به گزارش «اخبار خودرو»،قیمت خودرو موضوع اصلی صنعت خودرو در سال جاری بوده اما بههرحال این آشفتهبازار و افزایش تقاضا که بهگفته بسیاری از کارشناسان بخشی از آن کاذب است، ازجمله موضوعات مهم بوده که یا برای آن فکری نشده یا خیلی دیر در مورد آنها تصمیمگیری شده است یا تصمیمات به صورت ناقص اجرا شدهاند. تصمیم برای نزدیککردن قیمت خودرو از کارخانه تا بازار به عقیده کارشناسان، بسیار دیر اجرا شد. اما همین مورد نیز بهصورت ناقص اجرا میشود. فاصله قیمتی بهرغم افزایش قیمت توسط خودروسازان، روزبهروز بیشتر میشود و همین مورد تاثیر اجرای فروش خودرو برمبنای حاشیه بازار را از بین برده و باعث شده است قیمت درنهایت برای مصرفکننده بالا برود، افزایش نرخی که مشخص نیست تا کجا ادامه پیدا خواهد کرد. اما اینکه چرا مردم بهرغم بالارفتن قیمت خودرو بازهم تمایل به خرید آن دارند، موضوعی است که باید توسط تیم اقتصادی دولت بررسی شود. اصولا چه موضوعی باعث میشود با وجود چندبرابر شدن قیمت یک کالا بازهم تقاضا برای آن وجود داشته باشد؟ همچنین این موضوع که چرا خودرو موردعلاقه مردم برای حفظ سرمایه است و خریدوفروش و سفتهبازی در حوزه خودرو تا کجا ادامه خواهد داشت و درنهایت موجب زیان مصرفکننده خواهد شد یا خیر ازجمله مواردی هستند که برای بسیاری سوال ایجاد میکنند. در همین زمینه با داوود میرخانیرشتی، مشاور انجمن خودروسازان و از مدیران پیشین صنعت خودرو به گفتوگو پرداختیم.
طی روزهای اخیر و به رغم افزایش قیمت از سوی خودروسازان بازهم شاهد بالا رفتن تقاضا از سوی مردم هستیم. علت اصلی این میزان تقاضا را چه میدانید؟ آیا خرید و پیشخرید خودرو سود زیادی دارد یا اینکه صرفا از داشتن ریال بهتر است؟
ما با تورم انتظاری روبهرو هستیم؛ یعنی مردم در شرایط فعلی از آینده و اینکه چه چیزی پیش خواهد آمد، میترسند. این تورم انتظاری باعث این مساله شده است. مردم فکر میکنند وضعیت اقتصادی در آینده بدتر و تورم بیشتر میشود و تولید خودرو کاهش پیدا میکند و بههمیندلیل به هر وسیلهای که شده است، میخواهند پولشان را تبدیل به سرمایهای کنند که سودآوری خوبی داشته باشد.
اصولا چرا خودرو انتخاب اصلی بسیاری برای سرمایهگذاری یا خرید خودرو بهمنظور حفظ ارزش سرمایه است؟
در این خصوص اگر کسی سرمایه بزرگی دارد، پولش را به خانه تبدیل میکند و کسی که پول کمتری دارد و بهقولی سرمایه متوسطی دارد، پولش را تبدیل به سکه و ارز و طلا میکند و اگر کسی پول کمتری در اختیار دارد، سعی میکند با خرید خودرو و سرمایهگذاری در این بخش ارزش سرمایه خود را حفظ کند. بهنظرم این موضوع سبب هجوم خریداران برای به دست آوردن خودرو میشود و تقاضای واقعی نیست.
برای حل این موضوع، بحث فروش خودرو برمبنای حاشیه بازار مطرح شد. آیا این روش تاثیرگذار نبوده است؟
بله، بهترین راه فروش خودرو همین روش فروش با قیمت حاشیه بازار است اما متاسفانه این فرمول بد اجرا شده، یعنی به جای آنکه برای کسی که میخواهد خودرو ثبت نام کند، تفاوت قیمت وجود نداشته باشد، اما این موضوع باردیگر ایجاد شده است. برای پراید قیمت 37میلیون تومان درنظرگرفته شده آنهم در شرایطی که قیمت بازار این خودرو 40 تا 50 میلیون است. درنتیجه وقتی تفاوت قیمت زیاد باشد، افراد اقدام به سرمایهگذاری میکنند. یعنی فرد میگوید با وجود افزایش قیمت کارخانه اما تا چندوقت دیگر از فروش خودرو این مقدار سود میکنم. اگر این فاصله کم شود، قطعا کسی به فکر سرمایهگذاری در این بخش نمیافتد. بنابراین باید با این هجوم نقدینگی سرگردان که به دلیل تورم انتظاری سال آینده است، مبارزه جدی انجام داد. باید وزارت صمت بر اجرای این فرمول پافشاری کند و پا پس نکشد. یعنی باید این سیاست را بهصورت کامل اجرا کند و تفاوت قیمت کارخانه و بازار را از بین ببرد. حتی اگر قرار است قیمت بازار افزایش پیدا کند، باید قیمت کارخانه را هم افزایش بدهد تا دلالبازی از این بخش جمع شود. تازمانیکه این صف خرید با هدف سودآوری از بین نرود، با تقاضای کاذب روبهرو هستیم.
بسیاری از اقتصاددانها معتقدند شرایط اقتصادی در سال آینده بسیار سخت خواهد بود. آیا این مساله در تقاضا برای خودرو تاثیرگذار است یا صرفا نقدینگی سرگردان باعث افزایش تقاضا میشود؟
لازم نیست حتما اقتصاددان بود تا به شرایط سال آینده پی برد. وقتی هر شب از تلویزیون اخبار مربوط به عدم فروش نفت یا اظهارنظر ترامپ درخصوص فلان مساله و مواردی از این قبیل پخش میشود، مردم متوجه شرایط میشوند و چون باهوش هستند برای حفظ سرمایه خود تلاش میکنند. بههمیندلیل مردم پولی را که در اختیار دارند، به کالای سرمایهای تبدیل میکنند.
آیا تبدیل پول به خودرو میتواند ضامن حفظ ارزش پول مردم باشد. آیا اگر قیمت خودرویی مانند پراید 100 میلیون تومان شود، بازهم مشتری برای آن پیدا خواهد شد؟
بههرحال بازار سفتهبازی است. بسیاری از آنها برای مصرف شخصی که خودرو نمیخرند. این روند سفتهبازی تبدیل به چیزی میشود که قیمت دارد. یعنی اگر وضعیت بدتر شود و برای کسی احتیاج و ضرورت باشد که خودرو تهیه کند، حاضر است حتی پراید را 100میلیون تومان بخرد بنابراین مجبور میشود سراغ این افراد برود. اما اگر بهواسطه سقوط قدرت خرید اغلب متقاضیان واقعی، خریدار چندانی وجود نداشته باشد، بهنوعی توی ذوق صاحب مال میخورد و مجبور میشود خودرو را با قیمت پایین به فروش برساند. در نتیجه قیمتها پایین میآیند و حباب قیمتی میترکد.
انتهای این قضیه چیست؟ چه زمانی دیگر خریدوفروش خودرو یا هجوم برای ثبتنام خودرو دیگر توجیه اقتصادی ندارد و احتمالا تبدیل به زیان برای این افراد خواهد شد؟
این قضیه تا زمانی که برای خرید خودرو ثبتنام میکنید، ادامه خواهد داشت البته شاید دیگر سودی برای شما نداشته باشد. یعنی فاصله بین قیمت کارخانه و بازار از بین رفته و دیگر سودی از خرید و فروش برای خریدار متصور نیست. در این شرایط میتوانیم از توجیه یا عدمتوجیه اقتصادی خرید خودرو صحبت کنیم. در شرایط فعلی که قیمتها افزایش پیدا کرده است نیز 20 تا 30درصد سود برای خریداران وجود دارد. یعنی حتی اگر کسی با قیمت بازار خودرو ثبتنام کند، باز هم سود نصیبش میشود و این بازدارنده کاهش تقاضای کاذب است.
یعنی با وجود خرید خودرو به قیمت بازار باز هم سود برای افراد وجود دارد؟
بله. با اینحال همچنان سود تقسیم میشود. چراکه خودروسازان به مشتریان 18درصد سود پرداخت میکنند، درصورتیکه خود بانکها این مبلغ را بهعنوان سود به مشتریان نمیدهند. ضمن اینکه در صورت تاخیر در تحویل خودروها، 12درصد جریمه تاخیر باید نیز به مشتری پرداخت میشود. در مجموع میبینید به فرض خرید خودرو با قیمت بازار همچنان 30درصد سود برای مشتری وجود دارد. یعنی حتی اگر ایرانخودرو و سایپا به مشتری بگویند که خودرو شما حاضر است و مابقی پول را بدهید و خودرو را تحویل بگیرید، بااینحال شما میتوانید انصراف بدهید. در این صورت شما 18درصد سود انصراف را بهدست آوردهاید. اما در صورتی که انصراف ندهید، احتمالا 12درصد جریمه تاخیر دریافت میکنید و بازهم سود برای شما متصور
خواهد بود.
این وضعیت سود و سفتهبازی چگونه باید برچیده شود؟
این مورد دست خودروساز نیست. وضعیت سفتهبازی به اقتصاد کلان بازمیگردد و وزارت اقتصاد و بانکمرکزی باید پاسخگو باشند. کسانی که دکتر مسعود نیلی را کنار گذاشتند، باید پاسخگو باشند. بهرغمآنکه با ارز 4200تومانی گوشت وارد میکنند اما درنهایت باز هم گوشت با قیمت بالا به دست مردم میرسد. متاسفانه وزیر اقتصاد تصمیم نمیگیرد بلکه افراد دیگری تصمیمگیرنده هستند.
در این شرایط بازهم بحث واگذاری شرکتها بهویژه خودروسازان به بخشخصوصی مطرح شده است. آیا در این وضعیت میتوان این موضوع را عملی کرد؟
چنین حرفهایی زیاد گفته میشود. اما معلوم نمیشود چه کسی درنهایت این شرکتها را خریداری میکند. شرکتهایی که قبلا با این عنوان به فروش رسیدند، چه شدهاند؟ یکی از شرکتهایی را که قبلا فروخته شده است، نشان دهند که وضعیت مناسبی دارد. بهتر است تصمیمات کلان در این خصوص اتخاذ شود.