به گزارش «اخبار خودرو»، صنعت خودرو کشور از سال گذشته تاکنون با دشواریهای بسیاری مواجه شده است، مشکلاتی که برخی از آنها کوچک و برخی بزرگ هستند. کارنامه صنعت خودرو نشان میدهد این صنعت درمقابل مشکلات کوچک نیز بسیار آسیبپذیر است و نمیتواند آن را در خود حل کند. صنعت خودرو جهان به سرعت درحال پیشرفت است اما خودروسازی کشور از قافله عقب مانده و به تعبیر امیرحسن کاکایی، کارشناس صنعت خودرو آتش فناوری مدتهاست که از ما عبور کرده، وی معتقد است بیبرنامگی در این صنعت باعث شده است این صنعت امروز به ورشکستگی برسد. کاکایی میگوید باید تیم بزرگی بهمنظور پژوهش و ایجاد طرح برای صنعت خودرو گرد هم بیایند.
به نظر شما آیا توجهی که باید به این صنعت میشود؟ وضعیت صنعت خودرو را در شرایط فعلی چگونه ارزیابی میکنید؟
خیر؛ باید برخی که تصمیمگیر این صنعت هستند، توجه بیشتری به آن داشته باشند. اتفاقات مهمی در خودروسازی در حال رخ دادن است. سرعت پیشرفت در مسیر تحول صنعت خودرو کشور مانند لاکپشت است. با فرض این که مسیر را در جهت درستی طی کنند اما مثل لاکپشت هستند و این در شرایطی است که آتش در حال نابود کردن این جنگل است.
هر فردی بهدنبال انجام کاری برای برونرفت از این ماجراست و همه دوست دارند در این مسیر کاری انجام دهند، اما واقعیت این است که سرعت ما بسیار پایین است. اگر بخواهیم در مجموع بر مبنای ارقام و اعدادی که درخصوص سود و زیان صنعت خودرو اعلام میشود، قضاوتی انجام دهیم میتوان گفت این لاکپشت دندهعقب میرود! چراکه بالای 20هزار میلیارد تومان زیان برای خودروسازی اعلام کردهاند.
همه فرض میکنند خودروسازان باید در این بازار آشفته میلیاردها تومان سود بهدست آورده باشند، اما جالب اینجاست با وجود آنکه همه مدعی تلاش هستند، هم خودروساز زیان میکند، هم وضعیت بازار به هم ریخته است و در یک سال گذشته نیز بهبودی حاصل نشده است.
بهنظر شما طی یک سال اخیر تغییری در صنعت و بازار خودرو به وجود نیامده است؟
این بازار تنها از تلاطمهای شدید آرام گرفته اما بهبودی رخ نداده است. همه میتوانیم قضاوت کنیم؛ چه آنکه نیت و حرکت دوستان خوب باشد و چه بد. به هر حال نتیجه کار را نمیتوان مثبت ارزیابی کرد اما بررسی منفیبودن بازار را باید به زمان دیگری موکول کرد.
با حرکت لاکپشتی صنعت خودرو ایران، این آتش فناوری که طبق مثال شما جنگل صنعت خودرو جهان را فرا گرفته است، چه زمانی به ما میرسد؟
از نظر من همین حالا هم این آتش از روی ما رد شده است. اعداد و ارقام این را نشان میدهند. ارقام مالی که اعلام میشود، در دنیای واقعی نشان از آن دارد که این آتش از روی ما رد شده است.
نباید گفت این صنعت به گل نشسته، بلکه کشتی این صنعت شکسته است. اما چون صنعت خودرو مانند یک کشور است، هیچ کشوری در دنیا خود را ورشکسته اعلام نمیکند. زیرا مردم در این کشور زندگی میکنند و اعلام ورشکستگی بهطور قطع تبعاتی را به دنبال دارد. صنعت خودرو در واقعیت ورشکسته است. هرچند برخی افراد ازجمله برخی از وکلای مجلس به دنبال آن هستند که این صنعت بسته شود، اما من معتقدم نمیتوانیم چنین چیزی را قبول کنیم.
مانند این است که بگوییم کشوری اعلام ورشکستگی کرده است. ما که نمیتوانیم صنعت به این بزرگی را ندید بگیریم و اجازه بدهیم این کشتی نابود شود، باید آن را بسازیم و تا زمانی که زندهایم نباید ناامید شویم، در مورد این صنعت هم همین موضوع صادق است.
آیا ممکن است این صنعت تعطیل شود؟ اصولا راه نجات این صنعت چیست؟
باید دید چه کسی در چه زمانی اعلام میکند که قصد جلوتر رفتن در این صنعت را نداریم یا این صنعت با چه پول عظیمی دوباره نجات پیدا کند. این را نمیدانم. اما مطمئنم اگر این صنعت خودرو هر زمان و به هر دلیل دوباره در مسیر ساختهشدن قرار بگیرد و به حرکت درآید و این وضعیت را ادامه ندهد، به یک برنامهریزی سنگین و تحول اساسی نیاز دارد، با این حرفهای جسته و گریخته و طرحهای پراکنده به جایی نخواهیم رسید و تنها مانند لاکپشت در این آتش راه میرویم و مشخص نیست چه زمانی آتش ما را گرفتار کند.
آتش رقابت جهانی بسیار گسترده است. مسئولان بهطور قطع قصد دارند به این صنعت کمک کنند، اما مساله این است باید دیده شود و باور کنیم موضوع بزرگ و پیچیده است. این باور هنوز شکل نگرفته و همه تصور میکنند میتوان آن را با یک کار کوچک حل کرد.
مثلا تصور میشود با تزریق 4هزار میلیارد تومان پول به این صنعت، مشکل حل میشود یا با راهاندازی چهار نمایشگاه مشکل داخلیسازی برطرف خواهد شد. تصور میکنیم با دستور افزایش تولید، مشکل بازار حل میشود یا قیمتگذاری دستوری قیمتها را کاهش میدهد. جالب اینجاست تمام این روشها برعکس عمل کردهاند. این همان چیزی است که وجود ندارد.
یعنی مسئولان بهواقع میخواهند کمک کنند اما راه را اشتباه میروند؟
مسئولان دلسوز هستند و دوست دارند مشکل حل شود، شبانهروزی جلسه میگذارند اما صرفا با برگزاری جلسه و دلسوزی و انرژیهای پراکنده به نتیجه نخواهیم رسید. این عزم باید در قاب یک تصویر و تصمیم واضح به نتیجه برسد. این راهحل هنوز بهدست نیامده است و هر کسی در کنار زحماتی که میکشد، بهصورت جزیرهای عمل کرده و تصمیمگیری میکند.
سالها مسئولان تصمیمگیری کردهاند و به نتیجه نرسیده است. خصوصیسازی هم که به یک بحث قدیمی است. به نظر شما واگذاری صنعت خودرو به بخش خصوصی نتیجهبخش خواهد بود؟ آیا واگذاری این صنعت به بخش خصوصی واقعا کمککننده خواهد بود؟
این موضوع درحالحاضر نمیتواند یک راهحل باشد. یعنی خصوصیسازی در این شرایط نمیتواند همه مشکلات را حل کند. تا زمانی که مفهوم اقتصاد مبتنیبر کارآفرینی و ارزشآفرینی بخش خصوصی در کلان اقتصادی کشور جا نیفتد، خصوصیسازی نهتنها راهحل نخواهد بود بلکه معضلی بر معضلات دیگر اضافه خواهد کرد. خصوصیسازی این نیست که بگوییم چون وضع خراب است، این 14درصد را با قیمت کم بفروشیم. باید در نظر بگیریم آیا خریدار اهلیت دارد و فضای کسبوکار اجازه مانور دادن به خریدار را میدهد تا او بهدرستی تصمیم بگیرد؟
به نظر من این کار شدنی نیست و برای اثبات حرفم توصیه میکنم عملکرد 28 شرکت خصوصی خودروسازی را بررسی کنیم. آیا این شرکتهای موفق بودهاند؟ آیا توسعه داخلیسازی انجام دادهاند؟ آیا بهرهوری آنها با بهرهوریهای جهانی قابلمقایسه است؟ تا زمانی که شجاعت دیدن کل تصویر را در یک قاب نداریم و یک برنامه کلان همراستا را طراحی نکنیم که ارکان مختلف وظیفه معلومی داشته باشند، به نتیجه نمیرسیم و این مشکل خود را در جاهای دیگری نشان میدهد.
وظیفه نهادهای مختلف در این خصوص چیست؟
سازمان خصوصیسازی، وزارت دارایی، بیمه مرکزی ایران، وزارت صمت، سازمان استاندارد ایران، قوه قضاییه در این میان سهم دارند و باید تکلیف خود را مشخص کنند. زمانی که خودروسازی را خصوصی میکنید، فلان وکیل مجلس حق ندارد برای کسب امتیاز، کسی را استخدام کند یا سرمایهگذاری در شهر انجام دهد. جلوی مواردی از این دست باید گرفته شود وگرنه هر اتفاقی برای آذرآب و هپکو افتاد در این زمینه با شدت بیشتری تکرار میشود. خصوصیسازی مشخصا اتفاق مثبتی است، اما در ایران به دلیل نبود بسترهای لازم و مناسب شکل نمیگیرد.
از سوی دیگر آدمها از تصدیگری دل نمیکنند. این موضوع مربوط به یک یا دو نفر نیست. تمام سیاستهایی که از بالا ابلاغ میشود، عالی است اما در بدنه دولت گیر میکند و باید اصلاح شود. باید از طریق قوانین و نظارتهای محکم در این راستا برنامهریزی شود.
باید دید چه اتفاقی افتاده که خصوصیسازی ما باعث نابودی بسیاری از صنایع شده است. بسیاری معتقدند با انجام خصوصیسازی در برخی صنایع مانند پتروشیمی، بهرهوری بالا رفته است. تاکید میکنم اینجا هم مشکل وجود دارد یعنی پتروشیمی بهدلیل انرژی و قیمت سوخت و گاز است که میتواند کمی بهرهوری داشته باشد. در مجموع ارقام ملی میتوان مشاهده کرد بهرهوری انرژی ما منفی است.
پیشنهاد شما برای صنعت خودرو، یافتن راه درست، افزایش سرعت و پیشرفت چیست؟
خوشبختانه اکثر مسئولان درک کردهاند مشکلات به این سادگی نیستند و باید کار اساسی انجام شود. باید گروهی از متخصصان و مسئولان با دیدگاههای مختلف دور هم جمع شوند و با کار فشرده، طرح مناسبی را ارائه دهند. یعنی به صورت فشرده شش ماه شبانهروز کار کنند و طرح مناسبی برای صنعت خودرو ارائه دهند.
آمریکا برای اینکه ما را اذیت کند و مورد تحریم قرار دهد، یک تیم پانصد نفره تشکیل میدهد و این تیم شبانهروز کار میکنند. ما کجا برای صنعت خودرو طی این دو سال که این همه مشکل داشتهایم، پنجاه نفر را مسئول برنامهریزی و ایجاد طرح کردهایم؟ کجا افرادی را برای پژوهش در این خصوص گرد هم آوردهایم؟ یک نمونه از این موارد را انجام ندادهایم. هر کسی در جایگاه خودش نظریه پردازی کرده است.