عضو شورای سردبیری روزنامه دنیای خودرو در این باره نوشت :
در ماههای اخیر، بار دیگر مساله تامین ارز به عنوان یکی از پاشنه آشیلهای صنعت تایر سر برآورده است؛ صنعتی که ستون فقرات حملونقل جادهای، لجستیک و حتی بازار خودرو نامیده میشود، امروز بیش از هر زمان دیگری زیر فشار نوسانات ارزی و محدودیتهای تجارت خارجی قرار گرفته است. هرچند تایرسازان همواره با موجهای متعدد تورم و چالشهای ساختاری دستوپنجه نرم کردهاند، اما آنچه امروز شاهدیم، یک بحران تجمعی است؛ بحرانی که از اتاق حسابداری شرکتها آغاز میشود، از خطوط تولید عبور میکند و نهایتا در بازار به شکل افزایش قیمت یا کمبود کالا خود را نشان میدهد.
هسته اصلی فشارهای اخیر، کمبود ارز و دشواری تخصیص آن است. کاهش درآمدهای ارزی کشور و محدودیتهای ناشی از فروش نفت، باعث شده تامین مواد اولیه حیاتی این صنعت به مانعی جدی تبدیل شود. تایرسازی صنعتی نیست که بتوان برای آن جایگزین داخلی فوری تعریف کرد؛ عمده نهادههای کلیدی آن از کائوچوی طبیعی تا مواد شیمیایی خاص و منسوجات صنعتی باید از مسیر واردات تامین شود.
افزایش نرخ ارز، حتی اگر مواد اولیه وارد شود، بهطور مستقیم قیمت تمامشده را بالا میبرد. سرعت رشد نرخ ارز بهقدری است که عملا از سرعت تورم عمومی پیشی گرفته و همین شکاف، فشار سنگینی به بنگاههای تولیدی وارد میکند. در این شرایط، طبیعی است تایرسازان بخواهند قیمت محصولات خود را تعدیل کنند تا از چرخه تولید خارج نشوند. اما آنسوی میدان، سیاستگزار قرار دارد؛ سیاستگزاری که معمولا با هر نوع افزایش قیمت مخالفت میکند، بهویژه در دورههایی که جامعه حساسیت بیشتری نسبت به قیمت کالاهای مصرفی دارد.
در نتیجه، شکاف قیمت مصوب و قیمت بازار آزاد روزبهروز بیشتر میشود. مصرفکننده نهایی، بهجای آنکه از سیاست کنترل قیمت منتفع شود، ناچار است محصول را از بازار با نرخهای بالاتر تهیه کند. این چرخه معیوب، نه به نفع مصرفکننده است و نه به نفع تولیدکننده؛ بلکه تنها نتیجه آن، تخلیه تدریجی سرمایه در گردش تایرسازان و کاهش انگیزهای است که برای توسعه و نوسازی خطوط تولید نیاز دارند.
وقتی ارز بهسختی تامین میشود و قیمتگذاری نیز اجازه تعدیل نمیدهد، سرمایهگذاری و نوسازی تجهیزات اولویت صنعت نخواهد بود. تایرسازان در شرایط عادی نیز نیازمند بازسازی مداوم خطوط هستند؛ چراکه تولید تایر مبتنی بر فناوری و ماشینآلات حساسی است که فرسودگی در آنها بهسرعت خود را در کیفیت محصول و میزان ضایعات نشان میدهد. اما امروز، نوسازی تقریبا به تعویق افتاده است. تامین قطعات یدکی ماشینآلات خارجی دشوار و بسیار پرهزینه شده و بسیاری از شرکتها ناچارند با سیاستهای شدید انقباضی فعالیت کنند. این چرخه در نهایت به کاهش عرضه و افزایش قیمت در بازار منجر میشود و صنعت را در معرض خطر فرسایش بلندمدت قرار میدهد. با تداوم این روند، فاصله میان هزینه واقعی تولید و قیمتهای دستوری هر روز بیشتر میشود؛ مسیری که نه بازار را آرام میکند و نه تولید را پایدار نگه میدارد.
