سالها دو خودروساز بزرگ کشور ما دولتی بودند. از طرف دیگر مواردی چون تحریم باعث شد این دو خودروساز به هر شکلی خارج از استانداردها و نرمهای جهانی قرار بگیرند. چون محدودیتهای زیادی شاملشان شد.
همین امروز هم تحریمهای جدید، علاوهبر نفت و فولاد و امثالهم، خودروسازان ما را دوباره تحتتاثیر قرار میدهد. ما درچنین شرایطی چطور میخواهیم صنعت خودروسازی را حفظ کنیم؟
نمیشود مانند گذشته خودرویی تولید کرد که نمیتواند رضایت مردم را به لحاظ کیفیت جلب کند! تیراژ تولید هم پاسخگوی تقاضای بازار نیست؛ چراکه عطش بازار برای خرید خودرو بالاست. چراکه خودرو به کالای سرمایهای تبدیل شده و دیگر در ذهن ما کالای مصرفی نیست. بههمین خاطر بهخرید خودرو بهچشم سرمایهداری نگاه میکنیم.
تفاوت بین قیمت رسمی و بازار نیز فرآیند خرید خودرو را به لاتاری و بختآزمایی بدل کرده و مردم زیادی در صف خرید هستند. آن هم در شرایطی که تحریم تامین منابع مالی را مشکل کرده و سالها مدیریت بنگاهداری و ناکارآمد دولتی سبب شده خودروساز ما در مقیاس جهانی نباشد.
یعنی هم تیراژشان پایین است و هم قادر به صادرات نیستند. در داخل صف هست و خودرو نیست؛ یعنی هر چه خودروسازان تولید کنند، مصرفکننده میخرد و درچنین شرایطی دیگر کیفیت معنا پیدا نمیکند.
انتظار بیهودهای است که با این شرایط فعلی بهفکر کیفیت باشیم. خودروساز خیلی لطف کند، استاندارد را رعایت کند. راهحل نیز این است که باید خودروسازان قیمت تمامشده را اعلام کنند و نهاد تنظیمگر با یک سود متعارف قیمت را واقعی کند.
سوال دیگر این است که خودروساز با چه منابع مالی میتواند خود را بهروز کند، پلتفرمها را اصلاح کند و پاسخگوی انتظارات سهامداران برای سود باشد؟
امروز خودرو بهیکی از پارامترهای محاسبه سرمایه بدل شده و قاطبه مردم برای سنجش سرمایه در کنار ارز و سکه به قیمت خودرو نگاه میکنند. متاسفانه ما از فرصت و پنجره بازی که قبل از مکانیسم ماشه در طول برجام برای واردات خودرو خارجی داشتیم استفاده نکردیم.
هیچوقت نپرسیدیم به چه قیمت میخواهیم از قطعهساز و خودروساز حمایت کنیم؟ اینها واقعیتهایی است که باید دربارهاش صحبت کرد.
