کد خبر: 109010
تاریخ انتشار: ۱۵ تیر ۱۳۹۴ - ۱۳:۲۵

زیبایی نقشی انکار ناپذیر در خرید هر کالای مصرفی دارد اما در حاشیه قرار گرفتن عوامل به مراتب مهمتری، چون دوام و پایداری خودرو، ایمنی، ارزش در برابر پول پرداختی، هزینه نگهداری، مصارف روزانه، تأمین شدن سریع لوازم یدکی، مصرف سوخت و..

به گزارش اخبار خودرو ،زیبایی نقشی انکار ناپذیر در خرید هر کالای مصرفی دارد اما در حاشیه قرار گرفتن عوامل به مراتب مهمتری، چون دوام و پایداری خودرو، ایمنی، ارزش در برابر پول پرداختی، هزینه نگهداری، مصارف روزانه، تأمین شدن سریع لوازم یدکی، مصرف سوخت و.. خود این پرسش را به وجود می آورد که آیا به واسطه فاکتورهای عموما می توان یک محصول بادوام اما ساده و کم هزینه خرید؟ موردی که تندر 90 از هنگام ورود به کشور با آن دست به گریبان بوده و برخی افراد خرید یک محصول خوش سیمای چینی را به آن ترجیح میدهند. این مسئله حتی در خصوص برادر بلند قد تندر 90، یعنی داستر که روی همان پلتفرم B0 مشترک سوار شده صدق میکند. پلت فرمی که یکی از رموز موفقیت اتحادیه رنو- نیسان روی مدل های مشترکی چون ساندرو، کلیو، توئینگو، داتسون گو، نیسان ژوک، نیسان کیوب و... بوده است. اشاره به این نکته نیز در نوع خود جالب است که لوگان و پلتفرم B0 آن یک محصول استراتژیک برای فرانسوی ها و صنعت خودروسازی آنها محسوب میشود. بررسی میدانی تندر 90 ما ایرانی ها وقتی تصمیم می گیریم از یک ماشین تعریف کنیم می گوییم: فقط داخل باکش بنزین و در رادیاتورش آب بریز و یک عمر سوار شو! ( البته تعویض روغن 5 تا 10 هزار تا هم اضافه کنید! ) این مسئله از قدیم در مورد ماشین های تویوتا گفته می شد، اما با پیشرفت مهندسی طراحی و تولید خودروسازان دیگر نیز سعی کردند در کلاس خودروهای اقتصادی روی این سیاست کم و بیش حرکت کنند، اگرچه بازار خودرو و خدمات پس از فروش این روزها یک بازار کاملا مصرفی است و متأسفانه آیندگان و نسل های بعد از ما شاهد معدود خودروهایی حتی از برندهای آلمانی و ایتالیایی خواهند بود که حکم کلاسیک های ارزشمند و خاص را پیدا می کنند. در هر حال نمود ویژه این طرز تفکر حداقل در خصوص تیپ های مختلف عرضه شده لوگان در کشورمان (ازE0 تا E2 گرفته) به واسطه تجربیات مالکینی که حتی تا بیش از 170 هزار کیلومتر در ایران پهناورمان با اقلیم های گوناگون با این خودرو رانده اند صدق می کند. البته دراین مقاله مقایسه ای، قصد نداریم که مجددا مکررات کرده و برای بررسی لوگان فقط به اعداد و ارقام کاتالوگی و یا تعریف و تمجید، روی آوریم که نظرات مثبت و منفی مصرف کنندگان وطنی در مورد این ماشین خود گواه بهترین و صادقانه ترین بررسی است. u2w8mq7i9ytkapzbz72.jpg در حقیقت شاخصه هایی که میتوان در مورد این سواری کوچک شهری با موتور 1.6 لیتری و توان 105 اسب بخاری به آن اشاره کرد، موتور پرقدرت (به نسبت اتاق و وزن) و تعریف قدرت به وزن مناسب در چنین کلاس خودرویی است که در کنار جعبه دنده اتومات و بی نهایت نرم و بی صدا و بدون هیچ ارتعاشی به همراه فرمان خوش دست با بیشترین توانایی دفع ضربات و ترمزهای قوی به این موارد افزوده می شوند. اگرچه عرض و ارتفاع درهای این ماشین، ورود و خروج شما را تسهیل کرده و در ردیف جلو و به ویژه عقب مهندسی ابعاد آن، فضایی بزرگ را در اختیار سرنشینان قرار میدهد، اما به واسطه سقف بلند خودرو و ارتفاع عقب ماشین برای افرادی که نخستین بار سوار آن می شوند، کمی حس نا امنی و فاصله گرفتن بیش از حد از زمین را تداعی میکند. اگرچه فراموش نکنیم همین ارتفاع عقب و شکستگی بین شیشه و صندوق بار سبب دو رخداد مثبت شده: یک صندوق بار بزرگ (که در محصولات داخلی به راحتی با سمند قابل رقابت است ) و البته عدم نیاز به شیشه شوی عقب که درهنگام بارش باران و حرکت خودرو در آزمایش های گوناگون عمال حجم بالایی از قطرات آب روی سطح شیشه سبب کاهش میدان دید نمی گردد. در عین حال یکی دیگر از مضرات بالا بودن بخش عقب، عدم تعادل مناسب این خودرو در طی کردن پیچ های تیز با سرعت بالا و حتی مسیرهای مستقیم با سرعتی بیش از 160 کیلومتر است. از دیگر محسنات این ماشین، سواری نرم با وجود رینگ های آلومینیمی، به نسبت یکی از رقبای قدر داخلی خود یعنی 206 و 206 پلاس (همان 207 وطنی) است که بدون هیچ تعارف و اغماضی از محصولات جراحی شده و البته خوش رنگ و لعابو هم قیمت و هم کلاس چینی، L90 را نه تنها در مجموع امتیاز کلی با فاصله از چینی های رقیب پیش می اندازد، بلکه معتقدم در یک پروسه 100 هزار کیلومتر در چینی ها باید دنبال سر هم کردن یک لگوی از هم پاشیده گشت، در حالی که در L90 اگر زمان مناسب تعویض تسمه تایم بین 55 تا 60 هزار توسط استاد کار ماهر و شمع مناسب روی 20 هزار تا و فیلتر روغن و بنزین بین 5 تا 10 هزار تا رعایت شود، مثل یک مرد جنگی نه تنها خم  به ابرو نمی آورد بلکه برای فروشش هر زمان آماده مبدل شدن به نقدینگی است و کمترین افت را در قسمت فنی و تزئینی خواهد داشت. طی طریق نمودن و راه رفتن تندر 90 نیز بسیار شبیه برادر قد بلند خود داستر بوده که با توجه به جعبه دنده و پلتفرم مشترک، اخلاق عجیبی نیست. در واقع می توان سواری آن را نرم، با آرامش و علی رغم پشتی بلند با ثبات توصیف کرد و شاید بهترین تعریف از تشابهات دو خودروی سواری و کراس اوور با پلتفرمی مشترک را در مرسدس بنزهای کلاس E و GLK دانست که هر دو هم سواری پایداری دارند و هم حس راندن شبیه به هم، اگرچه استفاده از تکنولوژی های مشترک در دنیای خودروسازی امری بدیهی بوده و کمک شایانی به کاهش هزینه ها و افزایش سود میکند. بررسی میدانی داستر مهندسی پیاده شده روی داستر در برگیرنده بسیاری از قطعات مشترک با تندر 90 است که این فاکتور حداقل جدا از بحث پلت فرم و جعبه دنده در فضای داخلی و بخش هایی چون کنسول، فرمان، دسته دنده و. . . نمودی دوچندان دارد. داستر اگرچه در بحث طراحی داخلی چنگی به دل نزده و هیجانی در سرنشینان و راننده ایجاد نکرده و پس از سوار شدنش فکر می کنید بهای پرداخت دو L90 اتومات را برای آن داده اید، اما به دلیل ترکیب خوب جعبه دنده و موتور، هم سواری نرم و بی صدایی از موتور 135 اسب بخاری آن حاصل می شود و هم اینکه ماشین خوش دستی و راحتی بوده و رانندگی در شهر با آن راحت است. اگرچه شتاب آن همچون L90 مناسب و خوب است، ولی به شما یادآوری میکند که مرکب زیرپای شما یک جعبه دنده اتوماتیک داشته که کمبود کشش محسوس و یا تنبلی خاصی درحرکت آن به چشم نمی خورد، اما قطعا توقع مانورهای پرقدرت و جاندار نمونه جعبه دنده دستی را از آن داشت. علاوه بر اینکه فضای داخل آن با وجود سادگی محض اما جادار، راحت و خودمانی است و سریعا ارتباط برقرار می کنید.  طراحی ستون ها نیز به گونه ای صورت گرفته که احاطه بر اطراف خودرو خوب بوده و مشکلی در دید وجود ندارد. ترمز داستر نیز کمی نرم و در مقاطعی با تأخیر عمل میکند. اما ضعفی در ایمنی سرنشینان حس نمی شود و مانورپذیری این کراس اوور اقتصادی و ساده اما خوش استیل مورد توجه بوده و چسبندگی آن در مسیرهای ناهموار ایده آل است. bq61eo1krq0l3yue9o2.jpg درحقیقت داستر را می توان نمونه کراس اوور شده L90 با کمی تغییرات و تجهیزات بیشتر دانست که صرفا سادگی، بی آلایشی و کیفیت به نسبت پایین ادوات فضای داخلی و آپشن کمتر آن در مقابل رقبای گریم شده چینی از دلایل استقبال نه چندان مناسب مصرف کننده وطنی از آن است. سواری هر دو فرزند رنو (داچیا) شبیه به هم با خلق و خوی مشابه، قطعات یکسان و در نهایت راندمان فنی نزدیک به هم با کمی فاصله در ارتفاع است که می توان همانند یک جفت دوقلو آنها را فرض کرد که یکی از دیگری بزرگتر بوده، اما تقریبا یک ژن ساخته شده اند. در نهایت نگارنده به استناد تجربه راندن هر دو خودرو ، مراجعه به نظرات کاربران و دوستان مالک هر دو محصول را، با توجه به فاکتورهایی چون ارزش پول پرداختی در مقابل کیفیت، امکانات، به ویژه دوام، استحکام و البته استهلاک قطعات مناسب ترین انتخاب ها می دانم که اگرچه تاکنون نتوانسته بر جو قالب شده بر بازار چینی پسند در این کلاس فائق آید، اما موفق به کسب رضایت عموم مصرف کنندگان خود شده اند . منبع:ایران جیب

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • ۱۸:۰۸ - ۱۳۹۴/۰۴/۱۵
    ماشين 50 ميليوني را با 100 ميليوني مقايسه ميكنيد¡!!!

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 9 =