عادل دمشقی، کارشناس حوزه خودرو، در گفتوگو با روزنامه «دنیایخودرو» با نگاهی انتقادی به رویکرد فعلی واردات و توسعه خودروهای برقی در کشور، هشدار میدهد که نبود زیرساختهای فنی، ضعف در زنجیره تامین، بیتوجهی به اقلیم ایران و ناهماهنگی نهادی، این فناوری را از یک فرصت بالقوه بهبحرانی بالفعل تبدیل خواهد کرد.
او تاکید میکند که بدون تدوین راهبرد جامع و واقعگرایانه، خودروهای برقی نهتنها به کاهش مصرف سوخت منجر نمیشوند، بلکه فشار مضاعفی به شبکه برق و اعتماد عمومی وارد خواهند کرد.
تا چه میزان استفاده از خودروهای برقی در کلانشهرهای ایران عملیاتی و قابل اعتماد است؟
با توجه به شرایط فعلی، استفاده گسترده از خودروهای برقی در کلانشهرهای ایران با موانع متعددی مواجه است. نخستین و مهمترین چالش، نبود شبکه سراسری و پایدار شارژ عمومی است. اغلب مناطق شهری فاقد ایستگاه شارژ سریع هستند و در بهترین حالت تعداد محدودی شارژر نیمهصنعتی یا خانگی در برخی محلههای خاص وجود دارد. همین موضوع اعتماد عمومی را برای استفاده روزمره از این خودروها کاهش داده است.
نکته دوم به مصرف پنهان انرژی بازمیگردد. در شهرهایی مانند تهران، مشهد و اصفهان که هماکنون با ترافیک سنگین و آلایندگی بالا روبهرو هستند، استفاده از خودروهای برقی میتواند در ظاهر کاهشدهنده آلودگی باشد؛ اما در باطن اگر با برق تولیدشده از نیروگاههای فسیلی تغذیه شود، تنها محل آلایندگی از خیابان به نیروگاه منتقل شده است. به بیان ساده، حل مساله از ریشه نیست؛ فقط ظاهر آن تغییر میکند. در کنار این موارد، نبود شبکه خدمات پس از فروش، آموزش ناکافی تعمیرکاران، کمبود قطعات و نگرانی از افت ارزش خودرو در نبود بازار دستدوم فعال نیز از جمله عواملی هستند که اعتماد مصرفکننده را برای ورود به این حوزه تضعیف میکنند. بههمین دلیل، استفاده از خودروهای برقی در شرایط فعلی نه تنها دشوار بلکه پرریسک نیز تلقی میشود.
آیا واردات خودروهای برقی به کاهش مصرف بنزین کمک خواهد کرد؟
این موضوع بستگی مستقیم به مقیاس، هدفگذاری و نحوه اجرای طرح واردات دارد. اگر فرض بر آن باشد که خودروهای برقی وارداتی جایگزین خودروهای فرسوده یا بنزینی پرتردد شوند، آنگاه میتوان انتظار کاهش نسبی در مصرف سوخت را داشت. اما در عمل، این اتفاق بهندرت رخ میدهد. اغلب خریداران خودروهای برقی، آن را بهعنوان خودرو دوم یا سوم استفاده میکنند و جایگزینی واقعی در چرخه مصرف سوخت رخ نمیدهد. از سوی دیگر، اگر واردات این خودروها با ساختار قیمتی فعلی و سهم بالای طبقات بالای درآمدی انجام گیرد، تنها به افزایش تعداد خودرو در ناوگان فعال کشور منجر میشود، نه کاهش مصرف سوخت. مصرف بنزین زمانی کاهش مییابد که هم خودروهای پرمصرف از مدار خارج شوند و هم خودروهای پاک در مسیرهای پرتردد بهکار گرفته شوند. این موضوع نیازمند برنامهریزی، سیاستگزاری هوشمندانه و نظارت موثر است. همچنین عدمتناسب میان توسعه خودروهای برقی و زیرساخت انرژی ممکن است هزینههای پنهان دیگری را بهکشور تحمیل کند؛ برای مثال، مجبور به واردات برق از کشورهای همسایه یا افزایش هزینه نگهداری شبکه شویم. بنابراین، بدون سیاست مکمل، صرفا واردات خودرو برقی نمیتواند معادل کاهش مصرف بنزین تلقی شود.
خودروسازان داخلی تا چه میزان آماده ورود به عرصه تولید یا مونتاژ خودروهای برقی هستند؟
خودروسازان داخلی در سالهای اخیر تمایل خود را برای ورود به تولید یا مونتاژ خودروهای برقی اعلام کردهاند؛ اما در عمل، این تلاشها بیشتر در حد نمونهسازی و ارائه مدلهای نمایشگاهی باقی مانده است. یکی از موانع اصلی، نبود زنجیرهتامین داخلی برای باتری، موتور برقی، سیستمهای کنترلی و نرمافزارهای هوشمند است. وابستگی کامل به واردات قطعات کلیدی، عملا امکان تولید اقتصادی را از خودروسازان گرفته است. از سوی دیگر، نبود سیاست حمایتی روشن برای سرمایهگذاری در این حوزه، باعث شده خودروسازان نتوانند ریسک ورود به بازار محدود و بیثبات خودروهای برقی را بپذیرند. تا زمانی که تعرفه واردات، قیمتگذاری، مشوقهای فروش و زیرساخت شارژ مشخص و پایدار نباشد، سرمایهگذاری در تولید انبوه خودرو برقی در ایران با ریسک بالا همراه خواهد بود. در همین حال، برخی خودروسازان بهسراغ مونتاژ مدلهای چینی رفتهاند؛ اما مشکل آنجاست که بیشتر این خودروها برای اقلیم و شبکه انرژی ایران بهینه نشدهاند. همچنین، خدمات پس از فروش مناسب برای این خودروها نیز فراهم نیست. به همین دلیل، ورود به این حوزه بیشتر بهعنوان حرکت نمایشی تلقی میشود تا یک راهبرد صنعتی جدی.
آیا فناوری خودروهای برقی برای شرایط آبوهوایی ایران مناسبسازی شدهاند؟
یکی از موارد مغفول در توسعه خودروهای برقی، سازگاری آنها با شرایط اقلیمی کشور است. بسیاری از مدلهای وارداتی برای اقلیمهای مرطوب، معتدل یا سرد طراحی شدهاند. درحالی که در بخش وسیعی از ایران، با تابستانهای بسیار گرم، زمستانهای سرد و تغییرات ناگهانی دما روبهرو هستیم. این نوسانات اقلیمی میتواند بر عملکرد باتری، موتور برقی و سیستم مدیریت انرژی تاثیر مستقیم بگذارد. در اقلیمهای بسیار گرم مانند اهواز، بوشهر یا زاهدان، باتری خودروهای برقی با فشار حرارتی بالایی روبهرو هستند. اگر سیستم خنککننده باتری استاندارد لازم را نداشته باشد، عمر مفید آن بهشدت کاهش مییابد. در مقابل، در مناطق سردسیر نیز عملکرد باتری در هوای زیر صفر دچار افت شدید میشود که کاهش برد مفید خودرو را بههمراه دارد. از آن بدتر، نبود مراکز تخصصی تست اقلیمی در کشور، باعث شده واردکنندگان یا مونتاژکنندگان، اغلب به برچسبهای کارخانهای بسنده کنند، بدون آنکه کارکرد این خودروها در محیط واقعی ایران آزمایش شده باشد. نتیجه این است که خودرو برقی شاید در کاتالوگ جذاب باشد، اما در عمل، الزامات اقلیمی ایران را پاسخ ندهد و نارضایتی مصرفکننده را رقم بزند.
در نبود برنامهریزی جامع، آیا خودروهای برقی آینده حملونقل ایران را دگرگون میکنند یا به بحران تازهای تبدیل میشوند؟
تجربههای جهانی نشان دادهاند که خودروهای برقی اگر با برنامهریزی دقیق، سیاستهای مکمل و مشارکت بخشخصوصی و عمومی همراه باشند، میتوانند نقطه عطفی در تحول حملونقل باشند. اما در ایران، نبود استراتژی منسجم، ناهماهنگی نهادی و فقدان زیرساخت موجب شده این تحول بیش از آنکه به فرصت شبیه باشد، به تهدید بالقوه بدل شود. اگر سیاستگزار نتواند میان تولید انرژی پاک، واردات هدفمند، توزیع عادلانه یارانه، آموزش نیروی متخصص، حمایت از زنجیرهتامین و توسعه زیرساختهای فنی و خدماتی پیوند برقرار کند، خودروهای برقی بهجای بهبود وضعیت، بحرانهای تازهای را بهکشور تحمیل خواهند کرد. بحرانهایی همچون فشار بر شبکه برق، بیعدالتی در دسترسی، نارضایتی از خدمات و شکست اعتماد عمومی به نوآوری.
به بیان دقیقتر، خودرو برقی بهتنهایی یک راهحل نیست؛ بلکه جزئی از یک منظومه راهحلهاست. اگر این منظومه با درک جامع از شرایط اقتصادی، اجتماعی و زیرساختی کشور تدوین نشود، این تکنولوژی نوظهور نیز بهسرنوشت بسیاری از پروژههای شکستخورده گذشته دچار خواهد شد: پر سر و صدا در آغاز و بینتیجه در پایان.