به گزارش «اخبار خودرو»، بهناز جلالیپور در سرمقاله امروز (چهارشنبه ـ ۲۴ دی ماه ۱۳۹۹ ) روزنامه «دنیای خودرو»، به موضوع « آلودگی هوای تهران » پرداخت.
عضو شورای سردبیری روزنامه «دنیای خودرو» در این باره نوشت:
هوای تهران که سالهای سال است روی خوشی به شهروندان آن نشان نداده، حالا شکل تازهای بهخود گرفته و با گذشتن از مرز آلوده و خاکستری بودن و هشدار، سمی شده و موجود زندهای را نمیتوان یافت که در این شرایط بهراحتی نفس بکشد.
حالا همه شهروندان به یک اندازه در معرض خطر هستند و در این رابطه تفاوتی میان پیر و جوان، خردسال و کهنسال و سالم و بیمار وجود ندارد. کسانی که در این زمینه مسئولیتی نیز دارند، پیشتر طناب کشی هایشان را کرده اند و هربار تقصیر بر گردن یکی میافتد.
درواقع از مصرف سوخت مازوت که با تایید و تکذیب چندباره همراه بود، رسیدیم بهنقطهای که حالا برخی ناظران اعلام میکنند سوخت مصرفی از اکسیژن موجود در هوا نیز پاکتر است و اگر احتمالا فعالیت واحدی آلایندگی بههمراه دارد، معرفی کنید تا با آن برخورد شود؛ اما همچنان هیچمسئولی دراینباره پاسخگو نیست و هوا نیز هرروز آلودهتر از روز قبل میشود!
اواخر سال گذشته و همزمان با شیوع کرونا، بسیاری از مراکز علمی و اقتصادی، باشگاههای ورزشی و مراکز تفریحی، رستورانها و سالنهای پذیرایی تعطیل شدند و تنها بخشی از آنها در حالت نیمهتعطیل بهصورت دورکار فعالیت خود را ادامه دادند.
روندی که در سال جاری نیز ادامه پیدا کرد؛ چنانکه برخی واحدهای دولتی نیز تنها بخش کوچکی از ظرفیت خود را درحالت فعال نگه داشتند و این وضعیت بهمعنای حضور کمتر جمعیت در سطح شهر و بهتبع آن کاهش تردد وسایل نقلیه و ترافیک و تولید آلاینده است؛ اما حضور کمرنگ شهروندان در سطح شهر نیز کمکی بهبهبود وضعیت هوا نکرده و همچنان وضعــــیت شهر در این بخش قرمز و خطرناک است.
این درحالی است که خودروهای شخصی همچنان مانند گذشته اجازه ورود رایگان بهمحدوده طرح ترافیک را ندارند و شبها نیز قبل از آنکه جریمه ۲۰۰ هزار تومانی شامل حالشان بشود، باید به سکونتگاههایشان بازگردند. اما وضع محدودیتهای تازه نیز کمکی بهشهر و هوایش نکرده است و در همین راستا وضعیت روز بهروز وخیمتر میشود.
البته این بار شهروندان نمیتوانند بهتنهایی مقصر باشند؛ هرچند درنهایت قربانیان اصلی، آنها هستند و زیر سایه کشمکشهایی که پایانی ندارد، درشرایطی که همچنان بخشی از تقصیر بر گردن آنهاست و بخش دیگر ناشی از موقعیت جغرافیایی شهر و زمستانی است که بادی برای وزیدن ندارد، بدون آنکه چشم امیدی بهبهبود اوضاع داشته باشند، جان میدهند!