با این حال نمیتوان منکر این حقیقت شد که شاخص بالای آلودگی هوا در تهران و دیگر مراکز شهرها عملا از سالها تعلل و تاخیر در گسترش سیستم حملونقل عمومی از مترو گرفته تا اتوبوسهای استاندارد و بهطور کلی شبکه حملونقل کارآمد خبر میدهد. این واقعیت روشن است که هرگونه تردید و تاخیر در توسعه ناوگان عمومی، بهمعنای افزایش اتکا به خودروهای شخصی است که خود منشأ شکل گرفتن ترافیکهای سنگین و بالا رفتن میزان آلایندهها در هوای شهرهای بزرگ و پرجمعیت کشور است.
درعین حال آثار سوء چنین غفلتهایی تنها ریههای شهروندان را هدف نمیگیرد؛ بلکه متوقف شدن در ترافیک سنگین شهری بهخودی خود میتواند آستانه تحمل شهروندان را بهقدری کاهش دهد که با کمترین تنش و شوک عصبی، اختیار خود را بهطور کامل از دست بدهند و مرتکب جرائمی شوند که ای بسا جبران خسارتهای آن (اعم از جانی و مالی) بهراحتی امکانپذیر نباشد.
در کنار آنچه گفته شد، باید به یک اصل کلیدی همواره توجه داشت: سلامت، یک سرمایه جمعی است و در شهری که روزانه میلیونها سفر انجام میشود، غفلت از توسعه حملونقل عمومی عملا یعنی گشودن درهای آلودگی و هزینههای پنهان بهروی عموم مردم.
امروز کلانشهرهای کشور بهویژه پایتخت برای بهرهمندی از هوای پاک به یک تصمیم راهبردی نیاز دارند: بازتعریف حملونقل عمومی بهعنوان ستون اصلی سلامت شهروندان. با توسعه این شبکه، ضمن کاهش آلودگی هوا، بارِ روانیِ سفرهای روزانه کمتر میشود و پایداری اقتصادی شهر تقویت خواهد شد. اما تا زمانی که توسعه در این بخش آنچنان که باید مورد توجه قرار نگیرد، حفظ سلامتی و ارتقای کیفیت زندگی شهری تنها یک آرزوی دستنیافتنی خواهد بود.
