رقابت بستر شکلگیری کیفیت است. هرگاه در اقتصادی رقابت واقعی جریان داشته باشد، تولیدکننده ناچار میشود برای بقا و رشد، کیفیت محصول یا خدمت خود را ارتقا دهد. در مقابل، هر زمان که دولت در سازوکار بازار دخالت میکند و قواعد رقابت را بر هم میزند، نتیجه نهایی نه بهبود کیفیت، بلکه نارضایتی مصرفکننده است.
با وجود اینکه معمولا چنین مداخلاتی با هدف حمایت از مردم و رضایت مصرفکننده انجام میشود، تجربه نشان داده است که نتیجه برعکس است؛ زیرا دخالتهای مکرر در تعیین قیمت، توزیع و سیاستگزاری صنعتی، اولویتهای تولید و مصرف را جابهجا کرده و مسیر طبیعی رقابت را مختل میکند.
در شرایط فعلی اقتصاد ایران، بخشهایی از بازار از مدار رقابت خارج شدهاند و مولفههای غیراقتصادی در تصمیمگیریها نقش پررنگی پیدا کردهاند. درنتیجه، صنایعی که از فشار رقابت داخلی یا خارجی دور ماندهاند، از مسیر بهبود کیفیت نیز فاصله گرفتهاند. اما در مقابل، هرجا که رقابت واقعی وجود دارد، نشانههای پیشرفت و رضایت مصرفکننده نیز آشکار است. در مقابل، صنایعی که در فضای انحصاری فعالیت میکنند یا تحت مداخلات مستقیم دولت قرار دارند، به مرور از مدار کیفیت خارج شدهاند.
در این بخشها، نظر بهاینکه رقابت حذف شده، انگیزهای برای نوآوری، افزایش بهرهوری یا ارتقای محصول باقی نمانده است. در چنین فضایی، تنها عواملی مانند تعهد مدیران یا فرهنگ سازمانی میتوانند تا حدی کیفیت را حفظ کنند؛ اما این عوامل جایگزین رقابت نخواهند شد.
در نگاه نوین به صنعت، بهویژه پس از انقلاب صنعتی چهارم، مفهوم کیفیت بر پایه داده و فناوری تعریف میشود. در جهان امروز، کنترل کیفیت تنها به نظارت پس از تولید محدود نیست، بلکه با استفاده از دادههای انباشته و ابزارهای کیفیت بهصورت پیشبینیپذیر و هوشمند مدیریت میشود.
بهبیان دیگر، کیفیت در صنایع پیشرو، نه نتیجه آزمون و خطا، بلکه محصول تحلیل داده و تصمیمگیری مبتنی بر اطلاعات دقیق است. اما در کشورمان، ضعف در زیرساختهای داده و شفافیت اطلاعات، مانع اصلی در مسیر دستیابی بهچنین سطحی از کنترل کیفی است. درنهایت حذف موانع رقابت، پرهیز از مداخلات غیرضروری دولت در بازار و سرمایهگذاری در زیرساختهای داده و فناوری، میتواند مسیر را برای ارتقای واقعی کیفیت در صنایع کشور هموار کند.
