولات زیانده، تطبیق با استانداردهای زیستمحیطی و مصرف انرژی سبز ازجمله این شروط بودند. یعنی اینطور نبود که صرفا وامی پرداخت شود و خودروساز دنبال کار خود برود، بلکه پول بهصورت قطرهقطره پرداخت شد و در عوض آن از خودروساز خواستند تا شروط گفتهشده را اجرا کند. اقدام چهارم، تغییر مدیرعامل جیام و پنجمین اقدام و تصمیم نیز ادغام کرایسلر با فیات بود.
جنس این ادغام بسیار مهم بوده است. در آن دوره همه میگفتند کرایسلر با جیام ادغام شود که این امر میتوانست اثر بدی بر بازار بگذارد. اما با ادغام کرایسلر با فیات، دسترسی این شرکت به بازار اروپا بیشتر شد.
ششمین اقدام، کاهش ارزش اسمی بدهی خودروسازان به بانکها و موسسات مالی تا دوسوم بود. بر این اساس میتوان گفت برای نجات صنعت خودرو، ابتدا با قطعهساز صحبت شد و بعد برای بدهی بانکی چاره اندیشیدند و در مرحله سوم در داخل خودروسازیهای اقدام شد. یعنی از بیرون شروع کردند و درنهایت به مسائل داخلی خودروسازان رسیدند.
تملک سهام خودروسازیها توسط دولت
اقدام هفتم این بود که خودروسازان را ملی اعلام کردند. این کار از طریق تملک سهام بهجای تضامین بانکی انجام شد. دولت ایالاتمتحده به خودروسازان گفت من پول موردنیاز را به شما میدهم، اما در عوض سهم شما را برمیدارم. هشتمین اقدام، الزام خودروسازان به فروش داراییها و اقدام هشتم که بسیاری جالب توجه است؛ اعلام ورشکستگی شرکت جیام بود. یعنی
جیام میمیرد.
جیام را باتوجه به سرفصل۱۱ قانون تجارت آمریکا، با دست خودشان کشتند و بعد از ۵ هفته آن را احیا و تمام بدهیها را از ترازنامه این شرکت پاک کردند. درواقع با اعلام ورشکستگی به طلبکاران اعلام شد این مقدار پول را بگیرید و رضایت دهید، چون جیام دیگر پولی ندارد. اقدام نهم نیز تعیین استاندارد جدید مصرف سوخت و مزایای رقابتی بود.
با مطالعه این ۹ اقدام، متوجه میشوید موردی وجود نداشته است که این کارگروه به آن نپرداخته باشد. اقدام دهم یعنی آخرین، این بود که یک عدد چندمیلیاردی را از صندوق بازنشستگان این خودروسازان کم کردند. یعنی در شرکت جیام هر نوع بدهی، هرنوع طلب و هر نوع تعامل را احیا و بازتنظیم کردند. بههمین دلیل امروز وضعیت جیام مناسب است. آری؛ در طرح AIB، ۱۰ اقدام به منظور سرپا نگهداشتن صنعت خودرو انجام میشود که تمام مشکلات جیام را از بین میبرد.
ضعف مدیریتی در خودروسازیهای آمریکا
با بررسی مشکلات صنعت خودرو در آمریکا متوجه میشویم طی آن سالها خودروسازان آسیایی و اروپایی که در جنوب آمریکا فعال بودند، مشکلی نداشتند. اما خودروسازان شمالی آمریکا (شامل این سه خودروساز)، با مشکلات عدیدهای مواجه بودند. یعنی در یک فضای کسبوکار مشابه، برخی با مشکل مواجه هستند و برخی بدون مشکل ادامه میدهند.
این نشان از نقش مدیریتی در این خودروسازان دارد. این مشکلات را میتوان در مدیریت آنها جستوجو کرد. BIG۳ آمریکایی برای اینکه به دولت و مردم بگوید باید به ما کمک شود، ۲۰.۳میلیون دلار کار رسانهای و تبلیغاتی انجام داد، چیزی که در کشور انجام نمیشود و خودروسازان ما معمولا در وضعیت منفعلی هستند.
اعلام آمادگی خودروسازان برای کمک به دولت
این کمکها باعث شد در سال ۲۰۱۸ و همزمان با جنگ تجاری که ترامپ با چین دارد، دو شرکت فورد و جیام برای این جنگ تجاری اعلام آمادگی میکنند. جیام اعلام میکند ۱۸میلیارد دلار ذخیره دارد و فورد هم ۲۰میلیارد دلار ذخیره برای این جنگ تجاری اعلام میکند.
وقتی دولت اوباما بهپایان رسید، یکی از کارکردهای خود را نجات صنعت خودرو و حفظ یکمیلیون شغل اعلام کرد. اقداماتی که در BIG۳ شکل گرفت، باعث شد صنعت خودرو انعطافپذیر شده و حرکت محصولات به سمت مصرف بهینه و تولید خودروهای هیبرید و برقی آغاز شود.
صنعت خودرو به سمت نیاز مشتریان رفت و مقرر شد اگر قیمت بنزین افزایش پیدا کرد، خودرو اسیووی تولید نشود. ترامپ تاکنون هیچ اقدامی برای صنعت خودرو انجام نداده، زیرا اصلا نیازی نبوده است.
چرا جیام ورشکست شد؟
واقعیت این است جیام از یک بنگاه اقتصادی به قلمرو سیاسی تبدیل شده بود. تشتت در تصمیمگیری و حضور سرمایهگذاران بانفوذ باعث شد جیام از یک شرکت متحدالمرکز دور شود. یعنی هرجاکه میخواستند، سرمایهگذاری و شغل ایجاد میکردند. درواقع به شیوههای گوناگون هزینه میکردند و فارغاز توجه به نوع نیاز بازار، هر خودرویی را که میخواستند، میساختند. رقابت شدید با آسیاییها و اروپاییها عملا قدرت نوآوری را از جیام و کرایسلر گرفته بود.
همچنین سوءمدیریت و عدم بهینهسازی هزینهها باعث شد جیام نتواند به کار ادامه دهد و ورشکست شود. اولین آموزه از کاری که دولت آمریکا برای خودروسازیها انجام داد، این است که وقتی کسبوکارهای بزرگ ورشکسته میشوند، دولت باید ورود کند. نه اینکه دولت به منتقد خودروسازان تبدیل شود.
دولت باید در این مسائل مداخله کند. ضمن اینکه وقتی به تحول و احیای صنعت خودرو فکر میکنید، هم باید به رابطه صنعت خودرو با محیط فکر کنید و هم به درون صنعت خودرو. در مراحل مدیریت بحران در جیام، ابتدا به بدهیهای این شرکت به قطعهساز و بانک و... رسیدگی شد و بعد از آن به خودروساز اعلام کردند باید هزینههایش را کاهش بدهد، کاهش مصرف سوخت را در نظر بگیرد و تولیدات پلاگین را گسترش بدهد. تداوم وامهای کوتاهمدت و بلندمدت نیز به احیای صنعت خودرو آمریکا بسیار کمک کرد.