خودروهای برقی

همکاری با شرکت‌های تراز اول چینی در زمینه تولید خودروهای برقی، زیرساخت‌هایی را لازم دارد که به‌راحتی در کشور فراهم نمی‌شود

صنعت خـــودرو ایــران در ســال‌هــای اخیر با مشکلات بسیاری دست‌وپنجه نرم کرده است؛ این صنعت با مشکلاتی مواجه است که بدون حل‌وفصل آن‌ها نمی‌توان آینده خوبی برای خودروسازی متصور بود. با این‌حال، در این شرایط وزارت صمت بسیار امیدوار است که طی چند سال پیش رو، صنعت و بازار خودرو را متحول کند و تقاضا را از خودروهای بنزینی به سمت خودروهای الکتریکی ببرد. این مساله با واکنش‌های بسیاری مواجه شده و بسیاری معتقدند که این‌ها در حد آرزو است و نمی‌توان بدون وجود زیرساخت و برنامه‌ریزی و بودجه مناسب و ایجاد مشوق‌های صحیح خودروهای برقی را در یک کشور توسعه داد. اروپا بیش از ۱۵سال است که در این حوزه برنامه‌ریزی کرده و با این وجود همچنان سهم خودروهای برقی نسبت به خودروهای درون‌سوز در اقلیت است. هرچند هر سال استقبال از این خودروها افزایش پیدا می‌کند، اما هنوز راه درازی برای برقی‌سازی کامل بازار خودرو در کشورهای پیشرفته وجود دارد. در همین زمینه با بابک صدرایی، کارشناس و فعال حوزه خودرو به گفت‌وگو پرداختیم.

تولید خودروهای برقی بسیار مورد تاکید قرار گرفته و تعدادی جایگاه شارژ هم در این زمینه رونمایی شده است. به نظر شما صنعت خودرو ایران توانایی تولید این خودروها را دارد؟ آیا واردات این خودروها اعم از نو و کارکرده مورد استقبال قرار می‌گیرد؟

واردات خودروهای الکتریکی درحال‌حاضر یک طرح است و هیچ زیرساختی برای آن آماده نشده است. به‌خصوص در جامعه‌ای مثل ایران که تغییرات رفتار مصرف‌کننده، ریسک خرید کالای مبتنی‌بر یک تکنولوژی جدید را بالا می‌برد. هنوز اماواگرهای بسیاری در ذهن خریداران وجود دارد. زمانی که خودرو برقی وارد می‌شود، شرکت واردکننده باید تغییر گسترده‌ای در تمام سیستم لجستیک، تامین قطعه، خدمات پس‌ازفروش و نیروی انسانی به‌ویژه در بخش‌های فنی داشته باشد که این اتفاق در شرکت‌های ایرانی نیفتاده است. شرکت‌هایی که به‌دنبال خودروهای برقی هستند، قصد دارند تعداد محدودی از مدل‌های چینی را با قیمت‌های نسبتا بالا برای قشری از جامعه بیاورند که هیجان استفاده از تکنولوژی جدید را دارند. بر این اساس، زمان زیادی برای عمومی شدن این تکنولوژی مورد نیاز است.

روند برقی شدن در ایران را باتوجه به تجربه‌ای که کشورهای اروپایی در این زمینه دارند، چگونه پیش‌بینی می‌کنید؟

کشورهای غربی از ۲۰۰۹ این کار را آغاز کردند و امروز بعد از حدود ۱۵ سال، ۱۴ درصد بازار را به دست آورده‌اند. موسسه مکنزی اعلام کرده است که این تولید تا سال ۲۰۳۰ درنهایت به ۳۰درصد خواهد رسید. حتی کشورهای غربی هم مشکلات بسیاری زمینه تولید خودروهای الکتریکی دارند؛ مشکلاتی مانند تولید باتری، ماده اولیه لیتیوم، شائبه آلاینده‌بودن استخراج لیتیوم و سیکل بازگشت باتری‌ها به محیط زیست. چین درحال‌حاضر قدرت بلامنازع تولید خودروهای برقی - هم به لحاظ برخورداری از کارخانه‌های باتری و هم از نظر منابع اولیه لیتیوم - است و با فاصله بسیار زیادی نسبت به آمریکا، اروپا و ژاپن و کره قرار دارد و نبض بازار را به‌واسطه پیش‌بینی درستی که از جهت‌گیری بازار آتی خودرو داشته و با برنامه‌ریزی درست، در دست خود گرفته است. ما راه زیادی در پیش داریم و باید زیرساخت‌های بسیاری فراهم کنیم. شبکه فعلی تولید برق ما شاید کشش لازم برای استفاده ۲۰۰ تا ۳۰۰خودرو را هم نداشته باشد. درحال‌حاضر این وضعیت در حد یک طرح است و باید کارهای زیربنایی بسیاری در زمینه صنعت برق و صنعت خودرو انجام دهیم. برای واردات و تولید باید تغییراتی در زمینه لجستیک و خدمات باید به وجود بیاید. در کشوری که بنزین آزاد لیتری ۳هزار تومان است؛ یعنی یک‌هفدهم دلار، مردم مشوق چندانی برای استفاده از خودروهای برقی ندارند. در کشورهای غربی قیمت بنزین بسیار بالاست و این توجیه را به وجود می آورد که مردم به سمت خودروهای الکتریکی بروند. این در حالی است که در ایران، خودرو برقی در مقایسه با بنزینی ۳۰ تا ۴۰ درصد گران‌تر است.

نقش دولت در برقی‌سازی صنعت و بازار خودرو چیست؟

دولت هم باید کار فرهنگی انجام دهد و هم به خودروهای برقی یارانه و معافیت مالیاتی دهد. اما برای دولتی که روی خودرو حساب ویژه‌ای باز کرده و هرجا کم و کسری دارد، از خودرو به عناوین مختلف عوارض دریافت می‌کند، کار بسیار سختی است که این روند را معکوس کند. انگیزه کافی برای استفاده از خودروهای برقی وجود ندارد. زیرساخت‌های شبکه توزیع برق و بحث روانی، موضوعات دیگری است که مانع از استفاده خودروهای الکتریکی می‌شود. در کشورهایی مانند ایران که گستردگی جغرافیایی زیاد است، مردم از نظر روانی به خودروهای برقی اعتماد ندارند و استفاده از این خودروها یک روند بسیار هزینه‌بر هم برای دولت و هم برای مردم و هم برای شرکت‌هاست که بتوانند ایستگاه‌های شارژ را راه‌اندازی کنند و سرمایه‌گذاری‌ها را انجام دهند تا به یک اعتمادسازی عمومی برسند. این کار نشدنی نیست، اما به این شکلی که تبلیغ می‌شود و با این سرعت راه نمی‌افتد، بلکه زمان‌بر است و دولت باید مشوق‌ها و یارانه‌ها و زیرساخت‌هایی را فراهم کند تا ترس مردم از خودروهای برقی و اما و اگرهای آن بریزد و بازار آن رشد کند.

اگر شرکت‌های چینی قصد همکاری داشته باشند، چه زمانی برای این کار مناسب است؟

دو نوع شرکت داریم؛ یک نوع شرکت‌هایی که با ما قرارداد می‌بندند و فقط سی‌کی‌دی (قطعات منفصله) تحویل می‌دهند و ما را مونتاژکار می‌کنند. دوم؛ شرکت‌هایی که بعد از انعقاد قرارداد به تناسب آن، سرمایه‌گذاری روی قطعه و تکنولوژی انجام می‌دهند. هرچه بازار آزادتر و رقابتی‌تر شده و تنوع بیشتر شود، هر شرکتی برای بقای خود امتیاز بیشتری می‌دهد. مانند آن‌چه در بازار چین اتفاق افتاد؛ شرکت‌های غربی برای بقا در چین مجبور به داخلی‌سازی و انتقال تکنولوژی شدند. تکنولوژی به این معنی نیست که آن را از دیگران بگیریم، بلکه باید برای آن بستر رقابتی ایجاد شود و هر شرکتی احساس کند بازار مهمی را در دست دارد، برای بقا در این بازار باید تکنولوژی و امکانات بیشتری به شریک خود بدهد تا بتواند از مزایای بازار استفاده کند. یعنی تکنولوژی گرفتنی است و دادنی نیست.

آیا بازار ما به اندازه‌های بزرگ و مهمی نیست که پشتوانه کسب تکنولوژی باشد؟

بازار ایران یک بازار ۱.۷میلیون دستگاهی است که در حد کشورهای اروپایی است. این بازار نه مانند بازار هند و چین و آمریکا بسیار مهم ست که سالانه بین ۲۰ تا ۳۰ میلیون دستگاه خودرو استفاده می‌کنند و نه یک بازار کوچک و کم‌اهمیت است، بلکه بازاری در محدوده ۲میلیون دستگاهی در سال است. اگر برای این بازار درست برنامه‌ریزی شود، می‌تواند بازار نسبتا مهمی در عرصه جهانی باشد، اما به زیرساخت‌هایی نیاز دارد. برای کار کردن با خودروسازان چینی هم باید برنامه درستی داشته باشیم. اگر بخواهیم روی خودروهای برقی کار کنیم، بی‌وای‌دی، غول صنعت خودروهای برقی در دنیاست و رتبه یک دنیا در این بخش را دارد. این شرکت برای همکاری زیرساخت‌هایی لازم را دارد که به‌راحتی در کشور فراهم نمی‌شود. اما می‌توان با شرکت‌های درجه ۴ و ۵ چینی کار کرد و پلت‌فرمی از آن‌ها گرفت و روی آن پنج اتاق طراحی کرد. اما عملا انتقال تکنولوژی چندانی انجام نمی‌شود، چراکه نقطه ضعف این شرکت‌ها هم تکنولوژی است. درعین‌حال، همکاری با شرکت‌های تاپ چینی هم نیازمند یک‌سری استانداردها و زیرساخت‌هاست تا بتوان به‌سرعت محصول را تجاری‌سازی کرد و به تولید انبوه رساند.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 15 =