آستون مارتین

مدیرعاملی که تنها در مدت چهار سال توانست یک برند لوکس به‌گل‌نشسته را نجات دهد. در عالم خودروسازی این مدت بسیار کوتاهی محسوب می‌شود و موفقیتی این چنین شایسته بررسی‌های بیشتر است.

به گزارش «اخبار خودرو»،  در دنیای خودروسازی اندی پالمر فردی منحصر به فرد است: مدیرعاملی که تنها در مدت چهار سال توانست یک برند لوکس به‌گل‌نشسته را نجات دهد. در عالم خودروسازی این مدت بسیار کوتاهی محسوب می‌شود و موفقیتی این چنین شایسته بررسی‌های بیشتر است. نشریه ویچ‌کار اخیرا گفت‌وگویی را با این مدیر خوش‌برخورد 54ساله ترتیب داده و روایت او را از موفقیتش در آستون مارتین جویا شده است. «وقتی شانزده سالم بود مدرسه را ترک کردم. چندان اهمیتی به آن نمی‌دادم. وقتی 14 ساله بودم تصمیم گرفتم مهندس شوم و در نتیجه مدرسه را رها کردم و به سراغ شاگردی رفتم. در نهایت چهار سالی را به شغل نقشه‌کشی مشغول شدم و آن موقع بود که به دو نکته پی بردم. اول این‌که باید شایستگی‌هایی ضروری را به دست می‌آوردم و دیگر آن‌که می‌خواستم وقتی بیست سالم شد، مدیرعامل یک کمپانی خودرویی شوم.» پالمر موفق شد با سه سال تحصیل شبانه مدرک تحصیلی لازم را اخذ کند و به گروه خودروسازی بریتانیایی آستین روور بپیوندد. او به تیمی ملحق شد که کار ساخت موتورهای سری K را برعهده داشت و در مدت 17 سال نیروی لازم بسیاری از خودروها از MG مترو گرفته تا آریل اتم را تامین کرد. 
«کمپانی وضعیتی دیوانه‌وار داشت، اما من خیلی زود خودم را با آن وفق دادم. شیوه مدیریتی در آن‌جا بسیار تهاجمی و مردانه بود و پر بود از قلدرمابی و سیاست‌بازی. اصلا جای خوبی نبود. آن زمان آستون روور با هوندا در ارتباط بود که دو اتفاق برای من رخ داد. اول این‌که پی بردم هوندا چه قدر کارآمد بود. دوم این‌که آن زمان کتابی خواندم با عنوان «ماشینی که دنیا را تغییر داد» و نتیجه‌گیری کردم که بد نیست به آن‌جا بروم و ببینم ژاپنی‌ها چه‌طور کار می‌کنند. این شد که به نیسان پیوستم.» ظرف مدتی هفت ساله پالمر رئیس مرکز فنی نیسان در اروپا شد. او موفق شد مدرک دکترایش را از دانشگاه کرانفیلد اخذ کند و بعد 10سال از حضور او، ائتلاف رنو-نیسان شکل گرفت.  «کارلوس گون شش سامورایی را مامور برنامه‌ریزی این ائتلاف کرد و بعد به من زنگ زد و گفت می‌خواهم ظرف دو هفته آینده به ژاپن بیایی و در این‌جا مستقر شوی. خودم را برای سه سال زندگی در ژاپن آماده کردم اما 13 سال را در آن‌جا گذراندم. من اداره برنامه نیسان لیف را برعهده داشتم، شدیدا به آینده خودروهای الکتریکی ایمان دارم و آخرین نیسانی که تحت نظارت من ساخته شد، نیسمو GT-R بود.»  صحبت از سوپرکار نیسمو GT-R داغ دل پالمر را تازه می‌‌کند. زیرا او یک دستگاه از این خودرو را به عنوان هدیه‌ای برای خودش خریده بود، اما یک سال بعد سر کریس هوی، قهرمان دوچرخه‌سواری، با آن در رویداد گودوود تصادف بدی کرد. «من هیچ وقت سوار آن نشدم. از ژاپن آن را وارد کردم و یک‌راست در گاراژم گذاشتم و بعد یک‌سری از دوستان برای شرکت در رویداد گودوود سراغ آن را از من گرفتند. به نظرم آمد فکر خوبی است. چون همین مساله می‌توانست ارزش خودرو را بالاتر ببرد. بعد در آن روز کذایی وقتی دیدم که از پیچ به بیرون منحرف شد با خودم گفتم خدا کند خیلی آسیب ندیده باشد. اما حتی موتور آن هم آسیب دیده بود. آن ماشین کاملا از کار افتاده بود و هرگز نتوانستم سوارش شوم.» 
بعد از گذشت چهار سال از حضور او در آستون مارتین، اوضاع این شرکت تغییر فراوانی کرده است و در سال 2014 آستون مارتین با پالمر تماسی گرفت و او را بعد از یک دهه زندگی در ژاپن به بریتانیا برگرداند. «در ابتدا من چندان تمایلی به قبول کردن این پیشنهاد نداشتم. به عنوان عضوی تاثیرگذار در برنامه‌ریزی نیسان چندان راغب به ترک آن شرکت نبودم. اما بعد این فرصت دست داد تا ببینم که آستون مارتین در چه وضعیت اسفناکی قرار دارد. آن زمان 50 ساله بودم و به خاطرم آمد وقتی بیست ساله بودم همیشه دلم می‌خواست مدیرعامل یک کمپانی خودرویی بشوم. در نهایت سهامداران آستون مارتین پذیرفتند که اختیارات لازم و مورد نظر را به من بدهند و در همان لحظه برایم مشخص شد این سمت را می‌خواهم و می‌خواهم به خودم ثابت کنم به همان خوبی که فکر می‌کنم، هستم.»  اول اکتبر سال 2014 پالمر به تیم آستون مارتین در گیدون ملحق شد. سال گذشته این خودروساز موفق شد برای نخستین بار پس از یک دهه به سودآوری برسد. او موفق شده در این مدت کوتاه تلاش‌هایش را به ثمر برساند و مهم‌تر از همه آستون مارتین تحت فرمان او محصولات جذاب و جالبی را نیز به بازار معرفی کرده است. والکری یکی از این محصولات شاخص است که توسط آدرین نیووی، طراح خودروهای فرمول 1 طراحی شده است. هدف آستون مارتین از تولید این خورو ارائه الگویی جدید برای خودروهای با عملکرد بالا است و پالمر هم حسابی به این خودرو می‌بالد. «وقتی شما سوار یک والکری با تایرهای جاده‌ای می‌شوید مثل این است که وارد جایگاه ویژه مسابقات لمان LMP1 شده‌ باشید. خودرویی که به‌رغم تایرهای معمولی‌اش احتمال برنده شدن در آن سری از مسابقات را دارد. اما این ویژگی را هم دارد که شما مجاز به راندن آن در خیابان‌ها هستید. هیچ خودرویی مانند آن وجود ندارد.»  ابرخودرو والکری مجهز به یک موتور 6.5 لیتری V12 است و نرخ نیرو به وزن آن 815 کیلووات به تن برآورد شده که بسیار رویایی و خارق‌العاده است. این نرخ در خودرو بوگاتی شیرون 552کیلووات به تن است. «این ماشین توانست خیلی فراتر از حد تصور برود. وقتی پای وزن ماشین به میان می‌آید، آدرین نیووی بسیار وسواسی می‌شود. هر چیزی که او طراحی می‌‌کند، دو یا سه کارکرد مختلف دارد و همه چیزها نیرویی رو به پایین را رقم می‌زنند. دشوار می‌توان او را به فکری غیر از این واداشت.»  اختیاراتی که از سوی سهامداران به پالمر داده شده، ابزاری است که او برای سوق دادن کارکنانش به جلو استفاده می‌کند و والکری هم دقیقا محصول همین راهبرد است. چه اتفاقی می‌افتد وقتی از کارکنان خواسته می‌شود تمام حواشی را به نفع یک هدف واحد کنار بگذارند؟‌ 
آن‌ها فراموش می‌کنند که چه وقتی از روز است و در ساعات مسخره و غیرمعمولی به کار ادامه می‌دهند و مشتاقانه مجذوب تمام چیزهایی می‌شوند که به این ماشین مربوط می‌شود. فکر می‌کنم در تمام زندگی‌ام تنها یک یا دو بار چنین چیزی را تجربه کرده‌ام. تعلق عاطفی واقعا چیز مهمی است و از دیدگاه من همه آن را معرف کارنامه حرفه‌ای خود می‌دانند. شاید آن‌ها خسته و پر از استرس باشند، اما راضی و خشنود نیز هستند. ما می‌خواهیم 20سال بعد از این مردم از والکری حرف بزنند و بگویند: آن دیوانه‌ها را یادت هست که چه ماشینی درست کرده بودند؟ فوق‌العاده بود.» 

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 1 =