افزایش هزینههای تولید، قیمتگذاریهای دستوری و نبود جریان پایدار عرضه، بازار را در وضعیت رکود سنگین قرار دادهاند و از سوی دیگر، کاهش چشمگیر قدرت خرید مردم، عدمدسترسی به تسهیلات مناسب و نااطمینانی نسبت به آینده اقتصادی کشور، سبب شده است خریداران بالقوه نیز از هرگونه تصمیمگیری خودداری کنند. در چنین شرایطی، نه تنها تقاضا برای خودرو کاهش یافته، بلکه حتی بخشی از فروشندگان و سرمایهگذاران نیز به بازارهای دیگر کوچ کردهاند.
بابک صدرایی، کارشناس حوزه خودرو در گفتوگو با روزنامه «دنیایخودرو» با نگاهی دقیق به متغیرهای موثر بر وضعیت کنونی بازار، تاکید میکند که رکود فعلی، فراتر از نوسانات قیمت یا محدودیتهای عرضه است و به فقدان سیاستگزاری منسجم و چشمانداز شفاف بازمیگردد.
او معتقد است بدون اصلاح ساختاری در سطح کلان اقتصادی و ایجاد اطمینان در میان مصرفکنندگان، هیچیک از راهکارهای فعلی از جمله فروش خودرو در بورس یا واردات، تاثیر پایدار و عمیقی بر وضعیت بازار نخواهد داشت.
صدرایی همچنین هشدار میدهد که در صورت تداوم شرایط فعلی، بازار خودرو ایران ممکن است برای مدتی طولانی در وضعیتی نیمهفعال و بدون بازیگران موثر باقی بماند.
در شرایطی که بازار خودرو با رکود مواجه است و حجم معاملات به پایینترین سطح در ماههای اخیر رسیده، چرا قیمتها کاهش محسوسی نیافتهاند؟ آیا با کاهش تقاضا، نباید شاهد افت قیمت باشیم؟
در اقتصاد کلاسیک، رابطه میان کاهش تقاضا و افت قیمت، رابطهای روشن و مستقیم است. اما بازار خودرو ایران تابع قواعدی متفاوت عمل میکند. در این بازار، ساختارهای غیررقابتی، نگاه سرمایهای به خودرو و فضای روانی ناشی از بیثباتی اقتصادی، اجازه نمیدهند که قیمت با افت تقاضا هماهنگ شود. خریدار نیست، اما فروشنده هم حاضر به تنزل قیمت نیست؛ چراکه باور دارد در آینده قیمتها باز هم افزایش خواهند یافت.
این مساله نشان میدهد که بازار خودرو، بیش از آنکه بر پایه واقعیتهای عرضه و تقاضا حرکت کند، تحتتاثیر انتظارات تورمی و تصمیمات ناگهانی سیاستگزاران است. بسیاری از فروشندگان ترجیح میدهند خودرو را نگه دارند تا آنکه بخواهند آن را زیر قیمت مورد انتظار خود بفروشند. این رفتار در شرایطی رخ میدهد که عملا نقدینگی در بازار کم است و قدرت خرید کاهش یافته است. در نهایت باید پذیرفت که نبود یک نظام قیمتگذاری شفاف و رقابتی، سبب شکلگیری بازاری شده که در آن «قیمت» به جای آنکه نشانهای از تعادل باشد، به بازتابی از ترس و تردید تبدیل شده است. رکود بازار کنونی، اگرچه ناشی از افت تقاضاست، اما در غیاب سازوکارهای تعدیلکننده، بهکاهش قیمت نمیانجامد.
آیا میتوان گفت قیمتهای فعلی خودرو در بازار، منعکسکننده واقعیتهای اقتصادی است، یا این نرخها بیشتر محصول فضای روانی جامعه و نگرانیهای تورمی هستند؟
قیمت خودرو در ایران اغلب با منطق بازارهای جهانی یا حتی معیارهای داخلی نیز همخوانی ندارد. در واقع، قیمتگذاری خودرو بهویژه در بازار آزاد، نه بر اساس هزینه تولید یا عرضه و تقاضای واقعی، بلکه با معیارهایی چون نوسانات نرخ ارز، سیاستهای ناگهانی دولتی و حتی شایعات تنظیم میشود. همین ویژگی بازار را به شدت آسیبپذیر کرده است. بخشی از افزایش قیمتها، ناشی از ذهنیت عمومی درباره آینده اقتصاد کشور است. وقتی مردم انتظار دارند که تورم ادامهدار باشد، کالاهایی مانند خودرو که خاصیت «ذخیره ارزش» پیدا کردهاند، بدون توجه به منطق خرید مصرفی، تقاضا میگیرند. همین ذهنیت سبب میشود قیمتها همواره سیر صعودی داشته باشند؛ حتی اگر در کوتاهمدت خریداری وجود نداشته باشد. این فضای روانی آسیبزا در کنار نبود شفافیت اطلاعاتی، ابزار تحلیل را از دست مصرفکننده و حتی فروشنده گرفته است. بههمین دلیل بازار خودرو بهبازاری بیمنطق و پرریسک بدل شده که نمیتوان بهسادگی آن را پیشبینی یا مدیریت کرد؛ مگر با اصلاح ساختارهای کلان و بازگرداندن ثبات اقتصادی.
از نگاه شما، چه عواملی باعث شدهاند که خریداران از بازار خودرو عقبنشینی کنند و چه ترمزهایی جلو تقاضا را گرفتهاند؟
مهمترین دلیل عقبنشینی خریداران، نااطمینانی نسبت به آینده است. در فضایی که هر هفته شایعهای درباره واردات خودرو، تغییر سیاستهای مالیاتی یا تصمیم جدید برای نحوه عرضه در بورس کالا منتشر میشود، طبیعی است که مردم تمایلی بهخرید نشان ندهند. خریدار منتظر میماند تا ببیند آیا شرایط بهتر خواهد شد یا نه. دومین عامل موثر، کاهش توان خرید مردم است. با تورم بالای عمومی و کاهش درآمد سرانه، اولویتهای خرید تغییر کردهاند. دیگر خودرو برای بسیاری نه یک نیاز ضروری، بلکه کالایی تجملی شده است که فقط در صورت ضرورت خریداری میشود. این موضوع در شرایطی اتفاق میافتد که خودروسازان و فروشندگان نیز قادر به ارائه شرایط تسهیلشده نیستند. سومین مساله، تجربههای تلخ گذشته است. خریداران بارها با کاهش شدید ارزش خودروهایشان پس از خرید مواجه شدهاند. بنابراین اعتماد عمومی نسبت به بازار کاهش یافته و ترجیح خریدار، نگه داشتن پول یا سرمایهگذاری در بازارهای دیگر است. همه این عوامل دست به دست هم دادهاند تا تقاضا بهشدت افت کند.
با توجه به وضعیت فعلی، آینده کوتاهمدت بازار خودرو را چگونه پیشبینی میکنید؛ آیا امکان دارد قیمتها بهطور واقعی کاهش پیدا کنند یا رکود ادامهدار خواهد بود؟
آینده کوتاهمدت بازار خودرو در ایران به شدت به عوامل غیراقتصادی و تصمیمات دولتی وابسته است. اگر دولت بخواهد با سیاستهایی مانند عرضه گسترده خودرو در بورس کالا یا واردات خودروهای اقتصادی بازار را تحریک کند، ممکن است در کوتاهمدت کاهش نسبی قیمت رخ دهد. اما این کاهش، تا زمانی که زیرساختهای اصلی اقتصاد اصلاح نشوند، دوام نخواهد داشت. از سوی دیگر، حتی اگر قیمتها بهطور موقت کاهش یابند، بهدلیل نبود اعتماد عمومی، بعید است که خریداران بهسرعت وارد بازار شوند. رکود فعلی، بیش از آنکه حاصل قیمت بالا باشد، نتیجه نااطمینانی و انتظارات منفی است. خریداران ترجیح میدهند منتظر بمانند تا چشمانداز شفافتری از آینده اقتصادی کشور ترسیم شود. بنابراین میتوان گفت در کوتاهمدت، با تداوم وضعیت فعلی، رکود ادامهدار خواهد بود. ممکن است نوسانات اندکی در قیمت رخ دهد، اما بازار تا زمانی که به تعادل روانی و اقتصادی نرسد، از حالت رکود خارج نمیشود. این یعنی بدون اصلاح ساختاری، انتظار تغییر جدی در شرایط بازار واقعبینانه نیست.
در این شرایط، نقش سیاستگزار چیست؟ آیا دولت میتواند با ابزارهایی مثل واردات یا فروش خودرو در بورس کالا، تغییری در رکود فعلی ایجاد کند؟
دولت ابزارهایی در اختیار دارد که در کوتاهمدت میتواند با آنها شوکهایی به بازار وارد کند. واردات خودرو یکی از این ابزارهاست که در صورت اجرای واقعی، میتواند نقش کنترلکننده بر قیمتها داشته باشد. اما نکته اینجاست که اجرای این سیاستها باید با شفافیت، برنامهریزی دقیق و هماهنگی با سایر نهادها انجام شود؛ در غیر این صورت نهتنها اثربخش نیستند، بلکه به بیثباتی بازار نیز دامن میزنند. فروش خودرو در بورس کالا نیز در ابتدا با هدف شفافسازی و حذف رانت انجام شد؛ اما بهدلیل ضعف در اجرا و نبود بازار رقابتی واقعی، نتوانست کارکرد مطلوب خود را داشته باشد. بسیاری از خریداران واقعی از چرخه حذف شده و این بستر، بیش از آنکه بهتنظیم بازار کمک کند، به عرصهای برای فعالیت سوداگرانه تبدیل شده است. دولت باید از نگاه دستوری فاصله بگیرد و با اصلاح زیرساختها، ایجاد رقابت، شفافیت قیمتگذاری و حمایت از مصرفکننده واقعی، به تعدیل بازار کمک کند. اگر سیاستگزار بخواهد با روشهای مقطعی وضعیت را کنترل کند، این رکود فقط به تعویق میافتد و تبدیل به یک بحران مزمن خواهد شد.
آیا ممکن است با ادامه این شرایط، شاهد کوچ سرمایهگذاران و حتی فروشندگان از بازار خودرو به سمت بازارهای دیگر باشیم؟
بله؛ این پدیده هماکنون نیز درحال رخ دادن است. سرمایهگذارانی که در دورههایی با خرید و فروش خودرو سودهای قابل توجهی به دست میآوردند، اکنون بازارهای با ثباتتر و نقدشوندهتری را هدف گرفتهاند. بازارهایی مثل طلا، ارز و حتی بازار سرمایه، با وجود ریسکهای ذاتی خود، برای بسیاری از فعالان اقتصادی جذابتر از بازار خودرو شدهاند. همچنین تعداد قابل توجهی از فروشندگان سنتی که سابقا در بازار خودرو فعال بودند، اکنون یا فعالیت خود را محدود کردهاند یا بهکلی از بازار خارج شدهاند. دلیل این موضوع، افت محسوس گردش مالی، کاهش اطمینان نسبت به آینده بازار و بیثباتی در سیاستگزاریهاست. وقتی بازار قابل پیشبینی نباشد، حتی دلالان نیز با احتیاط بیشتری عمل میکنند. ادامه این روند میتواند موجب شود که بازار خودرو نهتنها از سوی خریداران، بلکه از سوی عرضهکنندگان و سرمایهگذاران نیز مورد بیتوجهی قرار گیرد. این مساله در درازمدت بهکاهش رقابت، افت کیفیت خدمات و درنهایت افزایش نارضایتی عمومی خواهد انجامید؛ مگر اینکه با اصلاح ساختارهای کلان و سیاستگزاری هوشمندانه، مسیر تغییر باز شود.
بازار خودرو، بیش از آنکه بر پایه واقعیتهای عرضه و تقاضا حرکت کند، تحتتاثیر انتظارات تورمی و تصمیمات ناگهانی سیاستگزاران است بسیاری از فروشندگان ترجیح میدهند خودرو رانگه دارند تا آنکه بخواهند آن را زیر قیمت مورد انتظار خود بفروشند. این رفتار در شرایطی رخ میدهد که عملا نقدینگی در بازار کم است و قدرت خرید کاهش یافته است.