اما در واقعیت، مشکلات متعددی بهویژه در حوزه زیرساختهای انرژی، مانع گسترش استفاده موثر از موتورسیکلت برقی در پایتخت شده است.
نخستین مانع، ناترازی تولید و مصرف برق در کشور است. درحالی که در فصل تابستان شبکه برق کشور با حداکثر ظرفیت خود کار میکند، افزایش مصرف خانگی و صنعتی موجب میشود فضای چندانی برای توسعه بار جدید، حتی به میزان چند وات برای شارژ موتورسیکلتهای برقی باقی نماند. زیرساخت فعلی توان پاسخگویی به حجم بالای تقاضای شارژ این وسایل را ندارد و این موضوع در صورت گسترش ناگهانی استفاده، میتواند موجب اختلال در عملکرد شبکه شود.
از سوی دیگر، نبود زیرساخت شارژ عمومی یکی از چالشهای مهم در شهر تهران است. برخلاف خودروهای برقی که معمولا در پارکینگ خانه یا محل کار قابل شارژ هستند، بسیاری از راکبان و مالکان انواع موتورسیکلت در کشور از قشر پیکهای شهری هستند که در خانههایی بدون پارکینگ زندگی میکنند. این افراد عملا دسترسی به پریز شارژ مناسب ندارند و نبود ایستگاههای شارژ سریع یا عمومی در سطح شهر، استفاده از این وسیله را برای آنها دشوار یا حتی غیرممکن کرده است.
نکته دیگر، اقتصاد ناپایدار تولید باتری و وابستگی به واردات است. بر این اساس قیمت تمامشده یک مدل موتورسیکلت برقی با باتری لیتیومی قابل قبول، همچنان بسیار بالاتر از مدلهای بنزینی است. بنابراین نبود صرفه اقتصادی برای مصرفکننده نهایی، در غیاب سیاستهای حمایتی موثر، باعث شده انگیزه خرید این نوع از وسایلنقلیه کاهش یابد.
درمجموع، گرچه موتورسیکلت برقی میتواند گزینهای جذاب برای حملونقل شهری باشد، اما بدون اصلاح ناترازی انرژی، توسعه زیرساختهای شارژ، حمایتهای مالی هدفمند و سیاستگزاری شفاف، نمیتوان به رواج گسترده و موثر از آن در شهری مانند تهران آنچنان که باید امیدوار بود.