خودرو برقی

صنعت خودرو چین به‌عنوان تکیه‌گاه اصلی صنعت خودرو ایران در تامین قطعات و جوری جنس بازار خودرو، تا سه سال آینده تولید خودروهای بنزینی خود را متوقف خواهد کرد

صنعت خودرو با نبود استراتژی به سمتی می‌رود که ممکن است در آینده چیزی از آن باقی نماند یا در نهایت فقط می‌تواند سالانه تعدادی خودرو مونتاژ کند. هرچند وزیر صمت جدید به دنبال برنامه‌ریزی برای این صنعت است و برنامه جدید به‌زودی اعلام خواهد شد، اما مهم‌ترین اقدام برای صنعت خودرو، سرمایه‌گذاری کلان ازسوی دولت است. خودروسازان و بخش خصوصی توانایی سرمایه‌گذاری سنگین در این بخش را ندارند و دولت باید برنامه مشخصی برای مسیر آینده این صنعت داشته باشد. اگر قرار است ایران هم به خودروسازانی که خودرو برقی تولید می‌کنند و آینده این صنعت که برق و باتری است؛ بپیوندد، دولت باید سرمایه مشخصی را به میدان بیاورد و افق و چشم‌انداز دستیابی به باتری و خودروهای برقی را ترسیم کند. رسیدن به استراتژی جدید در حوزه خودرو نیازمند سرمایه گذاری کلان از سوی دولت است و بدون آن نمی توان انتظار داشت که این صنعت رشد کند. به‌ویژه آن‌که صنعت خودرو چین به‌عنوان تکیه‌گاه اصلی صنعت خودرو ایران - هم در تامین قطعات و هم جوری جنس بازار - تا سه سال آینده دیگر خودرو بنزینی تولید نخواهد کرد و این برای خودروسازان ایرانی که برخی قطعات های‌تک و الکترونیکی خودروهای بنزینی خود را از چین تامین می‌کنند، یک تهدید است و به‌قول مدیرعامل گروه خودروسازی سایپا؛ احتمال دارد دستکم در مقطعی کوتاه مشکلاتی را ایجاد کند، مگر این‌که ایران بتواند محصولات بنزینی خود را به کشورهایی که سطح تکنولوژی پایین‌تری دارند، صادر کند تا تولید این محصولات و داخلی‌سازی و تولید قطعات آن‌ها را برای قطعه‌سازان ایرانی مقرون به‌صرفه نگه دارد.

در خصوص وضعیت فعلی و آینده این صنعت با امیرحسن کاکایی، فعال و کارشناس حوزه خودرو به گفت وگو پرداختیم.

برنامه هفتم توسعه در شرایطی منتشر شده که خبری از صنعت خودرو در آن نیست. اما وزیر جدید اعلام کرد قرار است برنامه‌ریزی کلانی در این بخش انجام شود. صنعت خودرو درحال‌حاضر در چه وضعی است و به چه سمتی باید حرکت کند؟

صنعت خودرو درحال سقوط آزاد است و اندک‌اندک به سمتی می‌رویم که چیزی از این صنعت باقی نماند. دنیا دچار یک تحول اساسی به‌خصوص در صنعت خودرو و صنایع مرتبط با آن خواهد شد، ولی ما همچنان در اقتصاد و سیاست درگیر یک‌سری مسائل پیش‌پاافتاده هستیم.

از طرف دیگر برنامه هفتم اصلا اهمیتی ندارد. اگر مقدمه برنامه هفتم را بخوانید گفته شده که به چه دلیل برنامه قبلی شکست خورده، اما در ادامه همان اهداف قبلی ازجمله رشد ۸درصد را بدون تغییر رویکرد خاصی اعلام کرده است. اهمیت چندانی ندارد این ماجرا کجا باشد، مهم این است روی چه برنامه‌ای سرمایه‌گذاری می‌کنیم. در حال حاضر به دلیل برخی چالش‌ها اکثر سرمایه‌گذاران از این صنعت می‌روند. نحوه مدیریت این صنعت و تعرفه‌گذاری و نظامات آن به سمتی می‌رود که هیچ‌کس برای کار عمیق سرمایه‌گذاری نکند و در بهترین شرایط به یک مونتاژکار تبدیل شویم.

برای حل این مشکل، باید یک برنامه‌ریزی دقیق انجام دهیم. به‌عنوان مثال رنو برای پنج سال آینده خود، ۱۶میلیارد دلار سرمایه در نظر گرفته است تا خودروهای برقی تولید کند. سایر خودروسازان ازجمله فولکس‌واگن نیز سرمایه‌گذاری‌های میلیارد دلاری در این خصوص انجام داده‌اند. این در حالی است که این خودروسازان در اکوسیستمی زندگی می‌کنند که بسیاری از زیرساخت‌ها برای آن‌ها فراهم شده است و سال‌ها روی کارهای الکترونیک کار کرده‌اند و کیفیت و مدیریت تولید برای آن‌ها مفاهیم جاافتاده‌ای هستند.

ما اما هنوز بعد از ۲۰ سال باید این مفاهیم و مزایای آن را برای برخی از مدیران تشریح کنیم. بنابراین به تحولات بسیاری نیاز داریم. جدای از پولی که باید برای تحول در سخت‌افزار در نظر بگیریم، نیازمند تحولات اساسی نرم‌افزاری هم هستیم که نمی‌توان آن‌ها را به‌راحتی تامین کرد.

آیا درحال‌حاضر امکان سرمایه‌گذاری در خودروهای برقی برای ما وجود دارد؟

در این بخش باید سرمایه‌گذاری میلیارد دلاری انجام شود. این‌که برخی مدعی هستند با ۱۰۰میلیون دلار، تولید و استفاده خودرو برقی را در کشور محقق می‌کنند، نتیجه‌ای جز نابودی بخش قابل توجهی از منابع مملکت ندارد. البته مونتاژ امکان‌پذیر است، چراکه نیاز به سرمایه‌گذاری کلان ندارد. اما فراهم کردن زیرساخت‌های شارژ هم با شرایط فعلی تولید برق بعید است. زیرا روزبه‌روز با کمبود برق بیشتری مواجه هستیم.

سال‌هاست عربستان با چین درخصوص تولید خودروهای برقی همکاری می‌کند. چطور ما نتوانستیم ما با چینی‌ها در این بخش همکاری کنیم؟

در یک‌سال‌ونیم گذشته چه اقدام عملی در ارتباط با چینی‌ها انجام شده است؟ صرفا به‌طور نظری، برنامه‌های بسیاری در این خصوص اعلام شده است. انتظار بر این بود اطلاعیه‌ای که اتحادیه عرب برای سرمایه‌گذاری ۵.۵میلیارد دلاری چین دادند، ما می‌دادیم. ولی فعلا عقب افتادیم و چین هم در دو جا سرمایه‌گذاری نمی‌کند.
قبلا براین باور بودیم انرژی ارزان و قابل‌اطمینان در اختیار داریم و خودروهای برقی به اندازه دیگر کشورها برای ما مزیت ندارد، اما حالا دیگر این انرژی هم قابل‌اطمینان نیست و مزیتی برای فاصله گرفتن از قافله برقی‌سازی خودروها در جهان محسوب نمی‌شود.

به نظر شما تمرکز دولت بر بازار چه تاثیری بر برنامه‌ریزی در صنعت خودرو داشته است؟

همین شرایطی که امروز وجود دارد و همه ناراضی هستند، نتیجه بدون استراتژی بودن است. منظور از استراتژی، طرح‌های هدف‌گذاری نیست؛ وقتی صحبت از استراتژی می‌شود، باید برنامه و بودجه ارائه دهیم و بگوییم چه پولی برای این کار در نظر گرفته‌ایم. اما حتی یک برنامه نمی‌بینیم سرمایه و پول آن مشخص باشد. نبود استراتژی سبب شده است حتی مزیتی مانند انرژی را از دست داده‌ایم.

آیا دولت باید این برنامه‌ریزی را انجام دهد و پول و سرمایه را لازم برای اجرای آن را در اختیار خودروسازان بگذارد و در ازای آن تعهداتی را از آن‌ها بخواهد؟

رهبر چین از بیل گیتس استقبال کرد و حتی قبل‌تر از به پیشواز ایلان ماسک رفت. کشوری وسعت چین از کارآفرینان بزرگ استقبال و رهبر این کشور با آن‌ها مذاکره می‌کند. در معامله چین و عربستان، اسمی از شرکت داخلی عربستان شنیده نمی‌شود. به دلیل آن‌که عربستان به‌صورت دولتی سرمایه‌گذاری می‌کند. به‌خصوص زیرساخت خودروهای برقی چیزی نیست که شرکت‌های خصوصی شروع کنند. در تمام دنیا خودروهای برقی با مشوق‌های دولت‌ها کار خود را آغاز می‌کنند؛ به ویژه در سیستم‌های نوآوری. درحال‌حاضر ۳۳ خودروسازی و بیش از ۱۱۰مجوز خودروسازی هم داریم. اما مسیر پیشرفت این نیست و از این مسیر، همه به مونتاژکار تبدیل می‌شوند. چین مراکز تحقیقاتی مشترکی با عربستان یا برخی کشورها دارد. به‌هرحال در مورد خودروهای برقی حتما باید دولت‌ها سرمایه‌گذاری کنند. فعلا باید یک نفر پیدا شود که چند میلیارد دلار را وسط بگذارد. داستان دیگر این است خودروهای برقی در کشور ما اقتصادی نیستند. در خودرو برقی دو داستان داریم؛ یکی پول که برای مشوق اولیه باید ارائه شود و بخش دیگر تحریک بازار است که دولت‌ها باید سرمایه‌گذاری کنند.

سرمایه‌گذاری برای خودروهای برقی حداقل باید چند میلیارد دلار باشد؟

حداقل ۲ تا ۳میلیارد دلار نیاز دارد. اما بستگی به میزان مونتاژ در کشور دارد. درحال‌حاضر ادعایی بیان شده در مورد این‌که معدن لیتیومی با ۱۰درصد ظرفیت دنیا در ایران پیدا شده، حیف است این معدن به‌صورت به دنیا خام فروخته شود.

باید در این بخش سرمایه‌گذاری کرد. مثلا تسلا با پاناسونیک صحبت کرده است که کارخانه‌ای در کالیفرنیا راه‌اندازی کند. اعداد این قراردادها میلیارد دلاری است؛ آن هم در شرایطی که پاناسونیک تکنولوژی لازم برای این کار را دارد. با اعداد میلیون‌دلاری فقط بازی می‌کنیم و پول را دور می‌ریزیم.

آیا با برخورداری از چنین معدنی بهتر است خودروساز شویم یا باتری‌ساز؟

من نمی‌دانم که این معدن واقعیت دارد یا نه. این همه سال بهترین معادن مس در دنیا را داشته‌ایم، اما آیا بهترین تولیدکننده جهان در بخش موتور و سیستم‌های الکترونیکی خودرو شده‌ایم؟ بسیاری از موارد را تنها خام‌فروشی کرده‌ایم، چراکه راحت است و زود هم پولدار می‌شویم. سیاستگزاران علاقه‌ای به تولید ندارند و تنها خام‌فروشی می‌کنند، درحالی‌که برای کارهای درازمدت باید دنبال منابع ملی بود نه منافع منطقه‌ای و شخصی. برنامه هفتم یعنی این‌که عده‌ای می‌خواهند به فکر برنامه ۱۰ساله کشور باشند، نه برنامه‌های ۲ساله. با نگاه کوتاه‌مدت به جایی نمی‌رسیم.
با اعداد نادرست به چاه می‌افتیم. دقیقا نمی‌دانیم که برآورد چقدر است و آیا درست است یا نه. یکی از مشکلات ما کمبود اطلاعات شفاف در مورد منابع کشور است.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 16 =