مهندس حمیدرضا قنبری‌همدانی (مدیر برنامه‌ریزی، پژوهش و توسعه خدمات موزه‌ای بنیاد مستضعفان)

حمیدرضا قنبری‌همدانی: قطعات آسیب‌دیده خودروها که هنگام بازسازی تعویض شده با ارزش هستند و ما آنها را دور نریختیم و در جایی نگهداری می‌شوند. شاید در آینده برای تهیه نمونه‌های اورجینال این قطعات فراخوان دهیم و هر شخص حقیقی و حقوقی توانست آنها را تامین کند نه تنها از او خریداری می‌کنیم و با قطعات فعلی جایگزین می‌نماییم بلکه تشکر هم از او خواهیم کرد

این روزها روند بازسازی و مرمت خودروهای کلاسیک و تاریخی موزه خودروهای تاریخی ایران که به‌بنیاد مستضعفان و جانبازان انقلاب اسلامی تعلق دارد مورد انتقاد برخی دلواپسان و علاقه‌مندان به‌خودروهای کلاسیک قرار گرفته است. در همین رابطه نظر دکتر حشمت‌الله قنبری همدانی (مدیرعامل موسسه فرهنگی موزه‌های بنیاد مستضعفان) را به‌صورت تلفنی جویا شدیم و او مهندس حمیدرضا قنبری‌همدانی (مدیر برنامه‌ریزی، پژوهش و توسعه خدمات موزه‌ای بنیاد مستضعفان) را برای بررسی تخصصی موضوع به‌ما معرفی کرد.

آنچه در ادامه می‌خوانید، دومین بخش از گفت‌وگوی همکاران در «دنیای‌ خودرو» با  مهندس قنبری درباره نگرانی‌ها، چالش‌ها و برخی انتقادهایی است که به‌بازسازی برخی خودروهای کلاسیک و آنتیک این موزه وارد شده است.

 تعویض چرم صندلی‌ها به‌ چه‌ شکل انجام شد؟

دوخت روی چرم‌ها توسط مسئولان این کار، دانه به‌دانه به‌کمک کولیس اندازه گرفته شده تا شبیه نمونه اصلی باشد و همه‌چیز درجای خودش رعایت شده است. همین‌طور صندلی یکی از خودروها کاملا از بین رفته بود که به‌شکل مطلوبی بازسازی شد. دراین میان عده‌ای نیز معترض هستند که چرا آنچه از قبل مانده بود را از بین بردیم؟! 

این درصورتی است که همه‌چیز در این بخش بایگانی شده و در آرشیو موزه نگهداری می‌شود. اما محدودیت اساسی در کار ما این بود که این خودروها ثبت موزه‌ای شده‌اند و با مدلی که در اختیار من یا شماست شرایط کاملا متفاوتی دارند. 

به‌عنوان مثال ما نمی‌توانیم این خودروها را بیرون ببریم و اگر هم برای تعمیر یا بازسازی چنین کاری صورت گیرد، کنترل وضعیت آن‌ها از توان ما خارج است. به‌طور مثال اگر آن‌ها را به‌گاراژی برای صافکاری یا نقاشی ببریم، نمی‌توانیم برای کنترل آن‌ها بالای سر تک‌تک خودروها بایستیم؛ چرا که تعداد آن‌ها زیاد است. 

به‌همین دلیل کارگاهی را تاسیس کردیم که بسیار مناسب هم از آب درآمد. درواقع این کارگاه در طبقه منفی ۳ این ساختمان ۱۵ طبقه قرار گرفته است. البته کارگاه‌ها درحال حاضر فعال نیستند؛ چراکه مراحل ترمیم و بازسازی خودروها به‌پایان رسیده است. 

درواقع ما کارگاه‌های صافکاری، نقاشی، تودوزی و حتی کارگاه چوب در پنج هزار متر مربع داریم. به‌عنوان مثال ما یک بنز آبی‌رنگ داشتیم که تمام داشبوردش از چوب بود؛ اما متاسفانه نابود شده بود و اتفاقا بنز دیگری نیز شبیه همان داشتیم و به‌همین دلیل بچه‌های دپارتمان چوب فعال شدند و داشبورد مورد نیاز را از روی نمونه دیگر، با دقت فراوان ساختند و روی خودرو نصب کردند. 

اما در رابطه با مواردی همچون پورشه آقای انصاری، باید بگویم این خودرو با توجه به‌این‌که خاص بود، به‌نمایشگاه راه پیدا کرد و نه‌ به‌دلیل وابستگی‌اش به‌یک فرد مشهور. البته شایعاتی درخصوص رنگ این خودرو مطرح است که من نه آن‌ها را رد می‌کنم و نه تایید. 

اما باید بدانیم این خودرو توسط آقای رهی وارد کشور و در گاراژ وی مشکی شده است. البته در این میان فرآیند زیرسازی به‌درستی رعایت نشده است و دوستان متخصص می‌دانند که اگر این مرحله به‌درستی انجام نشود، رنگ و کلر بالایی به‌دلیل تفاوت جنس، کیفیت و میزان تینر و ... به‌مرور زمان کیفیتش را از دست می‌دهد و بتونه نشست می‌کند و رنگ‌ها خورده شده و در هم حل می‌شوند. این خودرو نیز از این قاعده مستثنی نبود؛ اما با این وجود، بنا بر آن بود که پس از اجرا شدن فاز نظافت و احیای رنگ، راهی سالن نمایشگاه شود. 

اما در اتاق رنگ و نقاشی، قبل از هرچیز متوجه شدیم بتونه‌ها نشست کرده و رنگ بدنه خورده شده و اگر این وضعیت ادامه پیدا کند، سرنوشتی همچون لامبورگینی سفیدرنگ میورا پیدا می‌کند.

درعین حال مبانی مرمت به‌ما می‌گفت که سوابق اثر را به‌طور دقیق مطالعه کنیم. درعین حال آنچنان که دوستان می‌گویند، این خودرو در مسابقات بین‌المللی جایزه برده است؛ اما در داخل کشور نتوانسته مقامی به‌دست بیاورد. اما همان‌طور که گفته شد، این خودرو توسط آقای انصاری وارد کشور می‌شود و رنگ آن در گاراژ رهی مشکی شده و روی سپرش هم پلاک تیونینگ رهی نصب می‌شود. 

 خودرو چه‌ سالی رنگ می‌ شود؟

سالش را در ذهن ندارم. اما زمانی که این کار انجام می‌شود، در مسابقه شرکت می‌کند و در دور دوم از مسابقه خارج می‌شود. عده‌ای نیز در همان زمان معتقد بودند که این مدل مناسب مسابقه نیست و نمی‌تواند در ایران مقامی را کسب کند.

 آیا قطعه توربو آن خراب می‌ شود؟

 بله؛ ما این جا بر سر دو راهی قرار گرفتیم. از طرفی مبانی مرمت آثار تاریخی به‌ما می‌گوید وقتی تاریخچه موردی را مطالعه کردی و یک سمت کفه ترازو سنگین‌تر شد، مخصوصا اگر موضوع به‌اصالت اولیه برمی‌گردد، به‌آن طرف حرکت کن. 

این خودرو اگر جایزه‌ای برده در خارج از ایران بوده است و از طرفی اوایل سال ۱۳۵۷ وارد کشور شده و اواخر همان سال نیز انقلاب و بعد هم مصادره شده است. بنابراین فرصتی برای این‌که در ایران تاریخچه‌ای داشته باشد، پیدا نکرده است. با این تفاصیل مطابق با مبانی مرمت آثار تاریخی رنگ آن را نارنجی کردیم. درعین حال برای برخی خودروها کیلویی ۴.۵ میلیون‌تومان رنگ خریدیم و به‌رنگ تولید داخل اکتفا نکردیم. درواقع ما به‌چند روش رنگ را ساختیم و با نمونه کارخانه‌ای تطبیق دادیم و بعد درباره آن تصمیم گرفتیم. 

گام اول پیدا کردن کد رنگ بود. پورشه‌های نارنجی یک کد رنگ خاص دارند و طیف‌شان تقریبا مشخص است.  در زمینه مرمت آثار تاریخی ما  دستگاهی داریم به‌اسم دستگاه کالیبره و این درحالی است که در زمینه مرمت ساختمان، ابتدا بنا را به‌لایه رنگ اولیه می‌رسانیم و دستگاه کالیبره گیرنده‌ای دارد که آن را به‌رنگ اصلی نزدیک می‌کند و اصلاحی متناسب با سن را انجام می‌دهد و براساس آن یک کد رنگ ارائه می‌شود که ما مطابق با همین روش اقدام کردیم. 

اما روش دیگر همانی است که دوستان ما انجام داده‌اند و در این روش رنگ را مرتب می‌کنند و بعد آن را روی صفحه‌ای طوسی‌رنگ از جنس آلمینیوم می‌پاشند و تطبیق می‌دهند تا به‌رنگی که می‌خواهند برسند. 

اما نکته‌ای که از آن آگاه نبودیم و دوستان کارشناس ما گفتند، این بود که درمورد رنگ نارنجی، برای این‌که ما به‌آن رنگی که می‌خواهیم برسیم، باید زیر کار رنگ زرد هم بخورد. حالا این‌ها که گفتم تنها برای رنگ بود و تمام مراحل تبدیل شدن خودرو به‌آهن، زیرسازی، آستر دوجزئی، بتونه‌سازی، بتونه گذاشتن و برداشتن و ... به‌صورت تخصصی انجام شد. البته برخی دوستان مواردی را مطرح می‌کنند که به‌جا نبوده و من به‌حساب نگرانی و دلواپسی‌شان می‌گذارم.

بالاخره هر کسی آزاد است عقیده‌اش را مطرح کند. اما ما این کار را برای رضای خدا و حفظ ثروت مردم کردیم که در اختیار بنیاد است و باید درست صیانت شود و به‌نمایش درآید و کشور به آن‌ها افتخار کند. البته من نمی‌گویم که کارمان بی‌نقص است، اما معتقدم از ۱۰۰ امتیاز ۹۰ را می‌گیرد. 

اما خواهشمندم بزرگوارانی که مخالف کار ما هستند، از کارنامه‌شان در این بخش بگویند و این‌که تخصص‌شان چیست. به‌عنوان مثال یک آقای آرشیتکتی بودند که به‌حوزه خودروهای کلاسیک هم علاقه‌مند هستند و نکاتی را مطرح می‌کنند که در خور اعتنا نیست. البته ما هم گوش کردیم و ممکن است حرف درستی هم مطرح شود و اگر آن‌ها درست بگویند، ما از آن استقبال کرده و اشتباهمان را اصلاح می‌کنیم. 

درنهایت این خودروها هم به‌زودی به‌نمایش درمی‌آیند و مردم می‌بینند و قضاوت می‌کنند. این‌ها قرار نیست جایی بماند و دیده نشود. سرانجام در آن روز کار ما و ادعای دوستان مورد قضاوت قرار می‌گیرد و ما هیچ باکی از قضاوت شدن نداریم. 

قطعات تعویضی خودروهای قدیمی را دور نینداختیم!

 همان‌طور که شما گفتید نگرانی‌هایی درمورد بازسازی خودروهای تاریخی وجود دارد. امکان دارد درمورد آن بیش‌تر توضیح دهید؟ 

نگرانی‌ها از شیوه بازسازی این خودروهاست و این‌که اساسا از این تعداد خودرویی که دراختیار دارید، شاید بعضی‌ها اصلا نیازی به‌بازسازی نداشته باشد. 

درعین حال ما همه خودروها را مرمت نکردیم و حدودا ۱۸ تا ۲۰ دستگاه خودرو اصلا مرمت نشده است و ما آن‌ها را تنها نظافت یا احیای رنگ کرده‌ایم. تعدادی از این آثار هم نیاز به‌مرمت جزیی داشته‌اند. مثلا گوشه گلگیر یا زیر سپری بوده که در حد خودش با آن برخورد کردیم. برخی هم آسیب‌های جدی دیده بودند. 

به‌عنوان مثال پورشه‌ای که درموردش صحبت کردیم. یا پورشه قرمزرنگ اگر اشتباه نکنم (که به‌آن پدر اتاق ۹۱۱ هم می‌گویند) نیاز به‌مرمت داشت. یا مدل آستین را هم مرمت کردیم. چراکه تقریبا چیزی از آن باقی نمانده بود.

نکته دیگر این‌که تودوزی اصلی خودرو آستین قرمز بوده؛ اما صاحبش در داخل کشور آن را سرمه‌ای کرده است. ما ماشین‌های فابریکمان را با خرابی آوردیم داخل نمایشگاه و به آن‌ها دست نزدیم و درعین حال متناسب با شرایط هر خودرویی تصمیم می‌گرفتیم باید چه‌کار کنیم.

 ولی گفته می‌شود اگر خودرو کلاسیکی رنگ شود، اصالتش از بین می‌رود.

بخشی از این حرف درست است و بخشی هم خیر. مستحضر هستید که صاحبان خودروهای کلاسیک تا حدود سال ۱۳۵۷ تا پنج مرتبه می‌توانستند رنگ خودرویشان را عوض کنند و خیلی وقت‌ها هم آن را تغییر می‌دادند. چراکه صاحب ماشین بودند و به‌کسی هم پاسخگو نبودند. اما دربازسازی خودروهای کلاسیک یک تئوری کلی وجود دارد مبنی بر این‌که تا حد امکان به‌خودرو دست نخورد. درمورد خودرو میورای سفید من یادم هست تصادفی کرده بود که باید درست می‌شد و درعین حال اتاق این خودرو سه‌تکه است و وقتی در دربار پهلوی تصادف سنگین می‌کند، اتاقی را با یک رنگ دیگر می‌آورند و روی آن سوار می‌کنند که بعد از چهل و چند سال رنگ نشده بود.

ما میورا را رنگ کردیم. چرا که تمام رنگش ترک خورده و بعضی جاها هم ریخته بود. روی سقف هم قسمت‌هایی دچار پوسیدگی شده بود. حتی آلومینیوم گلگیر جلو و کنار چراغ پوسیده و از هم جدا شده بود. 

ما در مبانی مرمت مبحث حفاظت پییشگیرانه را داریم که می‌گوید هرکاری می‌توانید بکنید تا این آسیب پیشروی نکند. این مبنای علمی و پژوهشی دارد و حفاظت پیشگیرانه به‌ما حکم می‌کرد متناسب با تخصص و رسالتمان که موزه‌ای هستیم، این ماشین‌ را نجات بدهیم و اگر کاری نمی‌کردیم، این پوسیدگی پیشرفت می‌کرد. به‌عنوان مثال زیر خودرو بخش‌هایی بود که کاملا پوسیده بود و وجود خارجی نداشت. 

البته ما به‌دنبال دردسر برای خودمان نبودیم. اما مجبور به این کار شدیم و درمورد همین خودرو میورا، ما مجبور شدیم زیر آن را که پوسیده بود، کاملا بازسازی کنیم. 

ادامه دارد...

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 7 =