در عصر حاضر، هر فعال حوزه صنعتخودرو با حداکثر سه حلقه واسطه به اکوسیستم عظیم چینی پیوند خورده است؛ یا مستقیما خودرو چینی وارد میکند یا اینکه محصول تولیدی متکی به قطعات ساخت چین است یا تولیدشان بر مواد خام و تجهیزات (سختافزاری و نرمافزاری) چینی استوار است.
بر این اساس چین بهستون فقرات صنایع خودروسازی جهان مبدل شده است؛ جایی که تولید خودروهای معاصر، صرفنظر از نوع سیستم پیشرانه یا جغرافیای مونتاژ، منفک از شبکههای تامین چینی نیست.
تحلیل جریان مواد، همگرایی تکنولوژیک و استراتژیهای ژئوپلیتیک آشکار میسازد که چگونه کنترل چین بر مواد خام بحرانی، ابزارهای تولید نوین و اکوسیستمهای تکنولوژیک، الگوهای تولید خودرو را از بنیاد دگرگون کرده است. این وابستگی فراتر از خودروهای برقی به موتورهای احتراقداخلی و هیبریدها سرایت کرده است.
صنعتخودرو دنیا در دو دهه اخیر دچار دگرگونیهای ساختاری بنیادین شده است.زمانی شعار «ذرهای از بوش آلمان در هر خودرو» نمادی از تسلط مهندسی آلمان بود که این غول تکنولوژیک بهطور مستقیم یا غیرمستقیم در تمامی زنجیرههای تامین نفوذ داشت.
امروزه یکپارچگی چین تمامی مراحل تولید را در برگرفته است و هر خودرویی در جهان تولید شود، قسمتی از سود آن مستقیم و یا غیر مستقیم بهحساب پکن واریز میشود. این تحول منعکسکننده تحکیم راهبردی چین در مواد خام، ابزارهای تولید و اجزای پیشرفته است که آن را از منظر ساختاری غیرقابل جایگزین ساخته است.
برخلاف وابستگیهای منطقهای گذشته، نفوذ چین تمامی سیستمهای پیشرانه و مناطق جغرافیایی را فراگرفته و وابستگیهای چندلایهای خلق کرده که مدلهای متعارف زنجیرهتامین را بهمصاف میطلبد.
چین حدود ۴۰ درصد قطعات متنوع موتورهای احتراقداخلی، ۵۰ درصد الکترونیک قدرت هیبرید و حدود ۷۰ درصد اجزای باتری لیتیوم-یونی را تامین میکند. حتی خودروهای «مونتاژ محلی» در اروپا یا آمریکایشمالی اغلب به ماشینآلات چینی متکی هستند؛ بهگونهای که ۶۰ درصد رباتهای جوشکاری در کارخانههای آلمانی از سازندگان چینی تامین میشوند.
ادعای فعالیت مستقل از زنجیرهتامین خودروسازی چین در دوران معاصر، استدلالی فاقد پایه منطقی و علمی بهشمار میرود.