کد خبر: 137596
تاریخ انتشار: ۸ شهریور ۱۳۹۴ - ۲۰:۵۸
- چاپ
ماجرا از روزی شروع شد که مارکوس وِلِر (Marcus Weller) آمریکایی سوار بر موتورسیکلتش در خیابانهای بارسلونا در حال گشت و گزار بود اما چون دقیقاً با مسیر آشنایی نداشت، تمام حواسش را متوجه تابلوها و علائم راهنمایی کرده بود ...
شاید با دیدن عکس کلاهکاسکت و وصف باهوش در این تیتر، پیش خود بگویید که یک کلاهکاسکت هم میتواند زیبا باشد و هم ایمن اما وصف باهوش از کجا آمده؟ حق با شماست این توصیف کمی عجیب به نظر میرسد؛ من هم وقتی برای اولین بار در حدود یک سال و نیم پیش در یک سایت اروپایی که اخبار فناوری را پوشش میدهد، مطلبی راجع به یک کلاهکاسکت موتور دیدم، کاملاً جا خوردم اما بعد از مطالعه آن مطلب فهمیدم که این خبر اصلاً بیربط به موضوعات تحت پوشش آن سایت نیست.
حالا بعد از گذشت یک سال و نیم از دیدن آن مطلب، قصد دارم که در متن پیش رو، به برسی کامل ماجرای اِسکالی بپردازم تا شما هم به دلیل باهوش نامیدن این کلاه کاسکت پی ببرید.
[caption id="attachment_137597" align="aligncenter" width="526"] skully[/caption]
ماجرا از کجا شروع شد؟
ماجرا از روزی شروع شد که مارکوس وِلِر (Marcus Weller) آمریکایی سوار بر موتورسیکلتش در خیابانهای بارسلونا در حال گشت و گزار بود اما چون دقیقاً با مسیر آشنایی نداشت، تمام حواسش را متوجه تابلوها و علائم راهنمایی کرده بود تا مبادا مسیر را گم کرده و یا مرتکب نقض قانون شود. اما در یک لحظه که نگاهش را به یکی از این تابلوها دوخته بود، متوجه ترمز کردن خودروی جلویی نشده و به شدت با آن برخورد داشت تا یک تصادف نسبتاً سخت را تجربه کند.
این صحنه تلخ به قدری ذهن او را مشغول کرده بود که شبها خوابش نمیبرد. مدام به آن فکر میکرد و برای چند ماه هر شب کابوس آن را میدید. یک شب در خواب دید کلاهی ایمنی به سر دارد که نقشه مسیریاب شهر را در برابر چشمانش به نمایش میگذارد و وی لحظه به لحظه موقعیت خود را روی نقشه میبیند. ساعت 4 صبح حیرتزده از خواب پرید و ساعتها در اینترنت به دنبال چنین کلاهی گشت، اما تلاش او بیفایده بود، زیرا در نهایت دریافت که چیزی حتی نزدیک به کلاهی که در خواب دیده بود اصلاً وجود ندارد. یک هفته نکشید که ایدهاش را ثبت کرد و برای آن حق اختراع گرفت. مارکوس تصمیم جدیدی گرفته بود و قصد داشت کلاه ایمنی هوشمندی تولید کند که همچون یک مسیریاب مکان مورد نظر موتورسوار را روی نقشه به وی نشان دهد. او نام آن را اِسکالی (Skully) گذاشت.
اقدامات اولیه:
نخستین اقدام مارکوس بعد از ثبت ایدهاش، انجام تحقیق برای عملی کردن آن از طریق جستجو در اینترنت بود. اما تمام اطلاعات لازم و مورد استفاده را او از طریق اینترنت به دست نیاورد چرا که او قبلاً و در بدو ورودش به دانشگاه، تحقیقاتی را در مورد سیستمهای هوشمند حمل و نقل انجام داده و بعدها تحصیلاتش را در رشته روانشناسی صنعتی ادامه داده بود و دست آخر هم دورههای علوم اعصاب را با موفقیت پشت سر گذاشته بود که در آنجا با نحوه درک انسان از محیط پیرامونش، به طور کامل و دقیق آشنا شد و البته هیچگاه فکرش را هم نمیکرد که دروس و دورههایی که گذرانده، روزی به کارش بیایند و او را در ساختن وسیله یاری دهند که به شهرت جهانی برسد.
[caption id="attachment_137599" align="aligncenter" width="526"] skully[/caption]
نخستین شریک و یار مارکوس در مسیر عملی کردن این ایده بزرگ، برادرش بود که علاقه زیادی به موتورسیکلتها و رانندگی با آنها داشت. مارکوس باید از فناوری نمایشگر جلوی سر یا HUD کمک میگرفت تا نقشه مسیر برای راننده به نمایش گذاشته شود. شاید اولین تصویری که این فناوری در ذهن همه ما زنده میکند، چهرهٔ رابرت داونی جونیور باشد زمانی که در نقش مرد آهنی (در فیلمی به همین نام) لباس و تجهیزات آهنینش را از طریق صفحهای در مقابل صورتش و با حرکات چشم و حرف زدن کنترل میکرد.
مارکوس به یاد میآورد برای استفاده از چنین نمایشگری در جلوی چشم باید از لیزر استفاده کند ولی اندازهگیری دقیق فاصله کانونی بهدرستی انجام نمیگرفت. پس از کمی تحقیق مارکوس متوجه شد که کسی پیش از او از این فناوری استفاده نکرده است، درواقع سختی کار باعث شده بود کسی دنبال آن نرود. حدود یک ماه طول کشید و مارکوس به این نتیجه رسید که دیگر راهی وجود ندارد، اما ناگهان ایدهای به ذهنش رسید و با مشورت با یک متخصص راهحل را پیدا کرد.
پس از پشتسر گذاشتن مراحل مختلف ساخت کلاه هوشمند، نوبت به مرحلهای رسید که باید محصول نهایی آماده میشد تا به تولید انبوه برسد و وارد بازار شود. ساخت و تولید چنین وسیلهای با مشکلات بسیاری همراه بود؛ تولید یک قطعهای کوچک حتی اگر کوچکترین مشکلی داشته باشد در نهایت موجب ضرر زیادی برای تولیدکننده خواهد شد و بعد هم باید کار کاملاً از سر گرفته شود.
[caption id="attachment_137601" align="aligncenter" width="526"] skully[/caption]
افزودن ظرافت و سهولت استفاده بر روی کلاهی که میخواست هم محافظ باشد و هم یک محصول تکنولوژیک، بهعلاوه ساخت یک وسیله برای اولین بار، مرحله تولید اسکالی را به یکی از دشوارترین طراحیها برای ساخت تبدیل کرده بود. کوچکترین نقص، ضرر هنگفتی را روی دست مارکوس میگذاشت. اگر میخواست مطابق رسم معمول عمل کند باید نمونه اولیهای را میساخت، آن را روانه بازار میکرد و پس از دریافت بازخوردها و نحوه استقبال از محصول، سراغ تصحیح آن میرفت. او بهجای این راه از همان ابتدا دائم با آدمهای مختلفی در ارتباط بود و کلاه را به آنها نشان میداد و نظراتشان را جویا میشد. با این راهکار سازنده نه نیازی به پیشروی با حدس و گمان داشت و نه نیاز به برگزاری کلی تحقیق و پژوهش. روش مارکوس این بود که به مردم اجازه بدهد محصول را از ابتدای پیدایش آن ببینند و نظراتشان را بدهند تا در نهایت چیزی ساخته شود که آنها میخواهند.
به همین دلیل مارکوس نمونه اولیه کلاه ایمنی خود را که «Skully P1» نامگذاری کرده بود در نمایشگاه پاییزه فناوریهای نوظهور سال 2013 که در “سیلیکون ولی” آمریکا برپا شده بود به نمایش گذاشت. از مهمترین ویژگیهای این کلاه میتوان به یک لیزر سهبعدی که در این کلاه تعبیه شده تا از قرار گرفتن مناسب کلاه بر روی سر کاربر اطمینان حاصل کند و یک دوربین مجهز به لنزی با زاویه بسیار باز برای دید پشت سر کاربر، اشاره نمود.
[caption id="attachment_137602" align="aligncenter" width="526"] skully[/caption]
با کمک این دوربین کاربر میتواند از هر آنچه که در پشت سر و اطرافش روی میدهد، تصویر ویدئویی زنده دریافت کند که این به معنای دید کامل 180 درجهای است و این تصویر بر روی نمایشگری که بر روی لبه داخلی کلاه قرار دارد نشان داده میشود و همین ویژگی بهتنهایی میتواند متحول کننده بازار کلاهکاسکت باشد. این فناوری بهویژه برای دوچرخهسواران کاربردهای قابلتوجهی دارد چرا که دوچرخهسوار برای حفظ تعادل دوچرخه به جلو خم میشود و به همین دلیل شانه و آرنجاش مانع دید آینه میشود.
اما علاوه بر آینههای مجازی، این نمایشگر، هشدارها و پیامهای تلفن هوشمند را مانند تماسهای وارده و پیامکها نشان میدهد و همچنین به فهرست موسیقی دستگاه نیز دسترسی داشته و میتواند عملکرد هندزفری نیز داشته باشد.
[caption id="attachment_137603" align="aligncenter" width="526"] skully[/caption]
در سال 2013 مارکوس از داوطلبان کمک گرفت تا Skully P1 را تست کنند و با دادن نظرات خود، به بهبود روند ساخت این کلاه کاسکت کمک کنند.
ظاهراً روش مارکوس جواب داد، چرا که شرکت Skully Helmets در سال 2014 از طریق وبسایت ایندیگوگو به شکل رسمی فعالیت خود را پس از تستهای اولیه در سال 2013 آغاز کرد. این سایت در حقیقت سایتی است برای جمعآوری اعانههای مردمی از طریق ایجاد کمپینهای مختلف، مارکوس طرح کلاه را روی آن به اشتراک گذاشت و توانست طی 45 ساعت یک میلیون دلار برای پروژه خود جمع کند که در نوع خود بیسابقه است.
مارکوس توانست در سال 2014 کلاه ایمنی هوشمند مدنظرش را تولید و تعداد بسیاری از آن را به قیمت هرکدام 1500 دلار پیشفروش کند و امیدوار بود تا محصول نهاییاش هرچه زودتر روانه بازار شود. تاریخی که او برای فروش و عرضه عمومی کلاه کاسکتش وعده داده بود، می 2015 بود که با توجه به مشکلات و ایرادهایی که در تستهای گستردهتر عیان شد، این عرضه به عقب افتاد و همچنان نیز انجام نشده است. مهمترین این مشکلات، سردرگمی کاربران به هنگام استفاده از سیستم مسیریابی کلاه است و کسانی که کلاه را در مسیرهای طولانی تست کردهاند، مجبور بودند تا چندین بار در طول مسیر برای تنظیم و چک کردن این سیستم، در کنار جاده توقف کنند.
[caption id="attachment_137604" align="aligncenter" width="526"] skully[/caption]
اما این مدل نهایی چه نام دارد و ویژگیهای برجستهاش چیست؟
مدلی که هماکنون خیلیها در انتظار عرضه آن به بازار هستند، Skylly AR-1 نام دارد.
Skully AR-1 تنها کلاه ایمنی پیشرفتهای نیست که در حال حاضر تولید میشود، اما AR-1 قابلیتهایی دارد که آن را از بقیه نمونهها متمایز میکند؛ چنین قابلیتهایی باعث شده رسانهها از آن بهعنوان «هوشمندترین کلاه ایمنی دنیا» یاد کنند. مضاف بر اینکه تولید آن برخلاف نمونههای مشابه کلید خورده و مرحله پیشفروش خود را نیز با استقبال و موفقیت خوبی پشت سر گذاشته است.
[caption id="attachment_137605" align="aligncenter" width="526"] skully[/caption]
اما چه چیزی Skully AR-1 را اینچنین خاص کرده است؟ نخستین چیزی که باید در یک کلاه ایمنی جستجو کرد ایمنی و استحکام آن است. این کلاه ایمنی تاکنون تستهای بسیار سختی را از سوی سازندگان خود از سر گذرانده تا به کسب گواهینامههای مهمی چون DOT و ECE دسترسی پیدا کند. وزن سبک، پوسته فایبرگلاس آئرودینامیکی و پوششهای داخلی خاص آن نیز Skully AR-1 را به یکی از راحتترین کلاههای ایمنی در شرایط سخت مبدل کرده است.
در AR-1 یک صفحهنمایش شفاف HUD قدرت گرفته از سیستمعامل اندروید در سمت راست کلاه ایمنی ظاهر میشود. سنسورهای درون کلاه شامل یک دوربین دید عقب با دید 180 درجه که به راننده اجازه کنترل بسیار دقیقی بر روی وضعیت خود در جاده میدهد، سرعتسنج، ژیروسکوپ، دماسنج و قطبنما میشود.
صفحهنمایش HUD میتواند وضعیت مسیر حرکت راننده را طبق اطلاعات جیپیاس نشان دهد، نقشهها را برای وی ترسیم کند و با یک بلوتوث تعبیه شده در کلاه به اسمارت فون متصل شده و به انتقال و نمایش اطلاعات بپردازد. جیپیاس کلاه ایمنی در دو حالت اطلاعات را نمایش میدهد؛ مدلی ساده برای دور زدنهای معمول و دیگری که در شرایط سخت جادهای به یاری راننده میشتابد. تمامی این تعاملات با کلاه ایمنی بدون نیاز به دست است و با صوت امکانپذیر است.
Skully AR-1 را میتوان یک گردهمایی بینظیر از امنیت، عملکرد و ظاهر شیک توصیف کرد. در دنیایی که تصادفات به شکل عجیبی بالاست و ایمنی یک وسیله دوچرخ بسیار کمتر از نمونه چهارچرخی است، نیاز به یک کلاه ایمنی که حداقل شما را از انجام بعضی خطاها دور نگه دارد، بسیار مبرم و حیاتی به نظر میرسد.
سخن آخر:
مارکوس محصور نکردن خود به چیزهایی که بلدیم و نترسیدن از تجربه مراحلی که رسیدن به هدف آن سخت به نظر میرسد را عامل موفقیت خود میداند. او معتقد است برای پیروزی نباید ناامید شد و باید راههای مختلفی را امتحان کرد. ما هم امیدواریم تا روزی در کشور عزیز خودمان، شاهد پیشرفت در همه زمینهها ازجمله موارد مربوط به ایمنی باشیم. البته قبل از آن که ابراز امیدواری برای حضور این کلاه کاسکت در بازارهای جهانی و ایران داشته باشیم، امیدواریم که ابتدا شاهد جا افتادن فرهنگ استفاده از کلاه کاسکت در میان موتورسواران ایران باشیم تا همانگونه که در “کلاهی برای زندگی” گفتیم، در هر سال حدود 2500 تا 3500 نفر از هموطنان عزیزمان فقط به دلیل استفاده نکردن و یا استفاده از کلاه کاسکتهای نامناسب جان خود را از دست ندهند.
منبع :پدال