کد خبر: 227501
تاریخ انتشار: ۵ آذر ۱۳۹۸ - ۱۵:۲۸
نسرین رضایی

دکتر نسرین رضایی ، روان شناس

اشاره

امروزه در جهان همه کسب و کارها به سمت فروش بیشتر پیش می روند. تلاش برای یافتن فروشندگان حرفه ای و فروش بیشتر، متقاعد کردن خریداران به سمت خرید محصولاتی که بسیاری از آنها حتی از کیفیت نازلی برخوردارند. شبکه های اجتماعی، تلویزیون، رادیو، مجلات و روزنامه‌ها و سایر رسانه ها تلاش دارند مشتریان را برای خرید محصولات و خدماتشان ترغیب نمایند. یکی نمونه از این فروشندگان که برخی اوقات اصرار آن ها برای فروش کالا موجب آزار مشتری می شود، فروشندگان درون مترو هستند و افرادی که مجبورند همه روزه به وسیله مترو تردد داشته باشند، در معرض تبلیغات آزار دهنده ی  دستفروشان مترو برای فروش محصولات بی کیفیت هستند. دستفروشان مترو هیچ اشاره‌ای به فقدان هولوگرام یا نشان بهداشتی روی بسته بندی این محصولات نمی‌کنند و مسافران مترو هم بدون توجه به این مهم، فریب تبلیغات دست‌فروشان را می‌خورند و نسبت به خرید این کالاها اقدام می کنند و متاسفانه مشتریان این اجناس بی کیفیت بر این باورند که دلیل قیمت نازل کالاهای عرضه شده در مترو، حذف مالیات، عوارض و هزینه‌های جانبی فروشگاه ها ‌است. معضل دستفروشی در مترو و توسعه روز افزون این شغل کاذب، به معضلی با لایه های پنهان تبدیل شده است. در مکانی مانند مترو که روزانه بیش از دو و نیم میلیون سفر به عنوان بزرگترین سازه اجتماعی پایتخت که جمعیت قابل ملاحظه‌ای هم در آن تردد دارد، افرادی در پی کسب منافع شخصی و دستفروشی بوده و معضلاتی را در مترو ایجاد نموده اند. البته متروی تهران توانایی آن را دارد تا با همکاری و مشارکت سایر سازمان ها و نهادهای ذی ربط در جهت رفع این معضل اجتماعی اقدام نماید. با عنایت به افزایش روزانه مسافران و  توسعه سریع شهر زیرزمینی مترو ، اگر این افزایش توام با مطالعه و شناسایی آسیب‌های اجتماعی و در نهایت اقدامات پیشگیرانه مؤثر نباشد در آینده ای نه چندان دور، خطری برای بروز معضلی سازمان یافته‌تر و از بین رفتن تدریجی آرامش و احساس امنیت شهروندان در متروی پایتخت خواهد بود. این روزها بازار دستفروشی در مترو، حسابی سکه شده است. از فروش صلوات شمار، جوراب، دونات، لباس زیر به فروش غذای گرم، لباس مجلسی، انواع سبزی و کتاب مبدل شده است.

دستفروشی و تکدی گری در مترو

مترو، به عنوان وسیله ی ارتباطی و راهی سریع برای سفرهای درون شهری، حدود بیست و یک سال است که جای خود را در دل تهران بزرگ باز کرده و شهری زیر زمینی را برای رفت و آمد، تردد و گاه تجارت و کسب و کار شهروندان فراهم ساخته است. وسیله ای رفاهی و مناسب که به دلیل استفاده ی فراگیر و همگانی از آن، ناگزیر به مشاهده و تحمل آسیب های اجتماعی و پدیده های زشت اجتماعی از جمله تکدی گری و یا دستفروشی در آن هستیم. حضور و اشتغال مردان و زنان دستفروش، یکی از آسیب های اجتماعی بعد از راه اندازی خطوط مترو در تهران بوده که این معضل امروزه ابعاد گسترده‌ای پیدا کرده است. دستفروشی در مترو پدیده‌ای است که همزمان با تولد این سامانه حمل‌ و نقلی در تهران، متولد شد. اگر تا چند سال پیش اماکن عمومی مانند اتوبوس، تاکسی، مراکز خرید، کوچه و خیابان بهترین مکان ها برای فعالیت متکدیان، سارقان و کیف قاپ ها، بود، اما چند سالی است آنها مکان جدیدی پیدا کرده اند که به دلیل ویژگی های خاصش از هر نظر برای ارتکاب اعمال مجرمانه شان مناسب است. حالا کار به جایی رسیده است که مسئولان شرکت مترو با ابراز نگرانی از افزایش حضور متکدیان، سارقان، جیب برها، کیف قاپ ها و...  از روند رو به رشد آسیب های اجتماعی در شهر زیرزمینی پایتخت خبر می دهند.

دستفروشی در مترو از زمره ی مشاغل کاذبی است که مردان و زنان در هنگام بحران هایی از قبیل فوت شوهر و همسر، جدایی از همسر و یا آسیب های ناشی از مسائل اقتصادی، بیکاری، مهاجرت به شهر و ... به دلیل برخوردار نبودن از سواد و مهارت های لازم نمی توانند در بازار کار مشارکت داشته باشند و دست آخر به مشاغل کاذب تن می دهند. نباید از نظر دور داشت که به طور حتم مسئله اقتصادی، مهم‌ترین دلیل حضور مردان و زنان دستفروش در مترو است که در زندگی روزمره با مشکلات مالی مواجهند؛ این افراد غالباً به این دلیل که حامی اقتصادی ندارند، به دستفروشی در مترو روی می‌آوردند. پایین بودن رده سنی دستفروشان فعال در واگن‌های مترو و رواج این پدیده در بین دختران و زنان جوان و شیک پوش مسئله ی قابل تأملی است که به اعتقاد بسیاری از کارشناسان ناشی از افزایش روز افزون فشارهای اقتصادی، بیکاری و تغییر الگوهای فرهنگی درآمدزایی در بین زنان و مردان است.

دستفروشان در بیشتر ساعات کار مترو فعال هستند. آنها از یک طیف سنی خاص نیستند و همگی در ساعاتی از شبانه‌روز ایستگاه‌های مترو را به امید جلب مشتری یک به یک در می‌نوردند. البته این همه‌ی ماجرا نیست. طیفی از دستفروشان در مترو حضور دارند که ظاهر آراسته آنها، نشانی از مشکلات معیشتی و اقتصادی ندارد. آنها با یک کوله پشتی کوچک، کالای کم حجمی را با خود حمل و از محل فروش آن درآمد خوبی کسب می کنند. این طور به نظر می‌رسد که درآمد دستفروشی در مترو به اندازه‌ای بالاست که یک طبقه ی ‌اجتماعی متوسط، صرف‌نظر از استیصال اقتصادی، به عنوان یک حرفه ی پول‌ساز به آن نگاه می‌کند. مسئولان مترو، مهم‌ترین عامل ناموفق بودن برخورد سلبی با فروشندگان مترو را دلسوزی و ترحم مسافران می‌دانند زیرا دستفروشان اذعان می‌کنند که برای ارتزاق و امرار معاش این کار را انجام می‌دهند و به همین خاطر، سایر مسافران با برخورد احساسی مانع مقابله با آنها می‌شوند. چهره مسافران هنگام ورود دستفروش‌ها به داخل واگن هم دیدنی است. برخی از آنها سر در لاک خود فرو کرده‌اند و به معرکه ‌گیری فروشندگان در میانه واگن نگاه می‌کنند؛ اما همین که یکی از مسافران به قصد خرید، کالایی را با وسواس زیر و بالا می‌کند، یخ بقیه‌ی مردم هم آب و باب خرید باز می‌شود!  با این حال، عده‌ای هم هستند که وضعیت واگن‌ها را به بازار مکاره تشبیه می‌کنند و  به محض ورود دستفروشان به داخل قطار، چهره در هم می‌کشند. آنها از سروصدای سرسام‌آور داخل واگن به ‌ویژه در ساعات پیک شکایت دارند و این وضعیت را مغایر حقوق شهروندی در ناوگان حمل‌ونقل عمومی پایتخت می‌دانند. دستفروشی در مترو ممنوع است. این را همه دستفروش‌ها می‌دانند،اما کمتر کسی نگران برخورد ماموران ایستگاه یا توقیف اجناسش است. مترو به جزیره امنی برای دستفروشان می‌ماند که مدت ‌هاست دیگر صحنه‌ای از برخورد با دستفروشان در آن مشاهده نمی‌شود. چندی پیش قرار شد با در اختیار قراردادن فضای رایگان به این افراد کمک کرد تا درآمدی داشته باشند. چراکه بسیاری از دستفروشان نان‌آور خانه هستند و از سر ناچاری به این کار روی آورده‌اند. با این حال خبری هم از برپایی غرفه رایگان در محوطه ایستگاه‌ها برای دستفروشان نیست. فروشندگان مترو مشکلی با شرط قیمت‌گذاری متعارف نداشتند ولی بسیاری از کالاهای عرضه شده در مترو فاقد تاییدیه موسسه استاندارد است و به همین خاطر دستفروشان از این طرح استقبال نکردند. همچنین اغلب فروشندگان مترو تمایل ندارند که شناسایی بشوند و به همین خاطر، از این طرح استقبال نکردند.

از سویی، متکدیان نیز به دلیل ازدحام جمعیت و امکان سوار و پیاده شدن در مترو به عنوان مسافر عادی و دور ماندن از چشم نیروهای انتظامات و حراست مترو به سرعت جای خود را در بازار پر رونق تکدی گری در مترو باز کردند و به آسیبی دیگر تبدیل شدند. صرف نظر از اظهار نظرهای موافق و مخالفی که درباره پدیده دستفروشان مترو از ابتدا تاکنون مطرح بوده است، واقعیت این است که آنها خواسته و ناخواسته با فعالیت خود به تدریج پای سایر آسیب های اجتماعی را به مترو باز کرده اند. هر چند شاید انگیزه بیشتر دستفروشان مترو از فعالیت شان نیاز مالی و تلاش برای تامین هزینه های زندگی بوده است لیکن به تدریج با رونق گرفتن کار این افراد، عده ای نیز پیدا شدند که در ظاهر دستفروش، اما در باطن برای اهداف دیگری از جمله تکدی گری و کیف قاپی به واگن های مترو پا گذاشتند. مدتی که از حضور دستفروشان در واگن های مترو گذشت، خبر رونق گرفتن کسب و کار دستفروشان در بازارهای سیار مترو همه جا پخش شد و آن وقت بود که کم کم افراد دیگری هم تصمیم گرفتند در کنار دستفروشان شانس خود را برای درآمدزایی بیازمایند. این گونه بود که پای متکدیان نیز به این شهر زیرزمینی باز شد، اما از آنجا که آنها خوب می دانستند به این راحتی ها نمی توانند بدون مزاحمت انتظامات مستقر در ایستگاه ها به هدف خود برسند، ابتدا به صورت یک مسافر عادی سوار قطار شده و با عبور قطار از اولین ایستگاه، کارشان داخل واگن های مترو آغاز می شد. در این میان کودکان کار نیز در قالب دستفروش یا متکدی به داخل واگن های مترو راه یافته اند تا آنها نیز با فروش دستمال کاغذی، فال، آدامس و... از فرصت به وجود آمده برای کسب اندک درآمدی بهره ببرند، هرچند گاهی این کودکان صرفا" در حال تکدی گری نیز درون واگن های مترو دیده می شوند. به این ترتیب بود که شهر زیرزمینی پایتخت با تردد روزانه چند میلیون شهروند در آن به تدریج به کلکسیونی از آسیب های اجتماعی تبدیل شد و امروز در حالی بر تعداد دستفروش ها، کودکان کار، متکدیان، سارقان، جیب برها و کیف قاپ های مترو افزوده می شود که مسوولان شرکت مترو از ورود موج جدیدی از آسیب های اجتماعی سازمان یافته تر به این شهر زیرزمینی خبر می دهند. فعالیت باندهای تکدی گری، دستفروشی و حتی خرید و فروش مواد مخدر، چهره جدید آسیب های اجتماعی در مترو می باشد که موجب نگرانی مسوولان و حتی شهروندان شده است.

چندی پیش وقتی موضوع امنیت مسافران در مترو مطرح شد، مسوولان این شرکت اعلام کردند نیروهای انتظامات مترو به تنهایی قادر به کنترل امنیت و برخورد جدی و قاطعانه در هنگام مواجه با جرائم نیستند و برای این کار به ابزارهای قوی تری مانند پلیس نیاز است و این چنین بود که طرح پلیس مترو با مشکلات فراوان و البته با وقفه نسبتا" طولانی اجرایی شد و به این ترتیب در برخی ایستگاه های پر تردد توسط  مترو مکان هایی برای استقرار نیروهای پلیس تعبیه شد ولی این امر بیشتر به یک طرح نمادین شبیه شد زیرا برای کنترل فعالیت متکدیان و حتی سارقان و جیب برها، حضور افرادی در قالب پلیس نامحسوس در داخل واگن های مترو برای زیر نظر داشتن حرکات مشکوک برخی افراد سودجو ضروری است.

رعایت حقوق شهروندی و جلوگیری از ناهنجاری های اجتماعی تنها بخشی از دلایل ضرورت برخورد با پدیده دستفروشی است. این در حالیست که نگرانی‌های مهم تری از عواقب قدرتمندتر شدن شبکه واردات و توزیع کالا در داخل شبکه مترو وجود دارد. هرچند بخشی از محصولات عرضه شده در مترو اعم از خوراکی و بهداشتی، استاندارد بوده و یا از کالاهایی است که مصرف آن عواقبی برای سلامتی به دنبال ندارد، اما با این حال چند میلیون مسافر مترو، هر روز در معرض عرضه انبوهی از کالاهای غیر استاندارد خوراکی و آرایشی و بهداشتی قرار دارند که فاقد هرگونه استاندارد معتبر است. شهروندان به دستفروشان اعتماد می کنند و نگرانی بابت خرید کالاهای عرضه شده توسط آنها ندارند. چرا که مترو را فضای عمومی می دانند که کسی نمی‌تواند در آن اجناس غیراستاندارد یا غیربهداشتی عرضه کند، حتی اگر دستفروش باشد، اما باید توجه داشت که اغلب اجناس عرضه شده در مترو فاقد استاندارد است.

دستفروشی زنان در مترو

  نتایج یک پژوهش نشان داد که دستفروشی در مترو برای زنان با وجود ایجاد اثرات مخربی چون احساس اضطراب و افسردگی، اثرات مثبتی چون بهبود وضعیت معیشتی آنها را به همراه دارد که این منجر به افزایش عزت نفس آنان نیز شده است. مطالعات خانواده در مناطق مختلف جهان حاکی از افزایش خانواده‌های زن سرپرست، طی سه دهه‌ی اخیر است. در این راستا پژوهشی در دانشکده‌ی علوم اجتماعی دانشگاه تهران با تمرکز بر روی زنان دستفروش مترو انجام شد و به بررسی تعدد نقش و سلامت روان زنان سرپرست خانوار پرداخت. نتایج این پژوهش علل عمده‌ی روی آوردن این افراد به دستفرشی را مشکلات فردی (سرمایه انسانی اندک) مثل نداشتن مهارت و حرفه و تحصیلات پایین نشان می‌دهد، از سوی دیگر درآمد ناکافی، اختلافات و مشکلات خانوادگی، مشکلات فرهنگی و نداشتن موقعیت اجتماعی این افراد را ناگزیر به سمت این مشاغل سوق می‌دهد. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که این شغل برای زنان دستفروش احساس انعطاف‌پذیری، آزادی عمل و امنیت به دلیل دوری از یک محیط مردانه برای کار را ایجاد کرده است. از سوی دیگر این زنان ساعت کاری مشخصی ندارند و از آثار قوت این کار برای آنان این است که با تنظیم وقت بین کار بیرون و کار خانگی می‌توانند به امور خانه و فرزندان خود برسند و نکته‌ی جالب در این زمینه این است که اغلب آنان از کار در خانه در مقایسه با دستفروشی در مترو به عنوان فعالیتی آرامش ‌بخش یاد کرده‌اند، اما مهم ترین مشکلی که این افراد از آن رنج می‌بردند ترس رسیدن ماموران و از دست دادن اموالشان است و از دیگر مسائل استرس‌زا برای این افراد می‌توان به ملاقات آشنایان و اقوام‌شان در مترو اشاره کرد. این استرس‌ها زمینه را برای ایجاد اختلالات روانی مثل اضطراب، ناامیدی و خستگی و افسردگی فراهم می‌کند. زنان دستفروش مترو به علت ماهیت شغلی که در آن کار می‌کنند در معرض میگرن، واریس، آرتروز و بیماری‌های ریوی و بیماری‌های پوستی هستند، چراکه باری که حمل می‌کنند بسیار سنگین است و هوای مترو آلوده است و سر و صدای حرکت قطار مترو نیز موجب آزار آنها می‌شود. تقریبا" همه فروشندگان مترو بازارهای سیار، دچار آسیب های اجتماعی اند. مرگ یا از کارافتادگی سرپرست، بیکاری، فقر و نداشتن تخصص و سرمایه شایع ترین دلایل کار آن ها است و این بیانگر فقدان وجود تامین اجتماعی در ایران است. بیش از نیمی از فروشندگان مترو با سرمایه امانی کار می کنند و فقط فروشنده هستند؛ یعنی اجناسشان سرمایه خودشان نیست. در میان این طیف جوانانی هستند که در دهه ۲۰ یا ۳۰ عمر خود برای به دست آوردن هزینه ناچیز آرزوهایشان کار می کنند و البته عده ای هم برای تامین مالی خانواده شان. در مترو زنان میانسال یا کمی شکسته تر را هم می بینید که همگی سرپرست خانوار هستند و وقتی با آن ها به گفت وگو می نشینی از ابتدا تا انتهای صحبت در مورد فرزندانشان حرف می زنند. فرزندانی که مدرسه یا دانشگاه می روند، شوهر می کنند یا زن می گیرند و مستقل می شوند در حالی که کوله بار زندگیشان هر روز بر دوش مادرشان از واگن های مترو می گذرد.

 هر چند در حال حاضر در مترو مغازه هایی وجود دارد که به صورت اجاره ماهانه قرارداد پنج ساله به مزایده گذاشته می شوند و همچنین غرفه هایی که قراردادهایی چندماهه دارند که عطر و شیرینی می فروشند و از مغازه ها ارزان تر هستند، اما کاملا" واضح است که تعداد فروشندگان خیلی بیش تر از مغازه ها و غرفه های مترو است. همچنین نمی توان از کسی که قادر نیست سرمایه ای در حد ۵۰ هزار تومان را برای خود فراهم کند، توقع شرکت در مزایده را داشت .برخی از زنان دستفروش در مترو پیشنهاد می کنند که شهرداری می تواند با نام نویسی از این فروشندگان و ثبت مشخصاتشان، کارت فروشندگی به آن ها ارایه کند تا کار در مترو سامان یابد. حتی این افراد باید وام دریافت کنند تا حداقل بتوانند سرمایه کارشان را از آن خود کنند. این ساماندهی به فروشندگان زن امکان می دهد که پس از چندی اتحادیه صنفی به وجود آورند، فعالیت هایشان را قانونمند کنند و کالاهای آنها قیمت های یکسان داشته باشد، همچنین مطالباتشان را به صورت سازماندهی شده پیگیری کنند. حتی می توانند از این طریق بیمه شوند. البته ایجاد قانون برای تسهیل روابط انسانی است، بنابراین سخت گیری در مورد چارچوب فعالیت مترو بازارها لازم نیست. آن ها باید بتوانند به روال پیشین کار خود را ادامه دهند. البته خودشان معتقدند که وجودشان اختلالی در کار مترو ایجاد نمی کند.

سرقت از مسافران مترو

واگن های در حال انفجار از انبوه جمعیت که در آنها جایی برای سوزن انداختن نیست، شرایطی را فراهم می آورد که اگرچه تحمل آن برای مسافران مترو سخت و دشوار است، اما برای برخی مسافران خاص این وسیله نقلیه عمومی از هر نظر مناسب و ایده آل به نظر می رسد. در واقع اگر این چنین نباشد آنها اصلا"نمی توانند کار کنند و کاسبی شان به کلی کساد می شود. آنها هم مانند خیلی های دیگر جزو مسافران دائمی مترو هستند، با این تفاوت که کار آنها از اولین ساعات صبح تا آخرین ساعات روز درون واگن های شلوغ و مملو از جمعیت همین قطارهای مترو می گذرد. آنها طعمه های خود را از میان هزاران مسافر به هم فشرده واگن های مترو پیدا می کنند. تنه خوردن ها، هل دادن ها، فشار جمعیت و حتی تماس دست لحظه ای دست مسافر دیگری با کیف دستی شان شاید آنقدرها حساس شان نکند، در حالی که نمی دانند همین ها طعمه های اصلی سارقان، جیب بر ها و کیف قاپ های مترو هستند؛ آنها که از شلوغی، آشفتگی و بی سر و سامانی واگن های مترو به بهترین شکل ممکن سوءاستفاده می کنند و متاسفانه در بسیاری موارد شانس با آنها یار می شود. برای جیب برها، کیف قاپ ها و سارقان مترو فرقی نمی کند طعمه هایشان از نظر سر و وضع ظاهری چه طور باشند. آنها خیلی خوب می دانند سراغ چه کسانی بروند تا دست خالی برنگردند. خستگی، حواس پرتی، سهل انگاری و بی توجهی مسافران در کنار حجم انبوه مسافران به هم فشرده شده درون واگن های مترو به راحتی شرایط دلخواه را برای سارقان و جیب برهای مترو فراهم می آورد تا با سوءاستفاده از غفلت مسافران در یک چشم به هم زدن بدون کمترین جلب توجهی تمام موجودی کیف طعمه مورد نظرشان را از آن خود کنند.

اشتغال در مترو ، شغل یا معضل؟

اذعان به زشتی چهره شهر و به ویژه مترو با وجود دستفروشان به این مفهوم نیست که باید با آنها برخورد قضایی کرد، بلکه باید تلاش کرد تا این معضل از چهره شهر زدوده شود بی آن که قشر محروم و نیازمند با مشکلات بیشتری مواجه شوند. شاید راه اندازی بازارهای خوداشتغالی و کمک به ایجاد کسب و کارهای کوچک به وسیله زنان و به ویژه زنان سرپرست خانواده نه تنها راهی برای تأمین معاش اقشار کم درآمد جامعه باشد، بلکه سد و مانعی بر سر راه آنانی باشد که با سوء استفاده از نیاز اقشار کم درآمد جامعه از آنان برای انجام کارهای خلاف استفاده می کنند.

 همان طور که پیش تر نیز اشاره شد، عمده ترین مشکل شرکت مترو در بحث برخورد با دستفروشان مترو، مسافران هستند. اگر این حمایت‌ها و دلسوزی‌های بی‌مورد نبود با چند برخورد قاطع معضل دستفروشی در مترو رفع می‌شد و ما امروز مشکلی با این ابعاد نداشتیم. مردم تصور می‌کنند ساماندهی دستفروشی به معنی ساقط کردن این قشر جامعه از کار کردن است، در صورتی که اصلاً این طور نیست. توجه به این نکته نیز ضروری است که دستفروشان در مترو به صورت باندی کار می کنند به عنوان نمونه اعضای یک خانواده با حضور روزانه در مترو اقدام به دستفروش می کنند، بچه ها فال می فروشند، بزرگ ترها روکش محافظ کنترل، کفی کفش، بادکنک، خودکار و... می فروشند. درآمد دست‌فروشی در مترو بیشتر از آن است که در بازار کار بابت یک نیروی ساده پرداخت می‌شود. حتی گاهی این دستمزد بیشتر از حداقل‌های وزارت کار است. به ‌مراتب سختی خیلی از کارهای رسمی را ندارد. از طرفی امنیت شغلی دست‌فروشی اگر بیشتر از مشاغل رسمی نباشد، کمتر نیست. همه این‌ها علاوه ‌بر افزایش نرخ بیکاری موجب شده تمایل برای این شغل کاذب افزایش یابد. براساس قانون اساسی، دولت موظف به ایجاد فرصت‌های شغلی برای همه مردم است. ضمن اینکه برخی سیاست‌های اشتغال‌زایی تاکنون نه ‌تنها اثری در کاهش نرخ بیکاری نداشته، بلکه موجب هدر رفتن سرمایه ملی شده است. بررسی طرح های ممکن و عملی از سوی دولت و تصویب و اجرای آن، ایجاد فرصت‌های شغلی مناسب، اهدای وام و تسهیلات کارآفرینی و فراهم نمودن امکانات آموزشی برای زنان سرپرست خانوار می تواند از اهداف بلندمدت برای دولت به حساب بیاید تا برخوردی انسانی و مناسب با این حرکت سازمان دهی گردد و ایجاد دنیایی بهتر برای زنان خودسرپرست و نیازمند در دستور کار دولت قرار گیرد. لذا برای سامان‌دهی به وضعیت دستفروشان دوره گرد، زنان فروشنده داخل مترو و فروشندگان سیار، ایجاد بازارچه‌های دائمی و تعبیه مناطقی برای استقرار آنها می‌تواند راهگشا باشد تا زمانی که با آگاه سازی و اشاعه ی فرهنگ صحیح ریشه تمامی آسیب های اجتماعی را از چهره ی شهر و کشور بزداییم و از رشد پدیده های زشت اجتماعی جلوگیری کنیم.

منابع

1- کاشانی، سوسن، دستفروشی در مترو؛ شغل یا معضل؟ ،۲۷ فروردین ۱۳۹۲، روزنامه اطلاعات،

2- محمدی، پوران، "مترو، کلکسیون آسیب های اجتماعی"، روزنامه جام جم، شماره 2934 ، 9 شهریور 1389،

3- مترو، جزیره‌ای امن برای دستفروشان، (پشت ‌پرده دستفروشی در مترو)، ایسنا،  ۱۳ آذر ۱۳۹۱،

4- ربیعی، مرجان، نگاه زنان دستفروش مترو به شغلشان چیست؟  (پایان‌نامه کارشناسی ارشد)، خبرگزاری ایسنا، ۱۳۹۲،

5-  کریمی، سارا، زنان فروشنده در مترو بازار ، روزنامه سرمایه، ۲ خرداد ۱۳۸۷،

6- باقری نژاد بسابی، سعید، بررسی یک آسیب اجتماعی (دستفروشی در مترو)، دوم شهریور 1393.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 8 =