در شرایطی که رئیس سازمان بورس بار دیگر بر آمادگی کامل بورس کالا برای ازسرگیری عرضه خودرو تاکید میکند و میگوید هیچ محدودیت قانونی در این مسیر وجود ندارد، اختلافنظر جدی میان وزارت صمت، شورای رقابت و نهاد بازار سرمایه باعث شده چشمانداز آینده همچنان مبهم بماند. این تضاد مواضع، نه فقط فعالان بازار سرمایه، بلکه مصرفکنندگان و خودروسازان را هم در فضایی از انتظار و بلاتکلیفی قرار داده است. این در حالی است که وعده بازگشت خودرو به بورس کالا از تابستان تا امروز چندینبار تکرار شده و حتی برخی خودروها به مرحله پذیرش رسیدهاند. اما نتیجه عملی این وعدهها بهجز توقف و تاخیر نبوده است. تجربه عرضه حدود ۵۰ هزار دستگاه خودرو در سال ۱۴۰۱ نشان داد که بورس کالا توانایی شفافسازی و حذف واسطهگری را دارد، اما بخشی از بدنه سیاستگزاری نگران افزایش قیمتها و فشار بر مصرفکننده است؛ نگرانیای که بار دیگر بحث عرضه در بورس را به نقطه اختلاف رسانده است.
در همین راستا، داریوش بدیعی ثابت، کارشناس اقتصادی، در گفتوگو با روزنامه «دنیایخودرو» ابعاد مختلف این چالش ساختاری را تشریح کرد و گفت: «توقف عرضه خودرو در بورس نه به دلیل ضعف عملیاتی یا مشکلات بورس کالا، بلکه نتیجه نبود یک دیدگاه مشترک و استراتژی واحد در میان نهادهای سیاستگزار است.»
به گفته او، بازار خودرو قربانی چندگانگی تصمیمگیری است؛ وضعیتی که باعث شده هیچیک از نسخههای ارائهشد چه عرضه در بورس و چه قیمتگذاری دستوری نتواند بهطور کامل به ثبات بازار منجر شود.
بدیعی ثابت همچنین تاکید کرد: «عرضه خودرو در بورس، در ذات خود مکانیزمی برای ایجاد شفافیت، کاهش رانت، حذف واسطهها و نزدیککردن قیمت به واقعیت بازار است. اما این مسیر تنها زمانی موفق میشود که عرضه کافی، حذف سیاستهای متناقض، پرهیز از دخالتهای مقطعی و شفافیت تصمیمگیری در بالادست وجود داشته باشد.»
او هشدار داد: «هر تصمیم نیمهکاره یا ناپایدار، تنها فاصله قیمت کارخانه و بازار آزاد را عمیقتر میکند و بیاعتمادی را در این بازار تشدید خواهد کرد.
چرا با وجود اعلام آمادگی کامل بورس، عرضه خودرو دوباره از سر گرفته نشد، به نظر شما چه عوامل پنهانی در این توقف نقش دارد؟
توقف عرضه خودرو در بورس، برخلاف تصور عمومی، فقط یک اختلاف اداری نیست؛ بلکه ترکیبی از اختلاف رویکردهای سیاستگزاری و تعارض منافع نهادی است. بورس و فعالان بازار سرمایه معتقدند که سازوکار بورس بهترین ابزار برای شفافیت و کنترل سوداگری است، درحالیکه وزارت صمت و شورای رقابت ساختار فعلی بازار خودرو را شکنندهتر از آن میدانند که بتوان آن را به بازار رقابتی سپرد. این دو نگاه کاملا متفاوت است و تا وقتی وحدت استراتژی ایجاد نشود، عرضه خودرو دائما بین توقف و ازسرگیری در رفت و برگشت خواهد بود. در کنار اینها، خودروسازان نیز نمیخواهند در فضای غیرشفاف و ریسکی حرکت کنند؛ آنها میان دو نهاد حکومتی گیر افتادهاند که هر یک برداشت متفاوتی از تنظیم بازار دارند. بنابراین توقف عرضه بیشتر نتیجه اختلاف سیاستگزاران است تا محدودیتهای فنی.
مخالفان این شیوه کشف متقاضیان واقعی محصولات خودروسازان، معتقد هستند بورس کالا قیمت خودرو را افزایشی میکند، این تهدید چقدر پایه علمی دارد؟
این گزاره فقط زمانی درست است که «قیمت کارخانه» را معیار واقعی بدانیم. در اقتصاد، قیمت واقعی زمانی شکل میگیرد که عرضه و تقاضا بدون محدودیت مصنوعی، تعامل کنند. قیمت کارخانه یک قیمت تنظیمشده و دستوری است، نه قیمت بازار. بنابراین هر مکانیسمی که قیمت واقعی را آشکار کند—مثل بورس— طبیعتا بالاتر از قیمت دستوری ظاهر میشود. اما این افزایش قیمت نیست؛ این رفع پنهانکاری است. واقعیت این است که دو نرخی بودن همیشه به سوداگری، التهاب و زیان مصرفکننده منجر میشود. بورس کالا قیمت را بالا نمیبرد؛ فقط پرده را کنار میزند و فاصله واقعی بازار را نشان میدهد.
عرضه خودرو در بورس چگونه شفافیت ایجاد میکند، چه مزیتی نسبت به روشهای فعلی دارد؟
بورس کالا دقیقترین ابزار شفافسازی است؛ چون همهچیز در آن ثبت و قابلپیگیری است: حجم عرضه، میزان تقاضا، قیمتهای پیشنهادی، هویت خریداران و روند نهایی معاملات. در فرآیندهایی مثل فروش محدود، ثبتنامهای مقطعی، طرحهای ساختاریافته یا قرعهکشی، هیچ داده شفافی در اختیار عموم قرار نمیگیرد و همین زمینه ایجاد رانت، تخصیصهای خاص و ترجیح برخی افراد را فراهم میکند. شفافیت علاوه بر جلوگیری از فساد، یک اثر مهم دیگر دارد: سیاستگزار میتواند بر اساس داده واقعی تصمیم بگیرد. وقتی تقاضای بازار معلوم نباشد، سیاستهای اشتباه بیشتر میشود.
برخی از سوداگران برای بازدارندگی عرضه خودرو در بورس کالا و جلوگیری از شفافیت ناشی ازآن این موضوع را مطرح میکنند که عرضه خودرو در بورس به زیان مصرفکننده نهایی تمام میشود، نظر شما در این خصوص چیست؟
این نگرانی زمانی درست است که بورس تنها ابزار سیاستگزاری باشد. یعنی اگر همچنان تولید محدود بماند، قیمتگذاری دستوری حفظ شود، واردات قطرهچکانی باشد و رقابت واقعی شکل نگیرد، طبیعی است که فشار بازار روی مصرفکننده باقی میماند. اما مشکل در این حالت بورس نیست؛ مشکل ساختار غلط بازار است. اتفاقا تجربه عرضه خودرو در بورس در سال ۱۴۰۱ نشان داد که مصرفکننده واقعی برای نخستین بار توانست بدون قرعهکشی، بدون دلالها و بدون لابیگری خودرو بخرد. این خودش یک گام مهم برای عدالت اقتصادی است، چیزی که روش سنتی فاقد آن است.
آیا عرضه محصولات در بورس کالا میتواند فاصله قیمت کارخانه و بازار آزاد را کاهش دهد، به نظر شما این روند چگونه است؟
اگر عرضه در بورس «مستمر و حجیم» باشد، بله، فاصله قیمتی کاهش پیدا میکند. چون شفافیت بالا، امکان تقاضای رانتی را کم میکند و قیمت در یک بازه مشخص نوسان میکند. بازار آزاد زمانی جهش میکند که عرضه کم و غیرقابلپیشبینی باشد. اگر عرضه کافی باشد، قیمت بورس نزدیک به قیمت بازار آزاد میشود و اختلاف از بین میرود. اما اگر عرضه محدود باشد یا هر چند ماه یکبار خودرو وارد بورس شود، نتیجه برعکس میشود: التهاب بیشتر، نوسان شدیدتر و انتظارات تورمی بالاتر.
خودروسازان از حضور در بورس نفع میبرند یا زیان؟
خودروسازان در شرایط فعلی از قیمتگذاری دستوری لطمه دیدهاند؛ زیرا محصولاتشان کمتر از قیمت واقعی فروخته میشود و این بخشی از زیان انباشته را ایجاد کرده است. بنابراین از نگاه اقتصادی، حضور در بورس برای آنها سودآورتر و منطقیتر است. اما نگرانی بزرگ آنها ریسک تعارض با سیاستگزار است. اگر وزارت صمت با عرضه مخالفت کند، خودروساز نمیتواند بهصورت مستقل عمل کند. بنابراین آنها بهنوعی در انتظار یک فرمان هماهنگ هستند. در صورت روشن شدن موضع رسمی، خودروسازان معمولا استقبال میکنند، چون هم نقدینگی سریعتر میگیرند، هم رانت فروش حذف میشود.
عوضه در بورس چه تاثیری بر خودروساز دارد؟ آیا میتواند وضعیت مالی شرکت را تغییر دهد؟
بله، تاثیر مثبت دارد. وقتی خودرو با قیمت واقعیتر فروخته شود، حاشیه سود شرکتها متعادل و شفاف میشود. این موضوع باعث اصلاح صورتهای مالی، افزایش ارزش ذاتی سهام و بهبود پیشبینیپذیری عملکرد شرکت میشود. نیز از شفافیت و سودآوری واقعی منتفع میشوند. البته باید توجه کرد که بازار سرمایه همیشه از اخبار سیاستگزاری تاثیر میپذیرد. اگر عرضه خودرو در بورس دائما با ابهام روبهرو باشد، سهام این شرکتها نوسان بیشتری تجربه میکند.
برخی از فعالان بازار معتقدند عرضه در بورس میتواند نرخ جدیدی در حاشیه بازار ایجاد کند، این نگرانی چقدر جدی است؟
بازار سایه زمانی شکل میگیرد که عرضه محدود باشد یا شرایط ورود به بازار سخت و پرهزینه شود. بورس کالا برخلاف این نگرانی، اگر درست اجرا شود، ریسک بازار سایه را کاهش میدهد، بازار سایه بیشتر زمانی شکل میگیرد که کالا با قیمت دستوری و کمبود عرضه مواجه شود؛ نه وقتی در بورس عرضه میشود.
تجربه عرضه ۵۰ هزار خودرو در بورس در سال ۱۴۰۱ چه درسهایی برای سیاستگزار دارد؟
درس اول این است که بازار خودرو ظرفیت بالایی برای مکانیسم شفاف دارد و مردم از آن استقبال میکنند. تنها در چند ماه، دهها هزار خریدار بدون قرعهکشی و بدون ساختارهای مبهم صاحب خودرو شدند. درس دوم این است که حجم عرضه باید بالا باشد، در غیر اینصورت قیمتها به دلیل رقابت محدود بالا میرود. درس سوم اینکه سیاستگزار باید ابزارهای تکمیلی فراهم کند: تنظیم عرضه، تقویت نظارت، حذف قیمتگذاری دستوری و حمایت از رقابت. بدون این ابزارها، بورس به تنهایی معجزه نمیکند.
