عضو شورای سردبیری روزنامه دنیای خودرو در این باره نوشت:
روانشناسی ترافیک، شاخهای از روانشناسی کاربردی با موضوع تمرکز و تحقیق در رفتارهای ترافیکی است. در آلمان حدود ۱۰۰ سال است که روانشناسی ترافیک و بررسی ابعاد روانشناختی رانندگان دنبال میشود. هدف اصلی این شاخه، بهبود و بالابردن ایمنی کاربران ترافیکی است.
همچنین در آزمونهای رانندگی کشور سوئد، بحثهای روانشناسی بسیار مورد تاکید قرار میگیرد. براساس مبانی روانشناختی رانندگی، افراد مضطرب، رانندگی تهاجمی دارند و این نوع از راندن خودرو، اغلب سبب تصادفات مرگبار و غیرقابل جبران میشود.
در کشور ما فردی که برای دریافت گواهینامه به مراکز آموزش رانندگی مراجعه میکند، بدون سنجش سلامت روانی و صرفا با رعایت اصول اولیه رانندگی در برابر آزمون گیرنده، موفق به اخذ گواهینامه شده و بلافاصله پشت فرمان خودرو نشسته و در خیابانها تردد میکند؛ اما آیا این فرد از لحاظ روانی و روحی شرایط تسلط بر خود را در مواقع بحرانی دارد؟
در همین رابطه برخی کارشناسان معتقدند با اجرای دقیق آزمونهای روانشناختی و درصورت لزوم برگزاری کلاسهای رواندرمانی ویژه داوطلبان و رانندگان در آموزشگاههای رانندگی، میتوان بیشتر مشکلات روانی و عصبی افرادی را که تمایل به دریافت گواهینامه رانندگی دارند تا حد بسیاری کاهش داد و کنترل کرد و پلیس راهنمایی و رانندگی نیز میتواند در بروز تصادفات، با ارجاع رانندگان متخلف به کارگاههای روانشناسی و الزام به گذراندن دورههای آموزشی و کسب مهارتهای فردی، از تردد آن دسته از رانندگانی که صلاحیت روانی رانندگی را ندارد، جلوگیری کند.
مساله دیگر به رانندگانی مربوط میشود که دچار تصادف یا سوانح جدی شده و شاید از نظر فیزیکی آسیب کمی ببینند، اما ممکن است از نظر روانی، آسیبهای عمیقی متوجه آنها شده باشد.
در سوی دیگر اما قربانیان حوادث رانندگی هستند. روانشناسان در این زمینه معتقدند تبعات یک تصادف نهتنها فرد و افراد حادثهدیده را درگیر میکند، بلکه زوایای مختلف زندگی آنها را نیز به شدت متاثر میکند.
افرادی که درگیر یک حادثه تصادف میشوند تا مدتها دچار حالتهای اضطرابی هستند. در واقع بالا رفتن سطح اضطراب، اولین مسالهای است که فرد بعد از تصادف با آن درگیر میشود.
مطالعات انجامشده در این زمینه نشان میدهد حتی ناظران حادثه تصادف نیز ممکن است دچار حالات اضطرابی یا حتی فوبیا و ترس از سفر و رانندگی شوند.
افسردگی نیز ازجمله آسیبهای دیگری است که بر اثر حوادث ترافیکی بر روان فرد تاثیر میگذارد. در کشور آماری از وضعیت روانی قربانیان ترافیکی وجود ندارد، اما اثرات روانی پس از تصادف که درنهایت منجر به ناکارآمدی اجتماعی و اختلال در تعاملات بین فردی در افراد درگیر میشود، بسیار بدیهی است.
در این زمینه بهنظر میرسد ارائه برنامههایی برای تامین سلامت روانی این افراد ازسوی مسئولان مربوطه در سیاستگزاریهای کلان مرتبط، ضروری باشد.