اطلاعیه اخیر گروه صنعتی بارز درباره امکان خرید ارز از تالار اول مرکز مبادله، نمونهای روشن از همین رویکرد است؛ رویکردی که نشان میدهد مدیریت مالی در این صنعت به سمت شفافیت و استفاده از مسیرهای قانونی حرکت کرده است. این اقدام، فراتر از یک خبر شرکتی، نشانهای از تغییر در فضای کلی صنعت تایر است.
وقتی یکی از بزرگترین تولیدکنندگان کشور اعلام میکند که بدهیهای ارزی شرکت فرعی خود را از طریق منابع رسمی تسویه خواهد کرد، پیام آن برای بازار روشن است: کاهش ریسک، افزایش پیشبینیپذیری و ایجاد اعتماد بیشتر در میان سهامداران و مشتریان. چنین روندی میتواند زمینهساز ثبات در قیمتها و حتی توسعه ظرفیت تولید باشد.
گروه صنعتی بارز در خصوص امکان خرید ارز جهت پرداخت بدهی شرکت فرعی لاستیک بارز کردستان با نرخ تعرفه تالار اول مرکز مبادله طلا و ارز شفافسازی کرد. در نامه ارسالشده به ریاست اداره نظارت بر ناشران گروه شیمیایی و غذایی سازمان بورس، به این ترتیب در رابطه با امکان خرید ارز جهت پرداخت بدهی با نرخ تعرفه تالار اول مرکز مبادله توضیح داده شده که پیرو افشای گروه الف منتشرشده با موضوع تغییرات با اهمیت در عملکرد شرکتهای تحت کنترل، با توجه به مکاتبات شرکت و پاسخ صندوق توسعه ملی، پرداخت بدهی ارزی به صندوق توسعه ملی با نرخ ارز تالار اول مرکز مبادله طلا و ارز امکانپذیر است.
بنابراین اطلاعیه منتشرشده با شماره پیگیری ۱۴۲۷۶۳۸ بلااثر خواهد بود. خبر اخیر درباره توضیحات پکرمان پیرامون امکان خرید ارز با نرخ تالار اول مرکز مبادله، بهویژه در ارتباط با تسویه بدهی شرکت فرعی «لاستیک بارز کردستان»، نشانهای از حرکت حسابشده به سمت انضباط مالی و کاهش ریسک ارزی در صنعت تایر است.
برای بازاری که بخش قابلتوجهی از مواد اولیه آن وابسته به واردات است، تثبیت دسترسی به ارز رسمی میتواند مستقیماً بر هزینه تمامشده، برنامهریزی تولید و حفظ قیمتهای قابلقبول برای مصرفکننده اثر بگذارد. اهمیت این شفافسازی دو وجه دارد؛ از یکسو در سطح عملیاتی، پرداخت بدهیها از مسیر رسمی با نرخ مصوب، فشار نقدینگی را کاهش میدهد و پیشبینیپذیری جریانهای مالی را بهبود میبخشد.
از سوی دیگر، در سطح بازار سرمایه، انتشار اطلاعیه روشن و بهموقع، اعتماد سهامداران را تقویت کرده و زمینه را برای تأمین مالی با هزینه کمتر هموار میکند. در شرایطی که نوسانات ارزی میتواند هر برنامه تولیدی را مختل کند، اتکای مستمر به تالار اول، بهمثابه سپر حفاظتی در برابر شوکهای کوتاهمدت عمل میکند.
این روند در صورت تداوم، پیامدهای صنعتی قابلتوجهی دارد. تایرسازان قادر خواهند بود قراردادهای تأمین مواد اولیه را با افق زمانی بلندتر و ریسک کمتر منعقد کنند، ظرفیت تولید را با وقفههای کمتر حفظ کنند و سرمایهگذاریهای تعویقی در بهروزرسانی خطوط و ارتقای کیفیت را از سر بگیرند.
ثبات ارزی همچنین امکان رقابتپذیری بهتر در بازار داخلی و منطقهای را فراهم میآورد؛ جایی که قیمت و کیفیت، همزمان معیار اصلی انتخاب مصرفکننده و خریدار عمده است. با این حال، پایداری این دستاوردها منوط به چند پیششرط کلیدی است: استمرار دسترسی به منابع ارزی رسمی، هماهنگی میان سیاستهای ارزی و صنعتی و تداوم شفافسازی اطلاعاتی در قبال تعهدات ارزی و برنامههای تأمین.
اگر این سه ضلع همزمان تقویت شود، اقدام اخیر پکرمان میتواند از یک خبر شرکتمحور به یک الگوی قابلتعمیم برای کل زنجیره تایر تبدیل گردد؛ الگویی که ریسک را مهار میکند و فضا را برای نوآوری، افزایش بهرهوری و عرضه محصولات جدید باز میگذارد.
در جمعبندی، توضیحات پکرمان درباره ارز تالار اول را باید نشانهای از بلوغ مالی و پاسخگویی در صنعت تایر دانست؛ گامی که با کاهش فشار نقدینگی و ارتقای پیشبینیپذیری، مسیر رشد پایدار را هموار میکند و در صورت همراهی سیاستی و تداوم شفافیت، میتواند به تثبیت قیمتها، تقویت کیفیت و ارتقای جایگاه رقابتی تایرسازان ایرانی منجر شود.
