مارشیونه

مارشیونه در سال 2004 به‌عنوان مدیرعامل فیات انتخاب شد و موفق شد ظرف دوسال این شرکت را که با مشکلاتی عدیده روبه‌رو بود، به سودآوری برگرداند. 

به گزارش «اخبار خودرو» ،  اگر مدیران یا دانشجوهای رشته بازرگانی به‌دنبال نمونه متفاوتی از این باشند که چگونه رهبری اثربخش می‌تواند به تغییری سودمند بینجامد، بهترین گزینه تحقیق درباره سرجیو مارشیونه است. نام سرجیو مارشیونه در آغاز به‌خاطر خارج‌کردن گروه خودروسازی ایتالیایی فیات از بحران‌ها بر سرزبان‌ها افتاد. پس از آن نیز مارشیونه با هدایت خودروساز آمریکایی کرایسلر از لبه ورشکستگی و نجات آن از بحران مالی سال‌های 2008 و 2009 و رساندن آن به سودآوری، باری دیگر کارآمدی خود را به جهان اثبات کرد. مارشیونه در سال 2004 به‌عنوان مدیرعامل فیات انتخاب شد و موفق شد ظرف دوسال این شرکت را که با مشکلاتی عدیده روبه‌رو بود، به سودآوری برگرداند. 

  یک پیوند فرخنده
رابطه سرجیو مارشیونه با کرایسلر به زمانی برمی‌گردد که یک ائتلاف راهبردی میان کرایسلر و فیات، به عنوان بخشی از برنامه نجات کرایسلر از ورشکستگی که توسط دولت آمریکا حمایت می‌شد، شکل گرفت و در نتیجه فیات مالک بخشی از سهام کرایسلر شد. با گذشت 5 سال این دو شرکت مطرح خودروسازی گروه خودروسازی فیات کرایسلر FCA را تشکیل دادند که در حال حاضر هشتمین خودروساز بزرگ جهان به‌شمار می‌رود. 
در هم آمیختن فیات و کرایسلر را می‌توان به‌عنوان ادغامی در نظر گرفت که از یک نقطه قوت به نقطه قوتی دیگر پیش می‌رود و با اتکا به این مساله مارشیونه از مدت‌ها پیش این هدف را مشخص کرده که درآمد کل این گروه بزرگ خودروسازی در سال 2019 از 130 میلیارد یورو فراتر برود. با نگاهی به محصولاتی که کرایسلر و فیات در آن تبحر داشته‌اند، می‌توان به این نتیجه رسید که این دو خودروساز آمریکایی و ایتالیایی تاحدی به عنوان مکمل هم عمل کرده‌اند، چرا‌که کرایسلر بیشتر برای مدل‌‌های شاسی‌بلند و استیشن‌هایش معروف بوده و فیات هم در جهان به خاطر خودروهای کوچکترش مشهور است. 

  تولد یک فرهنگ سازمانی جدید
نکات بسیار زیادی در‌خصوص رویکرد سرجیو مارشیونه در قبال رهبری و مدیریت تغییر وجود دارد که می‌تواند برای مدیران، معلمان و دانشجویان رشته‌های مدیریتی بسیار جالب توجه باشد. به‌طور مشخص تغییر اساسی در کرایسلر شامل عناصر بسیار زیادی از یک مورد موفق استراتژی تجاری کلاسیک است. سبک رهبری مارشیونه به‌طور خاص بسیار مربوط و درست است. او به‌خاطر به چالش کشیدن ماهیت بروکراتیک سنتی در خودروسازی ایالات متحده و ایتالیا شهرت بسیار زیادی را برای خود دست و پا کرده است. او همچنین در ایجاد روابط کارآمد میان سهامداران عمده و مهم (مانند اتحادیه‌ها و دولت‌ها) به عنوان بخشی از برنامه مدیریتی خود موفق عمل کرده است. چند سال‌ پیش مارشیونه در مقاله‌ای که برای روزنامه گاردین نوشته بود، توضیحات مفیدی را در خصوص سبک مدیریتی خود و رویکردش در خصوص تغییر فرهنگ و مسئولیت اجتماعی شرکتی ارائه داد. در این مقاله تعهد بالای مارشیونه به بدل کردن «تداوم‌پذیری» به عنوان اصلی‌ترین ارزش فیات کرایسلر قابل مشاهده است. 
یکی از اقدامات اولیه مارشیونه در پست مدیریت کرایسلر این بود که به سرعت سلسله‌ مراتب طولانی و بلندبالای این خودروساز آمریکایی را به چالش بکشد و تلاش گسترده‌ای را صرف تخت کردن ساختار سازمانی، بهبود کیفیت تولید، رشد نوآوری و چابک ساختن روند کار در این شرکت کرد. او به یک معنا، فرهنگ قدیمی موجود در کرایسلر را نابود کرد. 

  در ستایش سرعت
مارشیونه در نخستین روز کاری خود در کرایسلر دفتر مدیرعامل را از بالاترین طبقه (پنتهاوس) به طبقات میانی و به دپارتمان مهندسی منتقل کرد. او سپس به سراغ شیوه‌های نظارتی رفت و با این توجیه که افزایش حجم کار به تصمیم‌گیری‌های سریع‌تر منجر می‌شود، به شیوه‌های مختلف وظایف مورد انتظار از مدیران خود را چند برابر کرد. مارشیونه همچنین به تیم مدیریتی خود اختیار کامل داد، بدون آن‌‌که با محدودیت‌های بروکراتیک مواجه شوند. یکی از اعضای تیم مارشیونه در این باره می‌گوید: «به افراد اعتماد شد که دست به تصمیم‌گیری‌های هوشمندانه بزنند و پاسخگو باشند. ناگهان ما با سازمانی بسیار تخت مواجه شدیم و حدس بزنید که چه شد؟ سرعت کار به شکل حیرت‌انگیزی بالا رفت. سرجیو درخصوص تعهد کاملا قاطع و بی‌رحم بود، در نتیجه در فرهنگ جدید سازمانی مهم‌ترین چیزی که همه به آن توجه داشتند، سرعت و ریسک‌پذیری بود.» 

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 10 =