جواد مرزبانراد - خودروسازان در پرداخت مطالبات قطعهسازان باید آنها را به دو گروه توانمند مالی و غیرتوانمند تقسیم کنند تا شرکتهای کوچکتر نیز توان این را داشته باشند که روی پای خود بایستند. بنابراین نقش خودروسازیها در این مسیر حائز اهمیت است.
خودروسازان در راستای انعقاد قرارداد با قطعهسازان درخصوص عدمپرداخت یا پرداخت با تاخیر مطالبات قطعهسازان فرض را بر قدرت مالی مناسب قطعهسازیها و تابآوری آنها در برابر دیرکرد مطالبات قرار میدهند.
سابقه طولانی کار با خودروسازان و انعقاد قراردادهایی بر مبنای تیراژهای بالا برای قطعهسازان بزرگتر و باسابقه، سوددهی مناسبی را بههمراه داشته که هرچند تاخیر در پرداختها برای آنها آسیبزاست، اما تداوم این همکاری موجب توسعه این شرکتها شده است. انعقاد قرارداد با خودروسازان بهاعتبار قطعهسازان میافزاید و از طرف دیگر قطعات آنها تحتعنوان قطعات اصل و فابریک در بازار بهفروش میرسد که امتیاز ویژهای محسوب میشود.
زیان تعریف خود را دارد و بهسادگی قابل محاسبه نیست و یکی از راهکارهای جبران آن و افزایش درآمدها فروش املاک و داراییهاست. بنابراین بهسادگی نمیتوان برای همهچیز از واژه زیان استفاده کرد؛ بلکه باید تعریفش مشخص باشد.
مشکل قطعهسازان بیش از زیاندهی، کمبود نقدینگی است و خودروسازان نیز بهرغم اینکه میگویند تولید و عرضه خودرو برای آنها با زیان همراه است، اما سهام آنها در بورس سودده یا افزایشی است؛ درصورتی که زیاندهی موجب توقف فعالیت خطوط تولید آنها خواهد شد. انتظار خودروسازان از قطعهسازان با سابقه همکاری چندینساله این است که دیرکرد مالی آنها را تحمل کنند. زیرا آنها از کارگاههای کوچک تبدیل به سهامدار خودروسازیها شدهاند.
اما قطعهسازان کوچکی هستند نظیر دانشبنیانها که توان مالی و نیروی کار محدودتری دارند و بهرشد چندانی دست نیافتهاند و خودروسازان باید پرداخت مطالبات این گروه را مقدم بدانند؛ زیرا درصورت تاخیر حتی 6 ماهه در پرداخت مطالبات مجبور بهتعطیلی کارخانجات خود میشوند.
خودروسازیها از گذشته قطعات خود را از چندین سورس تامین میکردند تا در زمانی که یک قطعهساز در تولید و تحویل قطعه با مشکل مواجه شد، فعالیت خطوط تولید خودروسازیها مختل نشود و این را بهعنوان یک استراتژی در طول 40 سال اخیر پذیرفتهاند. بنابراین باید همین روش را در پرداخت مطالبات نیز در پیش بگیرند.