عضو شورای سردبیری روزنامه دنیای خودرو در این باره نوشت :
آلودگی هوای تهران سالهاست از یک مشکل زیستمحیطی به یک مساله ساختاری در حوزه حملونقل و انرژی تبدیل شده است. در رأس این ساختار، کیفیت سوخت و استانداردهای خودرویی قرار دارد؛ دو حلقهای که اگرچه بارها درباره آنها سخن گفته شده، اما هنوز فاصله معناداری با استانداردهای جهانی دارند. تهران در بیشتر روزهای سال با حجم آلایندههایی مواجه است که بخش مهمی از آن مستقیما از اگزوز خودروها، موتورسیکلتها و کامیونهای فرسوده وارد هوا میشود؛ و همین موضوع نشان میدهد که بحث کیفیت سوخت و سطح استاندارد خودروها، نه یک جزئیات فنی، بلکه محور اصلی بحران است.
واقعیت آن است که هنوز توزیع سوخت یورو 5 در همه جایگاهها پایدار نیست و نوسان کیفیت، بهویژه در کلانشهرها، همچنان وجود دارد. در شهری که روزانه میلیونها لیتر بنزین مصرف میشود، حتی یک درجه افت کیفیت سوخت میتواند به افزایش چشمگیر ذرات معلق، ترکیبات آلی فرار و اکسیدهای نیتروژن منجر شود. از سوی دیگر، بخش قابل توجهی از ناوگان حملونقل شهری با موتورهای قدیمی و استانداردهای آلایندگی عقبمانده فعالیت میکنند؛ استانداردهایی که عملا توان مقابله با ترافیک سنگین و وضعیت سوخت را ندارند. خودروهای تازهتولید نیز اگر با بهترین فناوری عرضه شوند، باز هم در برابر سوخت بیکیفیت و تردد متراکم، عملکرد مطلوب خود را از دست میدهند.
در این میان، موتورسیکلتهای کاربراتوری همچنان یکی از منابع اصلی انتشار آلایندهها هستند. سهم واقعی این موتورها در آلودگی هوا، بسیار فراتر از آن چیزی است که در روایتهای رسمی منعکس میشود. تا زمانی که جایگزینی آنها با مدلهای انژکتوری یا برقی بهصورت جدی و با مشوقهای واقعی دنبال نشود، بخش بزرگی از بار آلایندگی همچنان پابرجا خواهد ماند. کامیونها و اتوبوسهای فرسوده هم داستان مشابهی دارند؛ دهها هزار وسیلهای که هر کدام بهاندازه چندین خودروی سواری آلودگی تولید میکنند و نبود برنامه قاطع برای نوسازی، اثر آنها را در شهر تثبیت کرده است.
اما آلودگی هوا فقط محصول ضعف در حوزه خودرو و سوخت نیست. این بحران حاصل مجموعهای گستردهتر از کاستیهاست؛ از مدیریت ناقص ترافیک و رشد استفاده از خودروهای شخصی گرفته تا توسعه نامتوازن شهری، کمبود حملونقل عمومی قابل اعتماد و فرسودگی زیرساختهای انرژی. تهران شهری است که بهجای کاهش نیاز به تردد، هر سال وابستهتر به خودرو شخصی شده و این وابستگی، بحران آلودگی را تشدید کرده است.
رفع این بحران، پیش از هر چیز، نیازمند ارتقای واقعی کیفیت سوخت است؛ نه در سطح اعلامیههای رسمی، بلکه در سطحی که شهروند در عمل آن را لمس کند. بدون سوخت استاندارد، هیچ استاندارد خودرویی اگر بهترین فناوری را داشته باشد به نتیجه مطلوب نمیرسد. همزمان، نوسازی ناوگان باید از شعار خارج شود و برنامهای پیوسته، با تامین مالی بلندمدت و مشارکت بخش خصوصی، برای آن طراحی شود تا خودروهای فرسوده، موتورسیکلتهای کاربراتوری و کامیونهای قدیمی بهتدریج از چرخه تردد حذف شوند.
از سوی دیگر، توسعه حملونقل عمومی باید اولویت قطعی باشد. تجربه شهرهای موفق نشان داده که هیچ شهری با تکیه بر خودروهای شخصی از بحران آلودگی نجات پیدا نکرده است. ایجاد زیرساختهای گسترده مترو، افزایش اتوبوسهای برقی و گازسوز و طراحی شبکههای حملونقل حومهای میتواند فشار ترافیکی را کاهش داده و مصرف سوخت را به میزان قابل توجهی کم کند.
همه این اقدامات زمانی موثر خواهد بود که بهصورت منسجم، شفاف و پایدار اجرا شود. بحران آلودگی هوا با تغییر دولتها و بودجهها نباید دچار توقف شود؛ زیرا هزینه آن توقف، سلامتی میلیونها نفر و میلیاردها تومان هزینه درمان و افت بهرهوری است.
