چین با رویکردی متفاوت، برقیسازی را بهعنوان یک اهرم راهبردی برای دستیابی بهاهداف صنعتی و امنیت انرژی به کار گرفته است.
تجارب آلمان و ایالاتمتحده نیز نشان میدهد که چگونه بیثباتی سیاستی و حذف زودهنگام مشوقها میتواند حرکت بازار را در این بخش مختل کند. بر این اساس در آلمان پس از توقف ناگهانی یارانههای دولتی در پایان سال ۲۰۲۳، شاهد سقوط ۲۷.۴ درصدی فروش خودروهای تمامبرقی (BEV) در سال ۲۰۲۴ بودیم. این امر باعث شد سهم بازار خودروهای برقی در این کشور به تنها ۱۳.۵ درصد کاهش یابد.
در مقابل، فروش خودروهای بنزینی (با سهم ۳۵.۲ درصد) و هیبریدی (با سهم ۳۳.۶ درصد) ثابت ماند یا حتی رشد کرد. این یک مطالعه موردی مستقیم از واکنش شدید بازار به خروج سیاستهای حمایتی است. ایالاتمتحده: بازار آمریکا وضعیتی بیثبات و نامشخص دارد. اگرچه میزان فروش خودروهای برقی در این کشور در سال ۲۰۲۳ برای نخستینبار از مرز یکمیلیون دستگاه عبور کرد، اما اخیرا تا حدی کاهش یافته است.
این بازار بهشدت بهتغییرات سیاسی حساس است و قوانین جدید بالقوه، اعتبار مالیاتی کلیدی ۷ هزار و ۵۰۰ دلاری فدرال را تهدید میکند. نگرانیهای مصرفکنندگان درمورد قیمت، زیرساخت شارژ و برد پیمایش همچنان موانع بزرگی هستند.
درنتیجه، مصرف بنزین در آمریکا همچنان بالاست و حتی در سال ۲۰۲۳ افزایش یافته است. تجربه آلمان یک هشدار جدی است؛ حذف زودهنگام یارانهها، شتاب بازار را از بین میبرد. این باور که بازار خودروهای برقی میتواند «به تنهایی» به حیات خود ادامه دهد، نادرست از آب درآمد.
بدون یارانهها، شکاف قیمتی بین خودروهای برقی و بنزینی برای مصرفکننده عادی بیش از حد بزرگ بود و باعث شد آنها بهسمت خودروهای بنزینی یا گزینه میانی «امنتر» یعنی هیبریدیها بازگردند. این نشان میدهد که مشوقها تا زمان رسیدن خودروهای برقی به برابری قیمت با مدلهای بنزینی، یک پل حیاتی هستند و برداشتن زودهنگام این پل منجر بهفروپاشی بازار میشود.
مورد ایالاتمتحده نشان میدهد که حتی تهدید به تغییر سیاستها نیز میتواند بازار را سرد کند. قطبی شدن سیاسی حول موضوع خودروهای برقی، عدم اطمینان را هم برای مصرفکنندگان و هم برای خودروسازان ایجاد کرده و سرمایهگذاریهای بلندمدت در تولید و زیرساخت را متوقف میکند.
بر این اساس یک چارچوب سیاستی باثبات، دوحزبی و بلندمدت برای یک گذار منظم ضروری است؛ چیزی که آمریکا در حال حاضر فاقد آن است. در هر دو بازار آلمان و آمریکا، فروش خودروهای هیبریدی در شرایطی که گذار به خودروهای تمامبرقی با چالش مواجه شده، قوی بوده است. این نشان میدهد که در بازارهای با اضطراب زیرساختی یا حساسیت قیمتی، مصرفکنندگان هیبریدیها را بهعنوان یک فناوری گذار میبینند که مزایای بهرهوری را بدون ریسکهای درکشده از تمامبرقی شدن ارائه میدهد. این میتواند مبنای یک راهبرد چندمرحلهای برای ایران باشد.
مسیری برای برقی شدن
بررسی تجربههای جهانی نشان میدهد موفقیت در برقیسازی ناوگان حملونقل تنها با ورود خودروهای برقی بهبازار حاصل نمیشود؛ بلکه نیازمند سیاستهای حمایتی پایدار، زیرساختهای مناسب و نگاه بلندمدت دولتهاست. نروژ با ترکیب مشوقهای مالی و توسعه زیرساخت شارژ توانست بهالگویی موفق تبدیل شود؛ درحالی که تجربه آلمان ثابت کرد حذف شتابزده یارانهها میتواند باعث عقبگرد بازار شود.
درنهایت شایسته است در مسیر برقی شدن سیستم حملونقل بهمختصات جغرافیایی و فراهم بودن زیرساختها بیش از پیش توجه شود؛ چراکه همانطور که در ابتدای مطلب نیز بهآن اشاره شد، هرگونه بیتوجهی بهاصول چنین تغییراتی در جوامع بشری نهتنها سیاستگزار را از اهداف خود دور میکند، بلکه بهمرور سبب بیاعتمادی مصرفکننده بهسیاستهایی میشود که صرفا بر اساس حفظ محیطزیست و بالا بردن کیفیت زندگی حالت اجرایی بهخود میگیرد.
درنهایت توجه بهتجربه سایر کشورها در این حوزه میتواند راهگشای صنعتخودرو داخلی باشد و مسیر برقیسازی را در کشورمان بیشتر از هر زمانی هموار کند.