افزایش مداوم مصرف سوخت، ناترازی منابع انرژی و فشارهای اقتصادی بر خانوارها، نشان میدهد که سیاستهای کوتاهمدت و مقطعی، از جمله سهمیهبندی یا افزایش قیمت، بدون اصلاحات بنیادین در صنعتخودرو و ورود رقابت واقعی، راهحل پایدار محسوب نمیشوند.
علی منصوری، کارشناس حوزه خودرو در گفتوگو با «دنیای خودرو» مطرح کرد: «میانگین مصرف سوخت خودروهای تولید داخل در حدود ۸ تا ۱۰ لیتر بهازای هر ۱۰۰ کیلومتر است؛ درحالی که خودروهای اقتصادی روز جهان کمتر از ۵ لیتر مصرف میکنند.
او تأکید میکند شکاف عملکردی که طی دهها سال حمایت بیضابطه از خودروسازان و فقدان رقابت واقعی ایجاد شده، تنها با اصلاح حکمرانی، توسعه فناوری، آزادسازی هدفمند واردات و ایجاد سازوکارهای رقابتی قابل کاهش است. بهگفته او، بدون اصلاح ساختار، افزایش قیمت یا سهمیهبندی سوخت، صرفا فشار مضاعف بر مردم وارد میکند و اثر پایدار ندارد.
ریشه اصلی ناترازی مصرف بنزین در کشور چیست و چرا افزایش قیمت یا سهمیهبندی نتوانسته مشکل را بهصورت پایدار حل کند؟ لطفا ارتباط این بحران با ساختار حکمرانی و فناوری صنعتخودرو را توضیح دهید؟
ریشه اصلی ناترازی مصرف بنزین در ایران، ناکارآمدی مزمن ساختار تولید خودرو و ضعف حکمرانی در صنعتخودرو است. وقتی از ساختار حرف میزنیم، منظور مجموعهای از عناصر است: مدل مالکیت و حکمرانی شرکتها، سیاستهای حمایتی و یارانهای، نحوه تخصیص منابع مالی و سرمایهگذاری و سازوکار ورود فناوری و رقابت در بازار. ترکیب این عناصر در ایران بهگونهای است که انگیزه برای کاهش مصرف سوخت و نوآوریهای فناورانه وجود ندارد. خودروهای داخلی با موتورهای قدیمی، وزن بالا و بازده سوخت پایین تولید میشوند؛ درحالی که خودروهای روز دنیا مصرفی کمتر از پنج لیتر در هر صد کیلومتر دارند. افزایش قیمت سوخت یا سهمیهبندی تنها اثر کوتاهمدت دارد و وقتی ساختار عرضه تغییر نمیکند، فشار بر مصرفکننده افزایش یافته، اما مصرف پایدار کاهش نمییابد. این سیاستها بدون اصلاحات بنیادی، اثر بلندمدت نخواهند داشت و تبعات اجتماعی و اقتصادی بر خانوارها را تشدید میکنند
در دهههای گذشته حمایتهای دولتی چه تاثیری بر رقابت و نوآوری در صنعت خودرو داشته است و چگونه این سیاستها باعث افزایش مصرف سوخت شدهاند؟
حمایتهای بیضابطه از خودروسازان باعث کاهش رقابت و انگیزه نوآوری شده است. وقتی بازار داخلی تضمین شده و تقاضا بدون رقابت واقعی تامین میشود، شرکتها نیازی به بهبود فناوری موتور یا کاهش وزن خودرو نمیبینند. حمایتها بدون معیار عملکرد و بدون الزام به ارتقای مصرف سوخت، فناوری و ایمنی، موجب تولید خودروهای سنگین و کمبازده شده است. نتیجه این سیاستها، افزایش مصرف سوخت، انتشار آلاینده بیشتر و کاهش بهرهوری درسطح ملی است. حمایتهای غیرمشروط، برخلاف انتظار، به جای رشد و نوآوری، وابستگی و انحصار ایجاد کرده و شکاف مصرفی بین خودروهای داخلی و استانداردهای جهانی را افزایش داده ا
چرا خودروهای داخلی با مصرف سوخت بالا و استانداردهای پایین همچنان غالب بازار هستند و چه موانعی بر سر راه تولید خودروهای اقتصادی و کممصرف وجود دارد؟
بازار خودرو به شدت تحت انحصار است و تقاضا عمدتا توسط تولیدکنندگان داخلی تامین میشود. نبود رقابت واقعی باعث شده سرمایهگذاری در خودروهای کممصرف، سبک و با فناوری نوین جذابیت اقتصادی نداشته باشد. موانع اصلی شامل دسترسی محدود به ارز و سرمایه برای قطعهسازان، محدودیتهای فناوری، ضعف زیرساخت تحقیق و توسعه و نبود سیاستهای تشویقی مشروط است. در نتیجه، تولید خودروهای اقتصادی با بازده بالا و استانداردهای ایمنی و آلایندگی مطلوب، کند و کمتعداد باقی مانده است. بدون اصلاح نظام حکمرانی، تسهیل واردات هدفمند و ایجاد رقابت واقعی، تولید خودروهای کممصرف همچنان با مشکل روبهرو خواهد بود.
آزادسازی واردات خودروهای اقتصادی و کممصرف در اصلاح بازار و کاهش مصرف سوخت تا چه اندازه میتواند اثرگذار باشد؟
آزادسازی واردات خودروهای اقتصادی و کممصرف میتواند فشار اصلاحی قابل توجهی بر خودروساز داخلی وارد کند؛ به شرط آنکه هدفمند و کنترلشده باشد. واردات باید محدود به خودروهای با مصرف سوخت پایین، استاندارد ایمنی و آلایندگی مشخص باشد و شامل خودروهای لوکس نشود. همچنین باید سازوکار حمایت از قطعهسازان داخلی و انتقال فناوری همزمان با واردات فراهم شود تا تولید داخلی نیز بهبود یابد. تعرفهها، مقررات گمرکی و تخصیص ارز باید شفاف و از پیش اعلام شده باشد تا ریسکها کاهش یابد. تنها با رعایت این شرایط، آزادسازی میتواند رقابت واقعی ایجاد کرده و فشار اصلاحی لازم برای کاهش مصرف سوخت را فراهم کند
حمایت مشروط از خودروسازان چگونه میتواند هم اشتغال را حفظ کند و هم انگیزهای برای اصلاح عملکرد، کاهش مصرف سوخت و ارتقای فناوری باشد؟
خودروسازان میتوانند منابع مالی، ارز و مشوقها را دریافت کنند؛ بهشرطی که کاهش مصرف سوخت، ارتقای ایمنی، کاهش وزن و افزایش کیفیت قطعات داخلی را محقق کنند. برنامهها باید زمانبندیشده و قابل سنجش باشند. به این ترتیب، نه تنها اشتغال حفظ میشود بلکه انگیزه اصلاح ساختاری و فناوری نیز ایجاد میشود. سرمایهگذاریها باید همزمان با برنامههای آموزش نیروی کار و انتقال فناوری باشد تا بهرهوری و کیفیت بهبود یابد.
اقدامات کوتاهمدت و بلندمدت برای رسیدن به کاهش واقعی و پایدار مصرف سوخت چیست و چه شاخصها و مکانیزمهای نظارتی باید برای سنجش پیشرفت وجود داشته باشد؟
کاهش واقعی و پایدار مصرف سوخت نیازمند ترکیبی از اقدامات بلندمدت و کوتاهمدت است. بلندمدت شامل کاهش وزن خودروها با استفاده از مواد سبک، بهبود بازده موتور، گسترش خودروهای هیبریدی و کممصرف، ارتقای کیفیت سوخت و استانداردها و نوسازی ناوگان حملونقل عمومی میشود. کوتاهمدت نیز شامل آزادسازی هدفمند واردات، حمایت مشروط از قطعهسازان، توقف حمایتهای بیضابطه و برنامههای آموزشی و اطلاعرسانی عمومی است. کاهش ۳۰ تا ۴۰ درصدی مصرف طی پنج سال عملی است.
اگر این اقدامات همزمان اجرا شود و سرمایهگذاری، ورود فناوری و برنامهریزی ملی هماهنگ وجود داشته باشد. شاخصهای نظارتی شامل میانگین مصرف سوخت خودروهای جدید، درصد خودروهای با استاندارد آلایندگی یورو ۵ و بالاتر، وزن متوسط خودروها، درصد داخلیسازی قطعات با کیفیت و نرخ ورود مدلهای کممصرف بهبازار است. نظارت شفاف و دورهای این شاخصها، پیشرفت اصلاح حکمرانی را قابل ارزیابی میکند.
