حسین مقیسه، کارشناس اقتصاد انرژی و خودرو ، در گفتوگو با «دنیای خودرو» تاکید میکند که اصلاح قیمت بنزین بدون ابزارهای رفتاری، شفافیت دادهها و برنامههای تشویقی برای مصرفکنندگان، تنها فشار بر مردم ایجاد میکند.
وی راهکارهای مبتنی بر اقتصاد رفتاری، شفافیت و اولویت دادن به ناوگان حملونقل عمومی و موتورسیکلتها و همچنین توسعه سبد سوختی را پیشنهاد میکند.
این کارشناس حوزه خودرو همچنین درباره بحران مصرف سوخت و اولویتهای برقیسازی ناوگان حملونقل شهری و ایجاد سبد متنوع سوخت حملو نقل کشور گفت: «تا امروز مصرف بنزین را با ابزار قیمت کنترل کردهایم و شکست خوردهایم؛ وقت آن است رفتار مصرف را با ابزار شناخت و انگیزه اصلاح کنیم. افزایش قیمت اگر با تلنگر ، پاداش و اصول اقتصاد رفتاری ، اولویتبندی ناوگان عمومی و موتورسیکلتها، سبد سوختی متنوع و شفافیت دادهها همراه نباشد، فقط نارضایتی میآورد، نه بهرهوری.» وی افزود: «محاسبات عددی نشان میدهد با این سیاست برای ۵ میلیون خودرو (۲۵ درصد خودروهای کشور) با مصرف متوسط ۴.۵ لیتر در روز، روزانه حدود ۲۲.۵ میلیون لیتر بنزین صرفهجویی میشود که معادل ۳۰ درصد کاهش نسبت به مصرف منطقی روزانه کشور است. این ترکیب از اصلاح قیمت، سبد سوختی متنوع، تشویق به برقیسازی و شفافیت دادهها، این امکان را میدهد که افزایش قیمت بنزین بدون تنش اجتماعی و با پذیرش مردم انجام شود.»
شکاف مصرف بنزین چه تاثیری بر طراحی و تولید خودروهای داخلی دارد؟
وقتی سوخت عملا بیارزش تلقی میشود، انگیزهای برای طراحی خودرو کممصرف باقی نمیماند. قیمت پایین بنزین و فقدان نظام پاداش یا جریمه باعث شده صنعت خودرو به جای حرکت به سمت بهرهوری، به تولید خودروهای پرمصرف ادامه دهد. اصلاح این وضعیت تنها با تلنگرهای رفتاری ممکن است؛ یعنی هم مصرفکننده و هم تولیدکننده باید از طریق انگیزه مثبت به رفتار عقلانی هدایت شوند.
اثر قاچاق سوخت بر سیاستگزاری صنعتی و مدیریت ناوگان چیست؟
قاچاق سوخت نشانه ضعف در معماری سیاست انرژی است. وقتی اختلاف قیمت داخلی و منطقهای زیاد باشد و دادههای مصرف شفاف نباشند، انگیزه برای انحراف افزایش مییابد. این امر منابع ملی را هدر میدهد و برنامهریزی تولید خودرو و مدیریت ناوگان را مختل میکند. راه حل، شفافیت دادهها و سامانههای هوشمند ردیابی مصرف است.
چگونه قیمت سوخت را با تحول صنعت خودرو هماهنگ کنیم؟
افزایش قیمت باید با انگیزه مثبت همراه باشد. اگر بخشی از افزایش قیمت به شکل اعتبار یا پاداش برای مصرف کمتر بازگردد، مردم آن را فرصتی برای صرفهجویی میبینند. همزمان، صنعت خودرو باید به سمت گزینههای پیشفرض کممصرف یا برقی حرکت کند تا انتخاب هوشمندانه به رفتار معمول تبدیل شود.
در اولویتبندی اصلاح مصرف، ابتدا ناوگان عمومی و تاکسیها باید مورد توجه قرار گیرند؛ بر اساس دادهها، حدود ۴۰۰ هزار تاکسی در کشور فعال است که میانگین پیمایش روزانه هر تاکسی ۲۰۰ کیلومتر و مصرف سوخت حدود ۱۰ لیتر به ازای هر ۱۰۰ کیلومتر است. در تهران حدود ۱۰۰ هزار تاکسی تردد میکنند که حداقل ۲ میلیون لیتر بنزین در روز مصرف دارند. جایگزینی این ناوگان با خودروهای برقی یا هیبریدی اثر فوری و قابل توجهی بر کاهش مصرف سوخت دارد. اگر خودروهای اسنپ را هم جزو حملونقل عمومی در نظر بگیریم، این اثر حتی قویتر خواهد بود.
جایگاه خودروهای برقی و هیبریدی در اصلاح ناوگان چگونه است؟
هدفگذاری باید از تعداد خودرو به میزان مصرف انرژی تغییر کند. تعویض خودروهای فرسوده با خودروهای کممصرف یا هیبریدی تنها با اجبار کافی نیست؛ باید سازوکار تشویقی و رفتاری وجود داشته باشد.
در بخش موتورسیکلتها نیز، بهعنوان مثال در استان تهران حدود ۴.۷ میلیون دستگاه فعال هستند که سهم زیادی در آلودگی هوا دارند. برنامهریزی برای برقیسازی موتورسیکلتها و ایجاد زیرساخت شارژ میتواند ضمن کاهش آلودگی، مصرف سوخت را نیز کاهش دهد. همچنین، در زمان معاینه فنی، گزینه پیشفرض «خودروی کممصرف یا هیبریدی» باشد و مالک بتواند انصراف دهد؛ این سادهترین راه افزایش جایگزینی خودروهاست.
نقش شفافیت دادهها در تغییر رفتار چیست؟
شفافیت، خود یک تلنگر جمعی است. وقتی هر فرد بتواند مصرف خود را با میانگین جامعه مقایسه کند، احساس مسئولیت و مقایسه اجتماعی فعال میشود. در سطح کلان، داشبورد ملی مصرف به سیاستگزار امکان میدهد مناطق و ناوگان پرمصرف را شناسایی کرده و سیاست هدفمند اجرا کند. داده باز، یعنی پاسخگویی و پاسخگویی اولین گام اصلاح رفتار است.
آیا امکان کنترل مصرف بدون افزایش شدید قیمت وجود دارد؟
بله، با تمرکز بر ترویج فناوریهای کممصرف و برقی در ناوگان عمومی و تاکسیها و همچنین موتورسیکلتها، میتوان بخش بزرگی از مصرف را کاهش داد. تجربه نشان میدهد تغییر در «الگوی مصرف» در بلندمدت، موثرتر از افزایش صرفا قیمتی است.
چگونه میتوان قیمت بنزین را افزایش داد بدون آنکه اعتراضات اجتماعی شکل گیرد؟
برای اینکه افزایش قیمت بنزین با پذیرش اجتماعی همراه باشد، لازم است چند اصل رعایت شود؛ افزایش تدریجی و مرحلهای؛ به جای افزایش ناگهانی، قیمتها به شکل پلکانی و در بازههای زمانی مشخص افزایش یابد تا مردم فرصت سازگاری پیدا کنند. شفافیت کامل و اطلاعرسانی؛ مردم باید بدانند دلیل افزایش قیمت چیست و اثر آن بر کاهش مصرف، محیط زیست و اقتصاد ملی چگونه است. انتشار دادهها و داشبورد مصرف سوخت نقش کلیدی دارد.
ایجاد مشوق و پاداش؛ بخشی از درآمد ناشی از افزایش قیمت میتواند به خانوارهایی که مصرف پایین دارند بازگردد، یا در قالب اعتبار بانکی، تخفیف بیمه و عوارض خودرو و تسهیلات حملونقل عمومی به آنها تعلق گیرد.
تمرکز بر اثرگذارترین بخشها؛ اولویت با ناوگان عمومی، تاکسیها و موتورسیکلتهاست. این گروهها بیشترین مصرف و اثر زیستمحیطی را دارند، بنابراین برنامهریزی و مشوقهای ویژه برای آنها هم تاثیر فوری دارد و هم پذیرش اجتماعی را افزایش میدهد. استفاده از تلنگر یا اصول اقتصاد رفتاری؛ پیامهای ملموس، مقایسه اجتماعی و پیشفرضهای کممصرف باعث میشود افزایش قیمت به عنوان فرصت برای کاهش مصرف و دریافت پاداش دیده شود، نه صرفا هزینه اضافی. با طراحی هوشمند، سبد سوختی متنوع و ابزارهای رفتاری، افزایش قیمت بنزین هم بهرهوری را بالا میبرد و هم فشار اجتماعی و اعتراضات را کاهش میدهد.
راهکار عملیاتی دیگر و بسیار مهم ، ایجاد سبد سوختی متنوع و جذاب برای مصرفکننده است؛ علاوه بر افزایش مرحلهای قیمت بنزین، بخشی از مصرف خودروها با LPG و CNG تامین شود. ایران سالانه بین ۲۰ تا ۲۵ میلیون تن LPG صادر میکند؛ اختصاص ۳۰ درصد از این میزان به بازار داخلی و هدفگذاری برای ۲۵ درصد خودروهای بنزینی، امکان کاهش مصرف بنزین یارانهای و فشار اجتماعی را فراهم میکند. برخلاف بنزین، LPG قابل قاچاق نیست و امنیت عرضه؛ کنترل بازار آسانتر خواهد بود. در ترکیه حدود ۳۷ درصد خودروها از سوخت الپیجی استفاده میکنند و همچنین ۳۶ درصد دیزلی و ۲۵ درصد بنزینی هستند و این کشور با این سبد سوختی متنوع، موفق بهکنترل بازار مصرف سوخت خود شده و به این ترتیب بازار سوخت آن با فشار خاصی مواجه نیست. البته به این سبد سوختی میتوان خودروهای برقی را نیز اضافه کرد.
