احتمالا بارها شنیدهایم که ایران رکورددار تعداد پایتختهای ثبتشده برای یک سامان سیاسی (یک کشور) در تاریخ است. نیشابور، اصفهان، دامغان، قزوین، شیراز و شهرهایی همچون تیسفون و بخارا که اکنون خارج از مرزهای سرزمینی ایران هستند، همگی زمانی پایتخت کشور بودهاند و این فهرست البته طولانیتر است. اکنون اما چند سالی است که حجم انباشتشده مشکلات ترافیکی، شهری و زیستمحیطی در تهران، سیاستگذاران در حوزههای مختلف کشور را به فکر انتقال پایتخت انداخته است.
فارغ از هزینههای غیرقابل تصور این پیشنهاد (که گاه تا چندصد میلیارد دلار هم تخمین زده میشود)، هنوز اما میان کارشناسان این حوزه هم بر سر اثرگذاری انتقال پایتخت اتفاق نظر وجود ندارد. در این میان اما بررسی موارد مشابه در جهان هم نشان میدهد دستکم در چند دهه اخیر، هیچ شهری با مقیاس و جمعیت مشابه تهران، موضوع انتقال پایتخت قرار نگرفته است.
تهران، پایتخت بهنسبت جدیدی است که کمتر از سه قرن پیش بهدلیل آب و هوایش مورد توجه قاجارها قرار گرفت و البته هیچگاه ظرفیت این میزان جمعیتپذیری را نداشته و ندارد.
معصومه ابتکار، رئیس پیشین سازمان حفاظت محیطزیست، چند سال پیش گفته بود ظرفیت زیستی شهر تهران برای جمعیتپذیری در سال 1375 به اتمام رسیده و به عبارت سادهتر، ما اکنون در وقت اضافه زندگی در تهران قرار داریم. شاید این قبیل تفکرات موجب شدهاند که اندیشه انتقال پایتخت، چند سالی به ذهن مدیران و سیاستگذاران کشور خطور کرده است. اما آیا این موضوع به سادگی امکانپذیر است و اگر پاسخ مثبت باشد، از بابت چه چیزهایی برای انتقال پایتخت یک کشور با جمعیت 83 میلیون نفری باید نگران بود؟
تجربه انتقال پایتخت در جهان
واقعیت این است که انتقال پایتخت در سایر کشورهای جهان هم نمونههای بسیاری دارد، هر چند عمده موارد انتقال در کشورهای بزرگ و پرجمعیت، پیش از قرن بیستم انجام شدهاند و همین موضوع نشان میدهد این موضوع، امر سادهای نیست. «آنکارا»، در سال 1923 جای «استانبول» را بهعنوان پایتخت قدیمی ترکیه گرفت؛ «کییف» در 1934، جای «خارکیف» را گرفت و پایتخت اوکراین شد و «کانبرا» نیز در سال 1908، در رقابتی سهگانه در کنار «ملبورن» و «سیدنی»، بهعنوان پایتخت استرالیا برگزیده شد.
بر این اساس، هیچ شهر دیگری، دستکم در پنج دهه اخیر، با وسعت و جمعیت تهران وجود ندارد که در مورد کنار گذاشتهشدن از عنوان پایتختی، مورد بحث قرار گرفته باشد.
بر اساس تحقیقات «شبکه کانونهای تفکر ایرانیان»، 77کشور در طول زمان، پایتخت خود را تغییر دادهاند و این امر به دلایل مختلف سیاسی، اقتصادی و امنیتی صورت گرفته است. برخی کشورها سعی کردهاند همزمان با تغییر مرکزیت سیاسی و اداری، ماموریتهای مختلف بین شهرهای کشور را توزیع کنند.
بهعنوانمثال پاکستان، نقش تجاری و بازرگانی را به «کراچی»، نقش نظامی و صنعتی را به «راولپندی»، نقش فرهنگی را به «لاهور» و نقش اداری و سیاسی را به «اسلامآباد» داده است. هـــــــمچنین عربستان سعودی، نقش سیاسی و اداری را به «ریاض»، تجاری و بازرگانی را به «جده» و گردشگری را به «مکه» واگذار کرده است.
با انتقال پایتخت، مشکل تهران حل نمیشود
ازآنسو اما بهنظر میرسد انتقال پایتخت، حتی فارغ از هزینههای هنگفت اقتصادی که مشخص نیست در وضعیت کنونی و چشمانداز مالی یکدهه آینده کشور چگونه میسر خواهد بود، مشکلات دیگری هم داشته باشد. بهعنوانمثال با انتقال پایتخت، جمعیت تهران و نیاز به خطوط مترو و دستگاه جدید اتوبوس کاهش پیدا نمیکند و مشکلات موجود در این شهر که در سایه کمبود درآمدهای پایدار ایجاد شدهاند، به قوت خود باقی خواهند ماند.
دکتر علی نادران، استاد دانشگاه علوم و تحقیقات تهران و مشاور علمی کمیته فنی شورای عالی هماهنگی ترافیک شهرهای کشور، در این مورد به روزنامه «دنیایخودرو» گفت: «انتقال پایتخت به این معنا که ما یک شهر با 8 میلیون نفر جمعیت را رها و شهری با 100هزار نفر جمعیت را بعد از 15سال به شهری با 8میلیون نفر جمعیت تبدیل کنیم، مشکلی را حل نمیکند.»
او ادامه داد: «برای شهری مانند تهران، حدود یک قرن طول کشیده تا جمعیت به حدود 8 میلیون نفر برسد و حتی در صورت انتقال پایتخت هم در بهترین حالت ممکن است 50 سال دیگر، جمعیت این شهر بهدلیل خارج شدن از محوریت سیاسی و اداری، در همین حد 8 میلیون نفر باقی بماند. به این ترتیب، تهران مشکلات خود را خواهد داشت و همچنان، برای احداث هر یک کیلومتر مترو در چنین شهری ما به بودجهای حدود 60 میلیون دلار احتیاج خواهیم داشت. به همین دلیل، با انتقال پایتخت تنها مشکل تهران را به یک شهر دیگر منتقل میکنیم.»
این استاد دانشگاه ادامه داد: «همین حالا هم شهرهایی مانند استانبول و آنکارا در ترکیه نشان میدهد این سیاست اساسا بازخورد مدنظر را نخواهد داشت، چراکه شما در هر دو شهر همچنان ترافیک سنگین را مشاهده میکنید. این در حالی است که موضوع ترافیک در شهرها را باید با فناوریهای نوین و راهکارهایی همچون بهبود زیرساختهای الکترونیک و توزیع منابع در سطح شهر حل کرد و نه صرفا با جابهجایی فیزیکی شهرها که بینهایت پرهزینه خواهند بود.»