افزایش قیمت خودروها در سال جاری یکی از چالشهای بسیار مهمی است که خودروسازان و البته مشتریان با آن مواجه شدهاند. افزایش قیمت ارز، تامین مالی گران، نیروی کار مازاد و افزایش قیمت مواد اولیه همگی از دلایل بالارفتن هزینههای تولید و بهدنبال آن افزایش قیمت خودروها هستند. البته این مساله فقط معطوفبه تولید خودرو نمیشود و تقریبا همه بخشهای تولیدی را درگیر کرده است. در همین زمینه با عبدالله بابایی، کارشناس صنعت خودرو به گفتوگو پرداختیم.
بابایی معتقد است افزایش هزینههای تولید بهدلیل وجود نیروی کار مازاد بحث انحرافی بوده و منابع انسانی تنها 15درصد کل هزینههای تولید را دربرمیگیرند. در این رابطه بهنظر میرسد افزایش هزینههای تولید تا حد زیادی وابستهبه افزایش قیمت مواداولیه و همچنین قیمت ارز است. مواد اولیهای که تا پیشاز عید با دلار 3700تومانی تامین میشدند، درحالحاضر باید با دلار4200 تومانی بهدست تولیدکننده برسند. این درحالیاست که عرضهوتقاضا در بازار مواداولیه معمولا تناسب ندارد و عرضه معمولا کمتر از تقاضاست. موردی که بهگفته این کارشناس صنعت خودرو باید مدیریت و در این خصوص استانداردی نیز لحاظ شود.
[caption id="attachment_214677" align="aligncenter" width="700"] تولید خودرو[/caption]در بحث افزایش هزینه خودروسازان بحث نیروهای مازاد مطرح است. بهگونهای که گفته میشود در دو شرکت بزرگ کشور بیشاز 20هزار نیروی مازاد وجود دارد. اصولا این نیروی مازاد چقدر در بحث هزینههای خودروسازان تاثیرگذار است؟
در اینخصوص باید بگویم درزمینه تولید محصول و در اینجا خودرو، از صددرصد هزینههای تولیدی 70تا75درصد به بخش مواداولیه برای تولید بازمیگردد، 10تا 15درصد هزینه منابع انسانی است و مابقی هم هزینههای سربار و هزینههای مالی دیگر هستند. البته همه این موارد حدودی و تقریبی بوده و دقیق نیستند. باتوجه به تعاریفی که از بحث هزینههای تولید ارائه شد، به نظر من پرداختن به 15درصد برای بالا بودن هزینههای تولیدی چندان منطقی نیست. دراینخصوص بحث مواداولیه و هزینههای این چنینی است که هزینه تولید را بالا میبرد. در حوزه منابع انسانی چنانچه افزایش و نیروی بیشتر هم وجود داشته باشد، میتوان با مدیریت صحیح کار را ادامه داد. یعنی میتوان با مدیریت صحیح در حوزههای مختلف از نیروی انسانی بهره لازم را برد. کشور ما نیاز به منابع انسانی دارد تا به نیروی کار موجود، پاسخ بدهد و آنها را بهکار بگیرد.
یکی از شرکتها اعلام کرده است سالانه بیش از یکهزارمیلیاردتومان هزینه نیروی مازاد میکند. آیا این رقم بر هزینههای نهایی تولید خودرو اثرگذار نیست؟
در این رابطه باید این نکته را در نظر بگیرید فروش و تامین این خودروسازی چه میزان است. مطمئنا اگر در حوزههای تامین، مدیریت بهتری انجام شود، هزینهها پوشش داده میشوند. در یک فضای تولیدی، صورتهای مالی نشان میدهند تا 75درصد هزینهها مربوط به مواد اولیه است و نه نیروی کار. نمیتوان این 75درصد را نادیده گرفت و فقط بحث 15درصد منابع انسانی را مدنظر قرار داد. حوزه منابع انسانی در این خصوص بیشتر راهی برای ردگمکردن و فرعی است. بحث اصلی دراینزمینه مواد اولیه است که بیشترین هزینهها مربوط به آن میشود.
در بحث تامین مالی باید گفت خودروسازان و بهطور کلی واحدهای تولیدی برای تامین آن دچار مشکل هستند. این بخش تا چه اندازه بر بالا رفتن هزینههای تولید اثرگذار است؟ اصولا چگونه میتوان منابع مالی را در اختیار تولیدکننده قرار دهد؟
صددرصد این بحث با اهمیت است و تامین مالی همواره جزو اولویتها محسوب میشود. دولت باید به واحدهای تولیدی ازجمله صنعت خودرو بهطور رسمی کمک کند و این تامین مالی باید با نرخهای بسیار پایین انجام شود. ضروری است دولت تصمیم جدی در این خصوص اتخاذ کند. دولت اگر میخواهد صنعت تولیدی کشور رشد کرده، دچار چالش نشود و هزینه را برعهده مشتریان نگذارد، باید در بحث تامین هزینه مالی به صنعت کشور کمک کند. دولت باید نقدینگی را در اختیار تولیدکننده واقعی قرار دهد. تولیدکننده هم باید بهطور مشخص در مصارف آن منابع را برای طرح توسعه، تولید و رشد اقتصادی هزینه کند و بهکار بگیرد.
درصورتیکه دولت بتواند این تامین مالی را در اختیار خودروسازان قرار دهد، شاهد چه تغییراتی خواهیم بود؟
در تمام دنیا حتی کشورهای سرمایهداری، سرمایهگذار از منابع تامینی خود سرمایهگذاری نمیکند. صنایع مختلف سرمایهای را از منابع بانکی تزریق میکنند که پولهای ارزان است. هر زمان توانستیم در کشور پولهای ارزان به شرکتهای تولیدی تزریق و این پولها را برای صرف هزینهها مدیریت کنیم، آینده تولید موفق خواهد بود و قیمتها مناسب خواهند شد. هرچه منابع گران باشند، پول سختبه دست آید و زمان پرداخت طولانیتر شود، طبیعی است قیمتها افزایش مییابند. بنابراین نیاز است این سرویس به تولید ارائه شود تا با منابع ارزان، تولید مناسب با کیفیت بهتر انجام شود.
این تامین مالی ارزان با چند درصد سود باید همراه باشد؟
نهایت سود برای این بخش باید 1تا 3درصد باشد.
آیا دولت امکان تامین مالی با این مقدار سود را دارد؟
بله. دولت باید به واحدهای تولیدی یارانه بدهد. فقط بحث خودروسازان مطرح نیست و به همه واحدهای تولیدی باید یارانه اختصاص پیدا کند.
در این خصوص چه مشکلاتی وجود دارد؟ گفته میشود بسیاری از این یارانهها در راه تولید هزینه نمیشوند.
در این خصوص دولت باید نظارت داشته باشد. اگر کنترل و نظارت وجود نداشته باشد، نمیتوان مراحل بعدی را ادامه داد. بنابراین کنترل و نظارت جزو بحثهای اصلی در این خصوص است. اگر کسی وام دریافت میکند باید مطمئن شد در حوزه تولید سرمایهگذاری میکند.
همانطور که اشاره کردید، یکی از مشکلات صنعت خودرو و قطعه کشور بحث تامین مواداولیه است. در این زمینه چگونه میتوان مواداولیه مورد نیاز این صنایع را بهراحتی تامین کرد؟
درحالحاضر دارای چند بحران در بحث تولید هستیم. در بحث ارز میتوان گفت خوب عمل میکنند و سامانه نیما برای تامین ارز مورد نیاز صنایع دیده شده است و بهاینترتیب مراقبت میکنند واحدهای تولیدی از آن استفاده کنند. اما دو نکته در این رابطه وجود دارد که اگر لحاظ نشوند، میتوانند چالش ایجاد کنند و به بحران در تولید منجر شوند. نخستآنکه عمده مواد اولیهای که تولیدکنندگان استفاده میکنند از دو منبع است، بورس کالا و بهصورت مستقیم از سوی پتروشیمیها. متاسفانه درحالحاضر چالشی که وجود دارد، این است عرضهوتقاضا باهم همخوانی ندارند. بهعنوان مثال یک مادهاولیه پتروشیمی به مقدار 10هزارتن در بورس کالا عرضه میشود اما متقاضی برای این ماده اولیه 40هزار تن است. یعنی نیاز تمام متقاضیان 40هزار تن است اما عرضه تنها 10هزار تن بوده، درنتیجه به احتمال بسیار زیاد مواد اولیه به تولیدکننده و نیازمند اصلی نمیرسد.
یعنی در این خصوص رانت وجود دارد؟ این امر چه تاثیری بر صنایع میگذارد؟
بله. وجود دارد. وقتی این مواد اولیه به دست تولیدکننده واقعی نرسند باتوجه به اینکه مواد اولیه با دلار 4200تومانی عرضه میشوند، تولیدکننده برای جلوگیری از خوابیدن خطتولید مجبور است برای تامین مواداولیه به بازار مراجعه کرده و از افرادی که این 10هزار تن را در اختیار دارند، خرید کند. همین امر باعث میشود هزینهها افزایش پیدا کنند. در این خصوص ممکن است تامینکننده اصلی عرضه را کم کرده باشد. مطمئنا در این رابطه باید سیستمهای دولتی و نظارتی علت کاهش عرضه را مشخص کنند. باید مشکلات در این خصوص برطرف شوند و عرضه را در اختیار استاندارد بگذارند.
منظورتان از استاندارد چیست؟
ما در چالش بحران، باید ششماه ابتدایی سال گذشته را بررسی کنیم و ببینیم تولیدکنندگان در بورس کالا و از پتروشیمیها چه خریدهایی داشتهاند. سال گذشته این مشکلات وجود نداشتند. اگر بتوانیم این اطلاعات را به دست بیاوریم، میتوانیم شرط کنیم امسال آنها هم میتوانند خرید کنند. البته کسانی که تازه بهجمع تولیدکنندهها پیوستهاند نیز میتوانند با ارائه مستندات از مواد اولیه استفاده کنند. بهاینترتیب مشخص خواهد شد کدام تولیدکنندگان سال گذشته خرید کردهاند. مدیریت این کار در پتروشیمی و بورس کالا کار بسیار سادهای است.
با مدیریت این بحث، چه تغییری به لحاظ قیمتی اتفاق خواهد افتاد؟
اگر مواداولیه به این صورت و با دلار 4200تومانی عرضه شوند، قیمتها براساس حاشیه قیمتی بین دلار 3700 تا 4200 تومان فعلی تعیین خواهند شد. اما اگر تولیدکننده نتواند مواد اولیه را با این قیمت از بورس کالا تامین کند، مجبور است آنها را چندبرابر قیمت از بازار آزاد تامین کند. این امر به چالش تولیدکننده و مصرف کننده تبدیل میشود و قیمت تمامشده به شدت رشد خواهد کرد. مواداولیه داخلی که در بورس کالا عرضه میشوند، حتما باید در اختیار تولیدکنندگان واقعی قرار بگیرند. باید از فروش مواداولیه بهشرکتهای واسطه و دلالان پرهیز شود. این بهترین روش برای حفظ تولید و اشتغال در کشور است. با این مدل میتوان هزینهها را مدیریت کرد. اختلاف قیمت ارز قدیم و جدید هرچقدر هم باشد، تبدیل به افزایش هزینه تولید میشود. یعنی بههمان اندازه قیمتها باید افزایش پیدا کنند.
پس به نظر شما باید اختلاف قیمت بین دلار 3700 و 4200 تومانی بر قیمت خودروها تاثیر میگذارد؟
منطقی این است اختلاف قیمت بین دلار 3300، 3700 در گذشته و 4200 تومانی فعلی روی قیمت خودروها تاثیر بگذارد. به شرطی که عوامل مختلف مانند تامین مواداولیه در پتروشیمیها و بورس کالا بهصورت استاندارد مورداستفاده قرار بگیرند. یعنی باید به صورت آزاد هرکسی میتواند، خرید کند اما اگر بحران وجود داشته باشد، ضروری است این مساله مدیریت شود.