خودروسازی که هیبریدسواری را رایج کرده بود و در همان زمان روی اتکا کردن به سوخت پاک هیدروژن و پیل سوختی اصرار میورزید، بهدلایل صنعتی و اقتصادی به جریان راه افتاده برای برقیسازی نپیوسته بود. برای بزرگترین خودروساز دنیا این تهدید مطرح میشد که جایگاه خود را صرفا به برقیسازهایی همچون تسلا بدهد. حقیقت هم این بود که روند نفوذ برقیها در برخی کشورهای اروپایی بهشدت دنبال میشد و مشتریان این بازارها، دیگر علاقهای بهخرید حتی مدلهای هیبرید تویوتا هم نداشتند و این بهمعنی عدماعتماد به بزرگترین خودروساز دنیا در پیشروترین بازارهای دنیا بود.
تصور کنید که در کشوری همچون نروژ ساکن هستید؛ فارغ از مالیات جادهای، هزینههای پارکینگ و عوارض عبور از عمده مناطق، تمام همسایههای شما سوار خودرو برقی میشوند و وقتی شما صبح از خانه خارج میشوید و حتی سوار بر تویوتا پریوس هم باشید، نگاه عجیب همسایهها را باید تجربه کنید.
این شرایط فقط محدود به بازارهای اروپایی نبود و در آسیا و آمریکا هم شرایط مشابهی را پیشبینی میکردند. اما تویوتا درواقع نیاز به زنجیره طراحی و تامین قابل اعتماد و پایداری بود که در ترند برقیسازی قابل اعتماد عمل کند و سری محصولات اختصاصی تمامبرقی خود را تحت عنوان BZ عرضه کند.
روند خلق سری BZ
برای شنا کردن در دریای برقیسازی بازار چین، تویوتا لازم بود که شریک مورد اعتماد خود را پیدا کند. در نخستین اقدام رفتن به سراغ بزرگان برقیسازی همچون بیوایدی بهمعنای پذیرش شکست برای ژاپنیها بود و این اقدام مخصوصا برای ژاپنیها قابل بررسی نبود. بنابراین تویوتا باید بهسراغ شرکایی میرفت که اگرچه هدفشان کسب سهم قابل توجه از بازار خودروهای برقی در آینده بود، اما درعین حال در ابتدای مسیر قرار داشتند. که البته رسیدن به چنین هدفی برای شرکتهای با ابعاد کوچک، شاید صرفا در حد آرزو باشد.
بنابراین تویوتا باید به سراغ شرکتهایی میرفت که تا به امروز به آنها اعتماد کرده بود و این یعنی دو جوینتونچر اصلی که مدلهای بنزینی تویوتا تا به امروز از خط تولید آنها به بازار عرضه شده و با برند تویوتا در اختیار مشتریان چینی قرار گرفته است. درواقع راه دیگری پیش روی مشتری علاقهمند بهمحصولات تویوتا در این کشور نبود.
خود تویوتا هم در اوایل قرن ۲۱ مجبور شده بود برای برقراری ارتباط با مشتریان بالقوه برندش در بازار چین این مسیر را طی کند و دو جوینتونچر اصلی برای تولید محصولاتش در چین ایجاد کند. این شد که قدیمیترین گروه خودروسازی چین و گروه خودروسازی استان گوانگژو را انتخاب کرد؛ اولی بهدلیل اینکه بزرگترین خودروساز اروپایی به آنها اعتماد کرده بود و در واقع بزرگترین تولیدکننده خودرو در چین بهحساب میآمد و دومی بهدلیل اعتمادی که رقیب ژاپنی آنها یعنی هوندا به آنها پیدا کرده بود.
تا به اینجا متوجه شدیم که تویوتا در بزرگترین بازار خودروهای برقی دو رفیق ۲۰ ساله پیدا کرده بود و برای آغاز نفوذ در این بازار ملزم بهاعتماد به یکی از آنها بود؛ در این میان FAW بیشتر درگیر برقیسازی محصولات فولکسواگن بود و این گروه حتی در برقیسازی محصولات برندهای لوکس گروه فولکسواگن هم رقبایی در سایک داشت؛ بنابراین نه از سمت چینیها تمایل زیادی وجود داشت و نه اینکه تویوتا قصد داشت در ادامه مسیر، اطلاعات و اهداف برقیسازیاش با گروه فولکسواگن بهاشتراک گذاشته شود.
بنابراین بهترین انتخاب GAC بود که اتفاقا برخلاف عمده خودروسازان چینی خیلی بهسراغ معرفی برندهای زیرمجموعه نرفته بود و بهغیر از سری AION سردرگمی زیادی برای مشتریان خود فراهم نکرده بود.
همین سری آیون هم نشان از این بود که آنها برنامه جدی برای نفوذ در بازار برقی دارند و اتفاقا خودرو مورد بررسی این مطلب نیز بهنوعی محصول تحولیافته و درواقع ژاپنیشده از نسل دوم آیون V بهحساب میآید. بنابراین بعد از تجربه تولید محصول BZ4X تویوتا تصمیم گرفت برای حضور جدی در دنیای برقیها و بالاخص بازار چین به GAC اعتماد کند.
محصولی برپایه خودرویی موفق
از بین برقیسازان چین، بدون شک بیوایدی بیشترین موفقیت را کسب کرده؛ اما نمیتوان از استراتژی قوی GAC آن هم صرفا با پنج محصول اصلی از سری آیون بهسادگی گذر کرد. درمورد آیون V هم تمام تلاش طراحان این بوده که تمام نیازهای مشتری از یک خودرو برقی از جمله هزینه اقتصادی پاسخ داده شود.
جالب اینجاست که محصول نهایی تویوتا نیز با همین خصلتها وارد بازار شد و عمدهدلایل موفقیت تویوتا با BZ3X نیز بهارث بردن همین ویژگیها بوده است.
از دیگر ویژگیهای مشترک بین این دو خودرو میتوان بهفضای سه متری و عرض 5/1 متری داخل متریالهای سافت تاچ استفاده شده در کابین اشاره کرد.
در بحث هوشمندسازی نیز هر دو این خودروها از چیپستها و سیستمعاملهای معتبر، طراحی و مهندسیشده مدرن و مطرح استفاده میکنند.
درنهایت با وجود قیمت اقتصادی، توان پیمایش هر دو مدل نیز از حد قابل قبول فراتر رفته و در حد استانداردهای فعلی سواریهای برقی بهحساب میآید. حتی در زمینه ایمنی نیز هر دو خودرو با هفت ایربگ عرضه شدند تا نهایت حفاظت از سرنشینان را ارائه کنند. اما فارغ از شباهتها، میتوان بهتفاوتهایی پرداخت که محصول تویوتا را فقط ظرف 6 ماه بهمحصولی ۵۰ هزار دستگاهی تبدیل میکند.
مجهز بودن خودرویی با قیمت پایه به امکاناتی همچون لیدار کمکراننده، توان پیمایشی ۳۲۰ کیلومتری در نسخه پایه (برد ۶۱۰ کیلومتری در نسخه بالارده مکس ۶۱۰) و توان ۲۲۰ اسببخاری در بالاترین نسخه، کمتر قابل باور است و دقیقا همین موارد باعث شدهاند که مجموع فروش تویوتا با همکاری گک در چین به ۳۶۵ هزار دستگاه طی 6 ماه نخست ۲۰۲۵ برسد.
تفاوتهایی که به تویوتا اعتبار میدهد
طراحی bZ3 در نسخه کراساوور یا ایکس را میتوان براساس زبان طراحی همان محصول قبلی یعنی bZ4 ایکس دانست که باعث شده طراحی عمودی و شکسته آیون وی تبدیل بهخطوط نرم و جزئیاتی شود که مهندسان تویوتا مدنظر داشتهاند.
نمای جلو و عقب تویوتا با خطوط افقی همراه شده و حتی در نمای جانبی هم طراحی سیالتری را شاهد هستیم. در انتخاب طراحی رینگها نیز بهمدلهای بازار پسندتری تکیه شده و درنهایت تفاوت بخشیدن به رنگ سقف و بدنه اصلی، مهمترین بخشی است که روند تولید این دو خودرو را هم متفاوت میسازد. اما براساس اعلام تویوتا فقط ۶۵ درصد این محصول براساس سلف تمامچینی خود ساخته شده و در سایر بخشها، محصول بهعنوان مهندسی تویوتا عرضه شده است.
حتی با نگاهی به نمای عقب خودرو طراحی شاسیبلندهای تویوتا و لکسوس کاملا قابل ردیابی است. وقتی پشت فرمان این خودرو مینشینید، طراحی فرمان آن را شبیه به هیچ تویوتای دیگری نمییابید. این موضوع در مورد سیستم مولتیمدیا هم صدق میکند؛ اما اگر چشمان خود را ببندید، حس رانندگی با یک محصول تویوتا در bZ3 ایکس را بهخوبی تجربه خواهید کرد.
شرکت «نگین تندیس الماس» با درنظر گرفتن شبکه گستردهای از خدمات پس از فروش برای این محصول تویوتا، این تضمین را میدهد که در کنار مشتریان تویوتا کمریهای ساخت ژاپن و سایر محصولات برقی تویوتا، سرویسهای فنی این خودرو بهخوبی ارائه شود و به این ترتیب مالکان این اطمینانخاطر را خواهند داشت که حقیقتا در سطح تویوتا با آنها رفتار خواهد شد.