در تازهترین طرح فروش ایرانخودرو بیش از ۶ میلیون نفر شرکت کردند. تحلیل شما از این حجم تقاضا چیست؟
واقعیت این است که چنین حجمی از تقاضا به هیچ عنوان واقعی نیست. ما در کشور ۶ میلیون نفر مصرفکننده واقعی خودرو نداریم. بیشتر این افراد به قصد سرمایهگذاری وارد قرعهکشیها میشوند؛ چراکه تفاوت قیمت کارخانه و بازار، انگیزه برای سوددهی ایجاد کرده است. وقتی خریداری میبیند با ثبتنام در یک طرح فروش میتواند در کوتاهمدت دهها میلیون تومان سود کند، طبیعتا انگیزه برای خرید غیرمصرفی افزایش مییابد.
شما به تفاوت قیمت کارخانه و بازار اشاره کردید. از نظر شما راهحل چیست؟
تنها راهکار پایدار، واقعیسازی قیمت خودرو است. تا زمانی که حاشیهسود بین کارخانه و بازار زیاد باشد، تقاضا کاهش نمییابد. باید این فاصله را بهحداقل رساند تا انگیزه سرمایهگذاری از بین برود. وقتی کسی بداند خرید خودرو هیچ سودی ندارد، صف ۶ میلیونی تشکیل نمیشود. اما آزادسازی قیمت باید با تدبیر انجام شود. اگر قیمتها یکباره بهسطح بازار آزاد برسند، ممکن است فشار زیادی به مصرفکننده واقعی وارد شود. بنابراین دولت باید با نظارت هوشمندانه، از خودروسازان بخواهد که درآمد ناشی از آزادسازی را صرف توسعه، تحقیق و نوسازی خطوط تولید کنند.
برخی معتقدند طرحهای فروش سامانهای و قرعهکشی، با هدف کنترل بازار اجرا میشود. آیا این شیوه موثر بوده است؟
خیر؛ این روشها عملا نتیجه معکوس داشتند. قرعهکشی با قیمتهای ثابت کارخانه، نه تنها بازار را کنترل نکرده، بلکه باعث ایجاد تقاضای کاذب و دلالی سازمانیافته شده است. درواقع هر بار که این طرحها اجرا میشوند، ما همان چرخه معیوب گذشته را تکرار میکنیم؛ یعنی تزریق تقاضای غیر واقعی، افزایش التهاب در بازار و بیعدالتی در تخصیص خودرو به مصرفکننده واقعی.