تامین مالی مهمترین چالش بنگاهها و بخش تولید در کشور است. مشاهده آمارها و ارقام مربوط به تقاضای بنگاهها برای سرمایه در گردش نشان میدهد تقاضای بنگاههای کشور بسیار بیشتر از متوسط جهانی و حتی کشورهای منطقه است؛ البته این مقایسه نیازمند تبیین و تحلیل دقیقتر است که باید به آن پاسخ داده شود.
بنگاههای تولیدی در هر سیاست اقتصادی برای ادامه فعالیت خود نیازمند جریان مدام سرمایه مالی هستند. در صورت ایجاد وقفه در تامین سرمایه مورد نیاز، فعالیتهای بنگاهها دچار اخلال شده و هزینههای تولید افزایش یافته و در صورت تداوم این وضعیت، بنگاه اقتصادی بهسمت توقف فعالیتهای اقتصادی خود حرکت خواهد کرد.
از این رو، سرمایه در گردش بنگاهها مانند خون در کالبد حیات اقتصادی بنگاهها بهشمار میرود. رویههای مالیات ستانی، فقدان ابزارهای پوشش ریسک و فروش نسیه بهعنوان استراتژی رقابت موجب شده است نیاز بنگاه به منابع مالی برای جبران شکاف زمانی تولید (سرمایه در گردش) بیشتر از متوسط بنگاههای دنیا و منطقه باشد. جهش ارزی و تورم تولیدکننده در شرایط رکود تورمی این نیاز بنگاهها را تشدید کرده است. بنگاههای تولیدی با تنگنای شدید مالی نیز روبهرو هستند.
نظام تامین مالی در ایران، امروز برای تولیدکننده واقعی به مسیری پُر از مانع تبدیل شده است. از یک سو، تکیه بر بازار سرمایه نیز به دلیل نوسانهای شدید و آنچه برخی کارشناسان «رشدهای ساختگی» میخوانند، منبعی قابل اتکا برای همه نیست.
نظام تامین مالی بانکی با چالشهای خاص همراه است. سیاستهای دستوری در تخصیص اعتبارات، منابع را به سمت صنایع بزرگ و برخوردار از ارتباطات ویژه هدایت میکند. این درحالی است که در برابر شرایط بانکها باید مسیر ورود به بازار سرمایه باز باشد.
همانطور که اشاره شد، هرچند بازار سرمایه کشور بهخاطر مدیریت ناصحیح با چالشهای جدی مواجه است، اما این بازار همچنان محیط مناسبی برای تامین مالی بنگاهها به شمار میرود.
بر این اساس بنگاهها میتوانند از سایر روشهای مبتنی بر بدهی مانند اوراق شرکتی، بدهی تضمینشده، اوراق پوشش داده شده، عرضه خصوصی اوراق و تامین مالی جمعی استفاده کنند. این روشها همانند روشهای مبتنی بر دارایی، ریسک اندکی برای بنگاهها دارد.