اندی پالمر مدیرعامل آستون مارتین

هرچند توان 715 اسب بخاری DBS از 812 کمتر است اما گشتاور 900 تیوتن متری آن از فراری بیشتر است. اما بعد به بخش‌های دیگری از نمودار نگاه کردیم و متوجه بازاری بزرگ شدیم، بازاری بالقوه در که نقطه تنوع بالا و ترکیبی از احساسات و منطق قرار دارد. این جا بازار شاسی‌بلندهاست.

به گزارش «اخبار خودرو»، ظرف سال‌های اخیر آستون مارتین از خودروهای مسابقه‌ای بسیار قدرتمندی مانند والکری و والهالا رونمایی کرده که قابلیت این خودروساز بریتانیایی را برای تولید خودروهای اسپرت نمایش می‌دهند. بخش عمده‌ای از این رنسانس را می‌توان به اندی پالمر مدیرعامل این شرکت نسبت داد که از سال 2014 سکان امور را در دست گرفته است.

پالمر این خودروساز را به سمت عرضه نسلی جدید و متنوع از خودروهای آستون مارتین (مثلا شاسی‌بلند تمام الکتریکی لاگوندا)  هدایت کرده و قلمرویی جدید را برای شرکتی فتح کرده که پیش‌تر سرسختانه می‌خواست در بازار گرند تورینگ فعالیت کند.

اخیرا نشریه موتور ترند با اندی پالمر گفت‌وگویی داشته و درباره والهالا، پیست نوربرگ‌رینگ و آینده آستون مارتین در صنعت خودروسازی صحبت کرده که در اینجا بخش اول این گفت‌وگو را می‌خوانیم.

بیائید درباره آینده آستون مارتین صحبت کنیم. شما برنامه‌های فوق‌العاده‌ای دارید. آیا می‌خواهید همچنان به رقابت با فراری و لامبورگینی بپردازید و در فضای فعالیت آن‌ها مشغول باشید؟

نه. اگر نموداری را تصور کنید که محور عمودی آن تمرکز یا تنوع خودروها را نشان می‌دهد و محور عمودی میزان منطقی یا احساسی بودن آن‌ها را. ما به صورت سنتی در نقطه‌ای فعالیت می‌کردیم که سر و کارمان بیشتر با احساسات بود و از سوی دیگر تمرکزمان پائین‌تر بود. 

خودروهایی مانند ونتیج و DB9 و ونکوئیش در این نقطه قرار دارند. مساله اینجاست که آن‌ها در یک نقطه تجمع کرده و رقیب هم دیگر بودند. وضعیت دشواری بود. شما یک ونتیج می‌دیدید و با خود می‌گفتید «این یه DB9 است، یا ونتیج یا ونکوئیش؟» و نکته دیگر این که مشتری ونتیج 52 ساله‌ها بودند، مشتری DB9 54 ساله‌ها و مشتری ونکوئیش 56 ساله‌ها و همان‌طور که گفتم با یک‌دیگر رقابت می‌کردند.

در نتیجه چیزی که من گفتم این بود که ببینید، واضح است که همه این‌ها آستون مارتین هستند (یعنی شکی در متمایز بودن برند نبود). بیائید برویم سراغ DB11. این شد که DB11 با موتورهای V8، V12، AMR راهی بازار شد.

این مدل می‌توانست کل فضای سنتی مورد نظر ما در بازار را پر کند و خیلی خوب هم از پس این کار برآید. این بدان معنا بود که ما می‌توانستیم بقیه انرژی‌مان صرف بخش‌های دیگر بازار کنیم و در جای دیگری به بازی ادامه دهیم.

این بازی جدید رقابت با پورشه را هم شامل می‌شود؟

پورشه 911 در نقطه‌ای قرار دارد که تمرکز و منطق در آن بالاست. پس ونتیج باید به سراغ آن برود تا با آن رقابت کند. در نتیجه  باید به گزینه‌های کوپه ولانته و رودستر و البته چیزهایی مانند جعبه انتقال نیروی دستی هم فکر کنیم. این شد که به سمت نقاط منتها الیه در نمودار فرضی پیش رفتیم و نتیجه خودرویی متمرکزتر شد و به جایگاهی رسید که ما به طور سنتی به آن فکر نمی‌کردیم.

ونتیج جدید سخت‌ترین پروژه‌ای است که تاکنون انجام داده‌ایم، زیرا از ابتدا قرار بوده به خوبی 911 باشد و 911 ماشین فوق‌العاده‌ای است. همچنین در این نمودار فرضی بخشی از بازار وجود دارد (در قسمتی که احساسات بالا است و نسبت تنوع و تمرکز متوسط است) که برای کلاس GT و خودرویی مانند فراری 812 است. در نتیجه رقیب ما برای این بخش فراری است و ما DBS را برای این قسمت ساختیم.

هرچند توان 715 اسب بخاری آن از 812 کمتر است اما گشتاور 900 تیوتن متری از فراری بیشتر است. اما بعد به بخش‌های دیگری از نمودار نگاه کردیم و متوجه بازاری بزرگ شدیم، بازاری بالقوه در که نقطه تنوع بالا و ترکیبی از احساسات و منطق قرار دارد. این جا بازار شاسی‌بلند‌هاست.

پس این‌جا به DBX مربوط می‌شود.

بله DBX به این قسمت از نمودار مربوط است. در این نقطه شما خودروهایی مانند لامبورگینی اوروس را دارید که کاملا احساسی هستند اما تنوع زیادی ندارند. از سوی دیگر بنتلی بنتایگا را هم دارید که کاملا متنوع و در عین حال منطقی و اندکی ملال‌آور است. چیزی که در ان نقطه به دنبال آن هستیم، آستون مارتینی است که به اندازه کافی متنوع و در عین حال بسیار احساسی باشد.

آیا می‌‌توانید درباره‌ پیشرانه این مدل شاسی بلند چیزی به ما بگوئید؟

پاسخ کوتاهش این است که هنوز نه. این اولین بار است که ما به سراغ یک خودروی شاسی بلند آمده‌ایم. واضح است که رقبای زیادی در این‌نقطه نمودار داریم که تمرکز و بار احساسی در آن بالاست و محصولات لامبورگینی، فراری و مک‌لارن هستند.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 9 =