اگرچه انتقال به خودرو برقی در بخش سواریها سالهاست دنبال میشود، سوالهای اساسی در بخش وسیلههای سنگین حملونقل باری بیشتر از همیشه مطرح است: آیا کامیونهای برقی واقعا میتوانند جایگزین کامیونهای دیزلی شوند؟
آیا صرفهجویی در هزینههای عملیاتی ارزش سرمایهگذاری اولیه بیشتر را دارد؟ این پرسشها نهتنها برای مدیران ناوگانهای حملونقل، بلکه برای سیاستگزاران و تحلیلگران زنجیرهتامین حیاتی است. اما همانطور که خواهیم دید، واقعیت پیچیدهتر از یک گزاره ساده است و شامل عناصر فنی، اقتصادی و زیرساختی متنوعی است.
هزینههای اولیه، سنگینتر اما قابل توجیه؟
یکی از بزرگترین تفاوتهایی که هنگام مقایسه کامیونهای برقی و دیزلی بهچشم میآید، هزینه خرید اولیه است. کامیونهای برقی معمولا بسیار گرانتر از مدلهای دیزلی هستند. بخشی از این تفاوت به هزینه باتریهای بزرگ و پیچیده برمیگردد که هنوز در مقیاس وسیع تولید ارزان نشدهاند. کارشناسان اقتصادی حتی معتقدند برای رقابت با موتورهای دیزلی، قیمت کامیونهای بدون آلایندگی باید تا حدود 50 درصد پایین بیاید تا از نظر هزینه رقابتی شوند؛ مخصوصا در بازار اروپا که استانداردهای انتشار روزافزون است.
در دادههای واقعی نیز مشخص شده است که خرید یک کامیون برقی میتواند هزینهای قابلتوجه بالاتر از نمونه دیزلی داشته باشد. این اختلاف در هزینههای سرمایهای (CapEx) در سالهای اولیه ناوگان تاثیر چشمگیری میگذارد و شرکتهایی که نقدینگی محدود دارند را در تصمیمگیری با چالش مواجه میکند.
اما اگر فقط به قیمت خرید نگاه کنیم، تصویر واقعی را از دست دادهایم. باید به هزینه کل مالکیت (Total Cost of Ownership — TCO) نگاه کرد؛ یعنی مجموع هزینههای خرید، سوخت-انرژی، تعمیر و نگهداری، بیمه، مستهلک شدن و ارزش باقیمانده. در این محاسبات است که کامیونهای برقی پتانسیل شگفتانگیزی نشان میدهند.
مقایسه هزینههای انرژی: دلارهای کمتر در هر کیلومتر
یکی از مهمترین مزایای کامیونهای برقی نسبت به دیزلی، هزینه انرژی است. دادههای منتشرشده نشان میدهد که مصرف انرژی در کامیونهای برقی معمولا بسیار کمتر از انرژی مصرفی در کامیونهای دیزلی است. بهطور متوسط، حملونقل با برق میتواند تا نیمی از هزینه سوخت دیزلی را کاهش دهد؛ بهویژه اگر برق از منابع تجدیدپذیر یا از طریق شبکههای هوشمند انرژی تامین شود.
در مطالعهای که یک شرکت آلمانی روی ناوگان خود انجام داده، هزینه انرژی برای ۱۰۰ کیلومتر پیمایش در کامیونهای برقی حدود 36.6 یورو برآورد شده؛ درحالی که همین هزینه برای کامیون دیزلی حدود 60 یورو بوده است. اگر مدیریت انرژی بهصورت هوشمند انجام شود و برق مستقیما از منابع تولیدی شرکت تامین شود، هزینهها میتواند حتی به 16 یورو برای هر ۱۰۰ کیلومتر سقوط کند که اختلاف بسیار چشمگیری است.
این اختلاف انرژی در طول یک سال و با کیلومترهای بالا بهطور قابلتوجهی در هزینههای عملیاتی شرکتهای حملونقل تاثیر میگذارد. برخی تخمینها نشان میدهند که یک کامیون برقی میتواند تا ۳۸ هزار و 700 یورو صرفهجویی سالانه نسبت به نمونه دیزلی داشته باشد؛ رقمی که ناوگانهای بزرگ را وسوسه میکند بهسمت تغییر سوخت حرکت کنند.
نگاهی عمیقتر به TCO؛ جایی که برقیها برتری پیدا میکنند
اگر فقط هزینه انرژی را در نظر بگیریم، کامیونهای برقی برنده قطعی هستند. با این حال، TCO شامل موارد بیشتری میشود: نگهداری و تعمیرات، استهلاک، مالیات، هزینههای غیرمستقیم مثل عوارض جادهای و ارزش باقیمانده خودرو در پایان عمر مفید.
در نمونهای واقعی از یک کمپانی معروف آلمانی، کامیون برقی Mercedes eActros 600 در مجموع هزینههای روزانهای حدود ۵۲۱ یورو داشته؛ درحالی که نمونه دیزلی Mercedes Actros V 2545 حدود ۶۴۹ یورو هزینه داشته است. این اختلاف بهخصوص در هزینه عوارض جادهای و انرژی نمایان بود.
با تبدیل این ارقام به مقیاس ماهانه و سالانه، تفاوت در هزینه عملیاتی بهشدت بهسود کامیونهای برقی متمایل میشود؛ بر این اساس ناوگانی که مسیرهای کوتاه و متوسط را طی میکند و میتواند از الگوی شارژ مناسب استفاده کند، از این صرفهجویی بهرهمند خواهد شد.
عوامل تعیینکننده در زمان بازگشت سرمایه
چند عامل کلیدی وجود دارد که تعیین میکند در چه مدتزمانی کامیون برقی میتواند هزینه اضافی خرید اولیه را جبران کند:
۱. الگوی عملیاتی ناوگان: در مسیرهای شهری و کوتاهبرد، برقیها زودتر بازدهی پیدا میکنند؛ چراکه مصرف انرژی ثابت و هزینه شارژ پایین است. در مسیرهای طولانیتر، تفاوت کمتر میشود و حتی میتواند به نفع دیزلیها بازگردد.
۲. قیمت انرژی و سوخت: در مناطقی که برق ارزانتر است یا شرکت بتواند از طریق شبکههای اختصاصی انرژی مورد نیاز خود را تامین کند، تمایل به برقی شدن بیشتر میشود.
۳. برنامههای حمایتی دولتها: یارانهها، تخفیفهای مالیاتی و معافیتهای عوارض میتواند سرمایهگذاری در برقیها را جذابتر کند.
بر اساس برآورد Greenflash، در حملونقل منطقهای بازگشت سرمایه ناشی از برقی شدن حدود ۳ تا 4 سال طول میکشد و در حملونقل طولانی حدود ۵ تا 7 سال. البته این برآوردها تحتتاثیر سیاستهای زیستمحیطی، قیمت سوخت و توسعه زیرساختها قرار دارند.
چالش زیرساختی: نقطهضعفی که نمیتوان نادیده گرفت
با وجود تمامی مزایای اقتصادی بالقوه، یک چالش بزرگ در مسیر کامیونهای برقی هنوز پابرجاست: زیرساخت شارژ. برای اینکه کامیونهای برقی بتوانند بهصورت عملی جایگزین دیزلیها شوند، باید شبکهای گسترده و قابل اعتماد از ایستگاههای شارژ در مسیرهای اصلی و شهرها ایجاد شود.
در بسیاری از کشورها، این شبکه هنوز در مراحل ابتدایی است و حتی شرکتهای بزرگ حملونقل برای نصب ایستگاههای شارژ در پایانههای خود با محدودیتهای ظرفیت شبکه برق یا مقررات محلی روبهرو هستند. این مسائل نشان میدهد که برقی شدن کامل ناوگانها بدون هماهنگی نزدیک با دولت، شرکتهای انرژی و سرمایهگذاران بخشخصوصی امکانپذیر نخواهد بود.
چشمانداز جهانی: از چین تا اروپا
تغییر از دیزل بهبرق محدود به چند شرکت نیست؛ در چین که بزرگترین بازار کامیونهای سنگین در جهان است، فروش کامیونهای برقی در سال ۲۰۲۵ رشد قابلتوجهی داشته و سهم آنها از بازار جدید بهطور چشمگیری افزایش یافته است. این موضوع نهفقط بهدلیل سیاستهای قوی دولتی، بلکه بهدلیل همزمانی کاهش هزینه باتریها، توسعه زیرساخت و استقبال بازار صورت گرفته است.
در اروپا نیز فشار قوانین محیطزیست و اهداف کاهش انتشار گازهای گلخانهای، شرکتها را بهسمت بررسی جدی برقی شدن ناوگان سنگین سوق داده است؛ هرچند هنوز سهم کامیونهای برقی از کل ناوگان بسیار پایین است و مسیر تغییر نیازمند سالها سرمایهگذاری و سازگارسازی است.
تحول اجتنابناپذیر، اما پیچیده
مقایسه کامیونهای برقی و دیزلی تنها به اختلاف قیمت خرید یا هزینه سوخت خلاصه نمیشود. تحلیل دقیق نشان میدهد که:
کامیونهای برقی در هزینههای عملیاتی مزیت قابلتوجهی دارند، بهویژه در انرژی و عوارض.
هزینههای اولیه بالاتر، نیاز به سرمایهگذاری و زمان بازگشت سرمایه طولانیتر، چالشی جدی برای شرکتهای کوچکتر است.
زیرساخت شارژ هنوز در بسیاری از نقاط جهان کافی نیست و نیازمند برنامهریزی هماهنگ با سیاستهای کلان است.
درنهایت، انتخاب بین برق و دیزل برای کامیونها بهنوع عملیات، شرایط بازار، سیاستهای دولتی و دیدگاه استراتژیک شرکتها بستگی دارد. اگرچه کامیونهای برقی نماینده آینده پاکتر و کمهزینهتر هستند، مسیر رسیدن به آن آینده نیازمند زمان، سرمایه و زیرساختی گسترده است. این یک تحول استراتژیک در حملونقل بهشمار میرود و اکنون آغاز شده و کسانی که زودتر از دیگران خود را با آن تطبیق دهند، مزیت رقابتی بیشتری در بازار جهانی خواهند داشت.
