کن لینگنفلتر یک مجموعهدار سرشناس است؛ اما بدون شک مهمترین میراث او کمپانی مهندسی عملکرد لینگفلتر است. پس از مرگ دلخراش جان لینگنفلتر، بنیانگذار کمپانی مهندسی عملکرد لینگفلتر در مسابقه اتومبیلرانی، کن پسرعموی او که با جمعآوری خودروهای خاص نشان داده بود بهترین گزینه برای ادامه دادن بهمیراث کن است، اداره این کمپانی را برعهده گرفت. در حال حاضر او یکی از بزرگترین مجموعهداران خودرو در سراسر جهان بهشمار میرود. مجله «کار اند درایور» در آخرین شماره خود با این ماشینباز ۶۹ ساله گفتوگویی داشته است.
شما تا چه اندازه جان لینگنفلتر را میشناختید؟
چندان شناختی از او نداشتم. من چند ماشین داشتم که در کارگاه او ساخته شده بودند. ما اوقاتی را با هم میگذراندیم؛ اما هرگز با هم همکاری نداشتیم. وقتی جان از دنیا رفت، برادرش تمام تلاش خود را کرد که من را درگیر میراث او کند و توجهم را برای خرید تجهیزات شرکت او و در نهایت مالکیت کلی آن جلب کرد. او میدانست که جان میراث بسیار خوبی از خود بهجا گذاشته و میخواست هرطور شده یادگار او ادامه پیدا کند. من و برادر جان خیلی خوب همدیگر را میشناختیم و شناخت من از او خیلی بیشتر از شناختی بود که از جان داشتم.
شما در تجارت مسکن ثروت خود را بهدست آوردید؛ اما در کل میشود گفت که با خودرو بزرگ شدهاید. اینطور نیست؟
پدرم در کارخانه بدنهسازی فیشر در یوسلید اوهایو کار میکرد و ما یک خانواده اصیل طرفدار جنرالموتورز بودیم. در گوشهگوشه خانه ما میتوانستید لوازم ساخت فریجدر را پیدا کنید. پدر من تحصیلات دانشگاهی نداشت و کارش را در خط مونتاژ شروع کرده بود؛ درست مانند بسیاری از افراد که بعد از خدمت ارتش از کارهای ردهپایین شروع میکنند و بعد موفق شد خودش را تا رده مدیریتی بالا بکشد. ما این شانس را داشتیم که در روزهای بازدید خانوادههای کارکنان از مرکز فناوری جنرالموتورز بازدید کنیم. وقتی ۱۰ سالم بود، کوروت اسپلیت-ویندو مدل ۶۳ را دیدم و آن ماشین یک کار اساسی با من کرد. میدانم شاید احمقانه بهنظر برسد؛ اما همان ماشین مسیر زندگی من را تغییر داد و درعین حال هموار کرد.
بعد که ۱۶ ساله شدی کوروت خریدی؟
کاش پولم میرسید. آن موقع من یک کامارو ۳۷۵/۳۹۶ مدل ۶۹ داشتم و سرآخر بهخاطر مسابقه درگ جلوی مدرسه از دبیرستان اخراج شدم. چیز زیادی هم برای دفاع از خودم نداشتم. ما بهمیشیگان نقل مکان کردیم و من در آنجا بهدبیرستان دیربورن رفتم. در دیربورن کسی نمیپرسید که پدرت چهکاره است؟ سوال این بود که پدرت در کدام بخش فورد کار میکند. من تنها کسی بودم که در پارکینگ شورولت داشت. یکی از بچههای شر مدرسه مدام میخواست با او مسابقه بدهم. او یک موستانگ باس ۳۰۲ داشت و اگر درست فکرش را کرده بود میفهمید که بدجوری از من شکست خواهد خورد؛ که همینطور هم شد و درست جلوی درِ مدرسه!
آدمی که صاحب ۲۲۵ ماشین است، روزها چه ماشینی میراند؟
خب راستش را بخواهید من ۲۵۰ ماشین دارم و در حال حاضر مدل جدید کوروت ZR۱ را میرانم. قبل از آن یک کوروت Z۰۶ داشتم. در زمستانها دوست دارم پورشه ۹۱۱ سوار شوم. فرقی نمیکند مدل توربو یا ۴S بهخاطر دو دیفرانسیل بودنش. تایرهای مخصوص برف را نصب میکنم و بعد در زمستان سوار آنها میشوم. ما روشی پیدا کردیم تا با مدل ۶.۲ لیتری قدرت بسیار خوبی را در مدل جدید تاهو ایجاد کنیم.
آیا شما همه ماشینهایتان را دستکاری میکنید؟
تا الان بهکوروت ZR۱ جدیدم دست نزدهام. ما سهدستگاه از این خودرو را داریم. من از ماشین خودم برای سر زدن بهرویدادهای مختلف مربوط بهکوروت استفاده میکنم. همسرم از ماشین خودش بیشتر استفاده میکند و او یک مدل زردرنگ دارد و تمام مدت از زمستان تا پاییز با آن بهکارهای خود میرسد. یک مدل قرمزرنگ هم داریم که برای مهندسی و تقویت آن را کنار گذاشتهایم و قرار است تمام قطعات آن را تعویض کنیم.
شما کل محصولات خط تولید فراری را دارید که شامل یک مدل ۲۸۸GT۰ و یک مدل F۴۰ هم میشود. کدامیک از آنها بهتر است؟
من ۲۸۸GTO را دوست دارم؛ چراکه یک هیولای واقعی است. بهعلاوه ماشینی است که میتوانید سوارش شوید و از سواریاش لذت ببرید. من مشکل چندانی ندارم که سوار چنین ماشینی بشوم و مسافت دیترویت تا شیکاگو را برانم. البته چنین چیزی در مورد F۴۰ صدق نمیکند؛ چون واقعا یک ماشین مسابقه است.
آیا کاری هست که اگر بهگذشته برگردید، آن را جور دیگری انجام دهید؟
راستش چند ماشین هست که اگر بهگذشته برگردم حتما آنها را میخرم: یک F۵۰ و یک L۸۸. ماشینهایی هم هستند که دیگران چندان بهآنها علاقهای ندارند، اما من دوست دارم آنها را داشته باشم. مثلا سال گذشته یک شورولت شِوِت ۱۹۸۰ خریدم که ۵ هزار مایل را طی کرده بود. این ماشین فوقالعاده و بیعیب و نقص است.