درحالیکه حملونقل سنگین در بسیاری از کشورها نقش غیر قابل انکاری در آلودگی محیطزیست دارد، بهکارگیری سوختهای جایگزین مانند برق، هیدروژن و گاز طبیعی آرامآرام درحال دگرگون کردن این صنعت است. این تحولات چه معنایی برای آینده جادهها و کامیونها دارند؟
گذار آرام اما قطعی: سنگینی تغییر در صنعت سنگین!
صنعت خودروهای سنگین بهویژه کامیونها و اتوبوسها بهدلیل ماهیت عملیاتی خود، یکی از آخرین بخشهایی است که وارد مسیر تحول انرژی شده است. برخلاف خودروهای سواری که سالهاست با گزینههای برقی و هیبریدی آشنا شدهاند، کامیونهای سنگین همچنان گرفتار سوختهای فسیلی هستند. اما حالا شرایط درحال تغییر است. زیرساختهای نو، حمایتهای دولتی، فشارهای زیستمحیطی و نوآوریهای صنعتی در حال شکل دادن به آیندهای متفاوت هستند؛ آیندهای که در آن کامیونهای بدون دود و صدا، مسافتهای طولانی را طی میکنند.
اروپا؛ رهبر جدی در برقیسازی جادهها
اروپا، بهویژه کشورهای شمالی و غربی آن، در میان پیشگامان توسعه ناوگان سنگین برقی قرار گرفتهاند. کشورهایی نظیر نروژ، آلمان، سوئد و هلند برنامههای متعددی را برای گسترش زیرساختهای شارژ و تولید خودروهای سنگین برقی در نظر گرفتهاند. بسیاری از شهرهای اروپایی نیز از ورود کامیونهای دیزلی بهمناطق شهری جلوگیری میکنند یا برای آنها عوارض سنگین وضع کردهاند. همین فشارهای مقرراتی، تولیدکنندگان را وادار کرده که نسل جدید کامیونها را با قوای محرکه تمامبرقی یا در برخی موارد، هیبریدی تولید کنند.
افزایش سرمایهگذاری شرکتهای بزرگی مانند ولوو، دایملر تراکس، رنو و حتی تسلا در این حوزه، نشان از جدیت اروپا در این مسیر دارد. ناوگانهایی که برای حمل درونشهری یا توزیع محلی طراحی میشوند، نخستین گزینهها برای برقیسازی بودهاند. کامیونتها بهدلیل محدوده تردد مشخص، بار کمتر و نیاز کمتر بهبرد بالا، مناسبترین گزینه برای ورود فناوریهای نو هستند.
آمریکا؛ میدان رقابت تکنولوژی و سیاست
در ایالاتمتحده، داستان خودروهای سنگین برقی و گازسوز ترکیبی از تکنولوژی پیشرفته و کشمکشهای سیاسی است. اگرچه برندهایی مانند تسلا با کامیون برقی خود (Semi) توانستند توجه رسانهها را بهخود جلب کنند، اما واقعیت بازار پیچیدهتر از آن است. بسیاری از ایالتها مانند کالیفرنیا استانداردهای سختگیرانهای برای آلایندگی وسایلنقلیه اعمال کردهاند و شرکتهایی مانند فرایتلاینر، نیکولا، هیوندای و پتربیلت بهدنبال توسعه ناوگانهای برقی و هیدروژنی هستند.
اما در عین حال، برخی دیگر از مناطق آمریکا همچنان ترجیح میدهند بهگاز طبیعی فشرده (CNG) یا مایع (LNG) تکیه کنند. کامیونهای گازسوز بهویژه در حملونقل منطقهای یا در شرکتهای لجستیکی بزرگ که ایستگاه سوخترسانی خصوصی دارند، محبوب هستند. سوخت گاز طبیعی نهتنها آلایندگی کمتری نسبت بهدیزل دارد، بلکه در برخی ایالتها مشمول معافیتهای مالیاتی یا یارانهای است.
چین؛ انقلاب از بالا به پایین
چین در سالهای اخیر بهیکی از بازیگران اصلی جهان در توسعه کامیونهای پاک تبدیل شده است. سیاستهای حمایتی دولت، سرمایهگذاری در زیرساختها و تلاش برای کاهش آلودگی، این کشور را بهآزمایشگاهی برای آینده حملونقل سنگین بدل کرده است. در سال ۲۰۲۴، فروش کامیونهایبرقی در چین از ۷۷ هزار دستگاه فراتر رفت.
اغلب این کامیونها از باتریهای LFP با ظرفیتهای بین ۲۸۰ تا ۴۲۰ کیلووات-ساعت بهره میبرند و در مسیرهای شهری و حملونقل لجستیکی مورد استفاده قرار میگیرند. رشد سریع این بازار، حاصل زیرساختهای گسترده شارژ و یارانههای دولتی است. فناوری هیدروژن در چین در حال تثبیت جایگاه خود است. در سال گذشته، فروش کامیونهای هیدروژنی در این کشور از 4 هزار و 400 دستگاه عبور کرد.
همچنین برندهایی مانند Farizon و SAIC بهتولید انبوه مدلهایی با برد بالای ۷۰۰ کیلومتر پرداختهاند و پروژههای آزمایشی با هیدروژن مایع نیز درحال اجراست. هرچند زیرساخت سوختگیری هنوز محدود است، دولت چین برنامههای گستردهای برای توسعه آن در نظر دارد. کامیونهای LNG یا گاز طبیعی مایع نیز در چین با استقبال روبهرو شدهاند. در برخی ماههای ۲۰۲۴، سهم آنها از بازار بهبیش از 40 درصد رسید. قیمت پایینتر گاز، فراوانی منابع داخلی و توسعه ایستگاههای سوختگیری، گازسوزها را بهگزینهای مقرونبهصرفه برای حملونقل بین شهری تبدیل کردهاند.
گاز؛ سوخت انتقالی یا راهحل دائمی؟
درحالی که برق در آینده سیستم حملونقل نقش پررنگی دارد، گاز طبیعی نیز در بسیاری از کشورها بهعنوان یک سوخت مناسب در نظر گرفته میشود. کامیونهای گازسوز مدتهاست که در برخی ناوگانهای شهری و بینشهری در حال فعالیت هستند و توسعه فناوریهای مربوط به آنها در کشورهای مختلف ادامه دارد. در ایتالیا، فرانسه و اسپانیا، گاز طبیعی بهویژه در قالب LNG برای حملونقل سنگین بینالمللی بهکار میرود. شرکتهایی مانند IVECO و Scania مدلهایی را معرفی کردهاند که توان حرکت در مسیرهای طولانی را با LNG دارند و از لحاظ اقتصادی نیز برای شرکتهای حملونقل جذاب هستند. اما پرسش اینجاست که آیا گاز میتواند تنها یک پل باشد برای گذار به برق، یا اینکه خود یک راهحل میانمدت و حتی بلندمدت محسوب میشود؟ پاسخ این پرسش بستگی به شرایط هر کشور، قیمت انرژی، سیاستهای زیستمحیطی و زیرساختها دارد.
هیدروژن؛ رویایی که رنگ واقعیت میگیرد
در میان گزینههای متعدد برای جایگزینی دیزل در ناوگان سنگین، سوخت هیدروژن جایگاهی ویژه دارد؛ نهتنها بهدلیل ویژگیهای فنی، بلکه بهخاطر قابلیت تطبیق با نیازهای حملونقل سنگین و طولانیمدت. درحالی که خودروهای برقی محدود به بردهای کوتاهتر هستند و شارژ آنها زمانبر است، کامیونهای هیدروژنی میتوانند در مدتزمانی مشابه با سوختگیری دیزل، آماده حرکت شوند و مسافتهای طولانیتری را بدون توقف طی کنند.
فناوری پیلسوختی که در آن هیدروژن به برق تبدیل میشود، مزایایی چون آلایندگی صفر، عملکرد بیصدا و مصرف انرژی موثر را به همراه دارد. شرکتهایی مانند تویوتا، هیوندای، دایملر تراکس و نیکولا موتور، سرمایهگذاریهای قابلتوجهی در این حوزه انجام دادهاند. کامیونهای هیدروژنی هماکنون در برخی مسیرهای خاص در ژاپن، کرهجنوبی، آلمان، سوئیس و ایالاتمتحده درحال آزمایش یا بهرهبرداری محدود هستند.
بسیاری از تحلیلگران معتقدند کامیونهای هیدروژنی میتوانند مکملی برای برقیها باشند؛ بهویژه در مسیرهای بلند و در صنایعی مانند حملونقل مواد سنگین یا لجستیک فرامرزی. در آیندهای نهچندان دور، شاید انتخاب بین کامیون برقی و هیدروژنی نه براساس اولویت زیستمحیطی، بلکه با توجه بهنوع ماموریت، برد مورد نیاز و امکانات سوختگیری انجام شود.
چالشهای بزرگتر از باتریها
با وجود تمام پیشرفتها، مسیر توسعه ناوگان سنگین برقی، هیدروژنی یا گازسوز همچنان پر از چالش است. در مورد برق، ظرفیت باتریها هنوز بهسطحی نرسیده که برای حملونقل بسیار سنگین و فواصل بسیار طولانی مناسب باشد. مدتزمان شارژ، وزن باتری و تاثیر آن بر ظرفیت بار، از جمله دغدغههای اصلی است.
درخصوص هیدروژن هم چالشها بسیارند؛ از زیرساختهای پیچیده و گرانقیمت برای تولید، ذخیرهسازی و انتقال هیدروژن گرفته تا هزینه بالای ساخت پیلسوختی و کمبود ایستگاههای سوختگیری. افزون بر آن، بخش قابل توجهی از هیدروژن صنعتی فعلی از منابع فسیلی بهدست میآید و تنها در صورت تولید از منابع تجدیدپذیر (هیدروژن سبز) میتوان ادعای پایداری کامل داشت. درمورد گاز نیز مشکل اصلی، زیرساخت سوخترسانی و هزینه راهاندازی ایستگاههای LNG یا CNG است.
بدون دسترسی آسان و ارزان بهایستگاههای سوخت، شرکتهای حملونقل ریسک تغییر فناوری را نمیپذیرند. علاوهبر همه اینها، هزینه اولیه بالا در این بخش، حتی با وجود صرفهجویی در سوخت و نگهداری از آن، برای بسیاری از شرکتهای کوچک و متوسط بازدارنده است. اینجاست که نقش حمایتهای دولتی و سیاستگزاری صحیح پررنگ میشود.
نقش ایران در این بازی جهانی چیست؟
متاسفانه ایران تاکنون نتوانسته نقش جدی در توسعه ناوگان سنگین برقی یا گازسوز ایفا کند. اگرچه استفاده از خودروهای گازسوز در بخش سبک بهصورت گسترده در دهه گذشته ترویج شدند، اما این تجربه بهحوزه کامیونها و اتوبوسها تعمیم نیافته است.
تلاشهایی مانند اتوبوسهای گازسوز یا اخیرا اتوبوسهای برقی که در برخی کلانشهرها آغاز شده، بهدلایل متعددی از جمله نبود زیرساخت مناسب، نبود برنامهریزی کلان و ناهماهنگی بین نهادها، هنوز بهنتیجه قابل قبولی نرسیده است.
در شرایطی که بحران آلودگی هوا و وابستگی به سوختهای فسیلی در ایران بهمعضلی جدی تبدیل شده، ورود جدیتر بهحوزه ناوگان سنگین پاک میتواند نهتنها بهبهبود وضعیت محیطزیست منجر شود، بلکه با بومیسازی فناوری، فرصتهای صنعتی و صادراتی مهمی را ایجاد کند.
آیندهای که زودتر از آنچه فکر میکنیم میرسد
شاید بسیاری هنوز فکر میکنند که کامیونهای برقی یا گازسوز تنها مناسب نمایشگاههای فناوری هستند؛ اما واقعیت این است که بسیاری از آنها هماکنون در جادهها در حال فعالیت هستند. کشورهای مختلف با سرعت کم یا زیاد، اما با هدفی مشترک درحال کنار گذاشتن دیزل از جادههای خود هستند.
آینده کامیونها نهفقط پاکتر که اقتصادیتر و فناورانهتر خواهد بود. در چنین فضایی، بیتفاوتی میتواند هزینههایی بهمراتب بالاتر از سرمایهگذاری در فناوری نو در پی داشته باشد. آنچه دیروز لوکس بهنظر میرسید، امروز ضرورت است و فردا، استاندارد.